مشاعرۀ سنّتی

2sadaf2

عضو جدید
کاربر ممتاز
در دلم بود كه بي دوست نباشم هرگز
چه توان كرد كه سعي من و دل باطل بود
 

mim-shimi

عضو جدید
کاربر ممتاز
در جهان خیرات او بیش است از آنک
آید اندر وهم و گنجد در ضمیر
 

magsod

كاربر فعال مهندسی كامپیوتر
کاربر ممتاز
روزگاری شد که در میخانه خدمت میکنم
در لباس فقر کار اهل دولت میکنم
 

atish_baran

عضو جدید
کاربر ممتاز

:gol:رهرو ان نیست که گه تند و گهی خسته رود
:gol:رهرو ان است که اهسته و پیوسته رود
 

magsod

كاربر فعال مهندسی كامپیوتر
کاربر ممتاز
دی دامنش گرفتم که گوهر عطایی
شب خوش مگو مرنجان که امشب از ان مایی
افروخت روی دلکش شد سرخ همچو اخگر
گفتا بس است کم کن تا چند از این گدایی
 

meibudy

عضو جدید
زلف پر چين تو مشاطه شبي شانه نكرد
كه دو صد خون به دل محرم و بيگانه نكرد

خرمني نيست كه غمهاي تو بر باد نداد
خانه‌اي نيست كه سوداي تو ويرانه نكرد

آخرش چرخ به زندان مكافات كشيد
هر كه را سلسلهء موي تو ديوانه نكرد
 

meibudy

عضو جدید
When a Man Lies He Murders

Some Part of the World

These Are the Pale Deaths Which

Men Miscall Their Lives

All this I Cannot Bear

to Witness Any Longer

Cannot the Kingdom of Salvation

Take Me Home
 

atish_baran

عضو جدید
کاربر ممتاز
دی دامنش گرفتم که گوهر عطایی
شب خوش مگو مرنجان که امشب از ان مایی
افروخت روی دلکش شد سرخ همچو اخگر
گفتا بس است کم کن تا چند از این گدایی

:gol:یار با ماست چه حاجت که زیادت طلبیم
:gol:دولت صحبت ان مونس جان ما را بس
 

magsod

كاربر فعال مهندسی كامپیوتر
کاربر ممتاز
سر رشته جان به جام بگذار
کاین رشته از او نظام دارد
 

shanli

مدیر بازنشسته
در تنگنای حیرتم از نخوت رقیب
یا رب مباد آنکه گدا معتبر شود

بس نکته غیر حسن بباد که تا کسی
مقبول ِ طبع ِ مردم ِ صاحب نظر شود:gol:

حافظ
 

meibudy

عضو جدید
همی گویم که خوابی بود و بگذشت
بیابان را سرابی بود و بگذشت
به این پندار می بندم دو دیده
که شاید بینم آن خواب پریده
ولی افسوس دیگر صحنه خالیست
ازان بر پرده نقشی هم به جا نیست
منم تنها و این بیداری سرد
دل غمگین و چشم آسمان گرد
 

meibudy

عضو جدید
سوختم باران بزن شاید تو خاموشم کنی
شاید امشب سوزش این زخمها را کم کنی
آه باران من سراپای وجودم آتش است
پس بزن باران بزن شاید تو خاموشم کنی
 

meibudy

عضو جدید
ای زندگی و تن و توانم همه تو
جانی و دلی ای دل و جانم همه تو
تو هستی من شدی از آنی همه من
من نیست شدم در تو از آنم همه تو
 

بشارت

عضو جدید
دامن کشان همی شد, در شرب زر کشیده
صد ماهرو ز رشکش, جیب قصب دریده
از تاب آتش می ,بر گرد عارضش خوی
چون قطره های شبنم, بر برگ گل چکیده
لفظی فصیح وشیرین,قدی بلند وچابک
رویی لطیف وزیبا,چشمی خوش وکشیده
 

shanli

مدیر بازنشسته
هر نفس مهر فلک بر دگری می افتد / چه توان کرد چو این سفله چنین افتاد است
دل بر این پیرزن عشوه گر دهر مبند / کاین عروسی است که در عقد بسی داماد است
 

2sadaf2

عضو جدید
کاربر ممتاز
ياد باد آن صحبت شبها كه با نوشين لبان
بحث سر عشق و ذكر حلقه ي عشاق بود
 

2sadaf2

عضو جدید
کاربر ممتاز
تا كي به تمناي وصال تو يگانه
اشكم شود از هر مژه چون سيل روانه
 

hami_life

عضو جدید
کاربر ممتاز
همه عمر بر ندارم سر از اين خمار و مستي
كه هنوز من نبودم كه تو در دلم نشستي
تشکرش مال خان صدفه
تقلب کردم :whistle:
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا