می نوش که عمر جاودانی اینست
خود حاصلت از دور جوانی اینست
هنگام گل و باده و یاران سرمست
خوش باش دمی که زندگانی اینست
توبه کردم که نبوسم لب ساقی و کنون
میگزم لب که چرا گوش به نادان کردم
می نوش که عمر جاودانی اینست
خود حاصلت از دور جوانی اینست
هنگام گل و باده و یاران سرمست
خوش باش دمی که زندگانی اینست
توبه کردم که نبوسم لب ساقی و کنون
میگزم لب که چرا گوش به نادان کردم
مردم شهر به یک چینه چنان می نگرند
که به یک شعله به یک خواب لطیف
در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم
بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم
می رهم از خویش و می مانم ز خویش
هر چه بر جا مانده ویران می شود
روح من چون بادبان قایقی
در افق ها دور و پنهان می شود
دلق گدای عشق را گنج بود در آستین
زود به سلطنت رسد هر که بود گدای تو
وای چه خسته میکند تنگی این قفس مرا
پیر شدم نکرد از این رنج و شکنجه بس مرا
او به خونم تشنه و من بر لبش تا چون شود
کام بستانم از او یا داد بستاند ز من
او به خونم تشنه و من بر لبش تا چون شود
کام بستانم از او یا داد بستاند ز من
دل می رود زدستم صاحب دلان خدا را
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا
رواق منظر چشم من آشیانه توست
کرم نما و فرود آ که خانه خانه ی توست
تا کی غم دنیا و دنی ایدل دانا
حیف است ز خوبی که شود عاشق زشتی
یک قطره آب بود با دریا شد
یک ذره خاک با زمین یکتا شد
آمد شدن تو اندر این عالم چیست
آمد مگسی پدید و ناپیدا شد
در مقامی که صدارت به فقیران بخشند
چشم دارم که بجاه از همه افزون باشی
یک مرد حل شده وسط خیس خون من
تصویر خاطرات قدیمی درون من
نفس بر آمد و کام از تو بر نمی آید
فغان که بخت من از خواب در نمی آید
نفس بر آمد و کام از تو بر نمی آید
فغان که بخت من از خواب در نمی آید
دیدگانم همچو دالان های تار
گونه هایم همچو مرمرهای سرد
ناگهان خوابی مرا خواهد ربود
من تهی خواهم شد از فریاد درد
دست در دامان و روی من سیاه
خوش بحال دامنت دستم به فرمانم نبود ؟!
در اتاق کوچکم پا می نهد
بعد من با یاد من بیگانه ای
در بر آیینه می ماند به جای
تار مویی ، نقش دستی ، شانه ای
بابا اینا چیه ؟
ماشعره مزش به شعرای کلاسیکه !!
یار با ماست چه حاجت که زیادت طلبیم
دولت صحبت آن مونس جان ما را بس
سرکش مشو که چون شمع از غیرتت بسوزد
دلبر که در کف او موم است سنگ خارا
از ثبات خودم این نکته خوش آمد که به جور
در سر کوی تو از پای طلب ننشستم
اسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است
با دوستان مروت با دشمنان مدارا
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | ||
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |