گفتمان معماری ...

archi girl

عضو جدید
خب اول این رو بگم که با این نحوه تفسیر و تشریح ،که مرمت گر عزیز کردند،کفه ی ترازو رو به سمت گزینه 2 و3 سوق دادند؛
و اما بعد ،اگه بخوام نظر بدم میگم هر سه مورد !!!!!(بستگی به مقطع و جبهه گیری ذهنی داره).
از دید یک دانشجوی معماری :گزینه 2 و در پاره ای اوقات گزینه 3 ؛چرا که هنوز وارد بازار کار نشده و اندیشه ای رویایی و آکادمیک داره و با موضوعات به شکل واحد درسی و نمره و ...برخورد میکنه؛(در این بین استثنا وجود داره ،ولی خیلی کم).
از دید کسی که بازار کار و محیط کارگاه و ... رو درک کرده:گزینه 1 بهترین و نان آور ترین گزینه ی ممکنه،بعد اگه ازش خواسته شد که الباقی گزینه ها رو رعایت کنه،یه فکری میکنه؛(در غیر اینصورت،تو را به خیر و کارفرما را به سلامت).
اما کسی که در عرصه معماری پیراهن ها پاره کرده،و تا حدی نفس معماری رو شناخته ،از تخصص و علم خودش در راستای گزینه 3 ،استفاده میکنه ،به نحوی که مورد لطف کار فرما (گزینه 1)هم قرار میگیره.
ببخشید اگه طولانی شد.:gol:
واقعا كه نظر پخته اي هست بهتره دقت كنيم و ببينيم هر كسي از چه جايگاهي با موضوع برخورد مي كنه
ولي من فكر مي كنم مردم گرايي خيلي مطلقه در صورتي كه هنر معمار اينه كه بتونه انعطاف پذيري رو در فضا رعايت كنه قرار نيست تمام خونه ها براي يك صاحب و مالك طراحي بشه اگه مالك عوض شد كل ساختمونو مي كوبين؟؟؟؟؟؟
يا اگه كسي پول طراحي نداشت ميندازيمش تو قوطي كبريت ؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!
اين تخصص معمار نيست كه فضا ها رو طراحي كنه
 

archi girl

عضو جدید
خب اول این رو بگم که با این نحوه تفسیر و تشریح ،که مرمت گر عزیز کردند،کفه ی ترازو رو به سمت گزینه 2 و3 سوق دادند؛
و اما بعد ،اگه بخوام نظر بدم میگم هر سه مورد !!!!!(بستگی به مقطع و جبهه گیری ذهنی داره).
از دید یک دانشجوی معماری :گزینه 2 و در پاره ای اوقات گزینه 3 ؛چرا که هنوز وارد بازار کار نشده و اندیشه ای رویایی و آکادمیک داره و با موضوعات به شکل واحد درسی و نمره و ...برخورد میکنه؛(در این بین استثنا وجود داره ،ولی خیلی کم).
از دید کسی که بازار کار و محیط کارگاه و ... رو درک کرده:گزینه 1 بهترین و نان آور ترین گزینه ی ممکنه،بعد اگه ازش خواسته شد که الباقی گزینه ها رو رعایت کنه،یه فکری میکنه؛(در غیر اینصورت،تو را به خیر و کارفرما را به سلامت).
اما کسی که در عرصه معماری پیراهن ها پاره کرده،و تا حدی نفس معماری رو شناخته ،از تخصص و علم خودش در راستای گزینه 3 ،استفاده میکنه ،به نحوی که مورد لطف کار فرما (گزینه 1)هم قرار میگیره.
ببخشید اگه طولانی شد.:gol:
واقعا كه نظر پخته اي هست بهتره دقت كنيم و ببينيم هر كسي از چه جايگاهي با موضوع برخورد مي كنه
ولي من فكر مي كنم مردم گرايي خيلي مطلقه در صورتي كه هنر معمار اينه كه بتونه انعطاف پذيري رو در فضا رعايت كنه قرار نيست تمام خونه ها براي يك صاحب و مالك طراحي بشه اگه مالك عوض شد كل ساختمونو مي كوبين؟؟؟؟؟؟
يا اگه كسي پول طراحي نداشت ميندازيمش تو قوطي كبريت ؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!
اين تخصص معمار نيست كه فضا ها رو طراحي كنه !!!!!!!!
 

Pleiades.Arch

عضو جدید
کاربر ممتاز


ساختمان های مهم زیادی....



دیگر دیده نشدند.....



چون موردکای مول آن ها را زیر زمین دفن کرده بود!!!



امشب ساختمانی از آندو را می دزد،



تا آن را به انبار فاستر،



کان،



و پیانو اضافه کند!!!



پایان!!!:razz:
 

SAMIFAR

عضو جدید
درسته، حرفتو قبول دارم ولی میدونی مشکل اینجاست که در حال حاضر کاری از دست شخص خود من بر نمیاد!
فعلا دور دور سوداگراست!
 

DDDIQ

مدیر ارشد
کاریکاتوریست این کمیک استریپ ها طرفدار کارهای اندو هست
و تقریبا شاید سعی داشته بگه کارهای معمارایی مثل فاستر! کان! و پیانو! حرفیی برای گفتن ندارن و کپی از کارهای آندو
 
انرژی منفی تو جامعه زیاد شده اگر این انرژی ها مثبت بودن و مردم شاد بودن مطمئنا معماری سرزنده تری داشتیم
 

سپیدار

کاربر بیش فعال
با سلام و احترام
بعد از قرن ها ، یک بار دیگه فرصتی شد تا نظر شخصیم رو برای اصلاح شدن ، با دوستان دیگه در میان بگذارم . تمام تاپیک رو با دقت خوندم و سعی میکنم تا حد امکان چیزایی که میخوام بگم منظم باشه .
یک بار دیگه یک سوال مطرح شده با چند گزینه . ابتدا از اصل ِ سوال شروع میکنم
: " [FONT=&quot]به نظر شما چه کسی در نابودی معماری ایران مقصر است ؟[/FONT] "
دوست گرامی ام ، چیزهایی هست که نابودی در مورد انها مصداق ندارد . پدیده هایی هستند که نابودی برایشان معنا ندارد . مثل دایناسور ها نیستند که حالا بگوییم نابود شدند . دقت کردید ؟ نابودی . . . نا + بود ! چیزهایی هست که همواره بودنشان " هست " . یک بود ِ همیشه باینده . انچه تفاوت دارد کیفیت ِ چگونگی ِ بودن است . ( به همین خاطر قبلا چند بار گفته بودم که " بحث ، بحث ِ کیفیت است " ) پس در اولین گام باید بگم تصور اینکه ما با " نابودی " ِ معماری مواجه هستیم ، تصور چندان درستی نیست .
نمیدانم چه واژه ای باید جایگزین نابودی کرد . نابسامانی ؟ اشفتگی ؟ بی هویتی ؟ ابتذال ؟ یا هر چیز ِ دیگری از این است . . . نمیدانم . اما میدانم " نابودی " معنایی ندارد در این مورد .
در ادامه تاپیک ، دوستان ِ گرامی با توجه به نظرات درخور توجه شان و نیز با نظر به گزینه هایی که مطرح کردید ، نکاتی رو ذکر کردید که جای تامل بسیار دارد . چند مورد اما بود که دوست داشتم در موردش چیزکی بگویم .


به نظر من ما تو ایران کارفرمایی نداریم که ارزش اینجور کار هارو بفهمه و بخواد چنین طرح پیچیده ای رو سفارش بده... تمام کارفرماهایی که تو ایران هستند فقط تو فکر جیبشون هستن، و برای هنر و از این جور حرفا هیچ ارزشی قائل نیستن. در غیر این صورت ما تو ایران نه مشکل مالی و اقتصادی داریم نه مشکل تکنولوژِی و دسترسی به مصالح... مشکل ما فقط ضعف فرهنگی یا درک نکردن هنره...

درمجموع «باید فرهنگ سازی کرد» ... اما چطور؟؟!!

هنر و فرهنگ و فرهنگ سازی ، یکی از مواردی بود که دوستان به درستی بهش اشاره کردند . اما این قضیه فرهنگ و ضعف فرهنگی و فرهنگ سازی علیرغم این که مورد کاملا درستیه ، کم کم داره تبدیل به یک سنگر میشه که همه چیز رو میشه پشتش پنهان کرد . به نظرم داره جایگاه ِ همون " دوست ِ ناباب " ی رو میگیره که باعث بدبختی و گمراهی و سیاه روزی ِ تمام ِ معتاد ها و متجاوز ها و خلاف کار ها بوده . دوستی مجهول الهویه كه تمام ناكامي ها تقصير او ست !
تماشاچیا تو استادیوم ده ها هزار نفري با هم شعار میدن . . . و . . . ، بعدش میزگرد میزارن میگن چرا تماشا چیان به داور ناسزا میگن ، بعد نتیجه میگیرن که باید فرهنگ سازی بشه ! یارو تو خیابون از خودش هم لایی میکشه ، میگن باید فرهنگ سازی بشه در مورد رانندگي . مزاحم ِ به قول ِ دوستان (!) نوامیس (!) مردم میشه ، میگن باید فرهنگ سازی بشه !
خب این چه جور ساختنیه ؟ یعنی واقعا مراد از فرهنگ سازی چیه ؟ این که بگیم اقایون و خانم ها لطفا خوب باشید ؟ پس حالا كه اينقدر در زمينه هاي مختلف و حتي ابتدايي نياز به فرهنگ سازي داريم ، پس چرا اينقدر ادعا ميكنيم كه " فرهنگ غني ايراني " (!) و حرف هايي از اين دست ؟ !
باز هم تکرار میکنم ، هرچند خودم به شدت معتقد به مسائل و ریشه های فرهنگی و تاثیر ان در سایر بخش ها هستم ، اما این تمام مسئله نیست . حتی این بخش اصلی قضیه هم نیست .بخصوص زماني كه اين قضيه تبديل به يك راهكار ِ كلي ِ مجهول بشه .

سلام
2-این قبری که شما دارین بالاش روضه میخونید مرده توش نیست.از کجا به نتیجه رسیدین معماریه ایران نابود شده؟یا داره میشه؟اتفاقا معماری این مملکت با ورود نسل جدیدی از معماران جوان روز به روز راه تعالی رو داره پیش میبره.کافیه یه نگاهی به ساختمونهای تولیدی دهه 50 و60 بکنید و اونارو با ساختمونهای دهه 80 مقایسه کنید.حتما به نتایج جالبی دست پیدا خواهید کرد.چه از نظر کیفیت اجرایی و چه از نظر معماری به صورت عام.
3-در اینکه معماری ما جای پیشرفت خیلی داره شکی ندارم.و حتما یه عواملی وجود دارن که باعث میشن این پیشرفت کند بشه.به نظرم مهمترین عامل بازدارنده یه ارگانیه به نام شهرداری.که البته در گزینه های شما وجود نداره.
موفق باشید و سرفراز....

عرض سلام بسیار ویژه خدمت دوست بسیاربزرگوار و گرامی ام
ان قدر با این عبارت ِ شما موافق و هم نظر هستم که جایی برای اعلام ِ نظر ِ متفاوت ( و نه الزاما مخالف ) پیرامون ادامه مطلبتون ندارم . یک عبارت طلایی : اقا جان ( جسارتا این رو خودم برای تاکید بیشتر اضافه کردم ) این قبری که شما دارین بالاش روضه میخونید مرده توش نیست. به خدا مرده توش نیست . و واقعا هم اينچنينه . گاهي كه به اين رشته و به خصوص " جامعه معماري " ( اوه ! چه كلمه ي گنده اي ) فكر ميكنم ، و از طرف ديگه خروجي ِ ان را نگاه ميكنم ، بيش از پيش پي ميبرم كه واقعا اوضاع اونقدر اشفته س كه بيشتر بايد خنديد تا اينكه كسي بخواد براش گريه كنه !


مقصر ناصرالدین شاه!!
من فکر میکنم این مشکل رو خیلی وقته معماری ما دچارش شده.اما ایراد اساسی تو کشور ما فقط معماری نیست.ما تو همه زمینه ها مشکل داریم متاسفانه...
یکی از بزرگترین معضلات تو کشور ما ضعیف بودن علوم انسانی هست.شاید اگه کمی تو فلسفه،جامعه شناسی و ... قوی بودیم میتونست تفکراتی هم از ایران شکل بگیره و تو معماریمون هم تاثیر بگذاره.
یکی دیگه از مشکلات ما نبود هماهنگی بین مهندسین معمار و سازه هست.از نظر تکنولوژی های سازه از دنیا عقب هستیم و هنوز با سازه های سنتی کار میکنیم.(البته منظور بنده جریان غالب معماری در ایران هست)
و یه بحث دیگه هم کارشکنی هایی و ..... هست که در کارها میشه و این فقط در معماری نیست!!!
باید یه گزینه همه موارد رو هم اضافه میکردید.چون همه به نحوی مقصر هستیم

فقط و فقط تشکر میکنم از شما . کاش من هم میتونستم این قدر مختصر و کامل اون چیزی که اصل قضیه هست رو بیان کنم . بخصوص با مقصر بودن ناصرالدین شاه موافقم . واقعا مسئله به همین طنزوارگی ست که شما گفتید .

[FONT=&quot]م[/FONT]ساله اینه که کارفرماها و پیمانکارای ما درک هنری و معماری ندارن اگه که کارفرماها و پیمانکارا با مهندسای محاسب و ناظر و کارشناسای این کار برای درست کردن ساختمونها و بناهاشون مشورت کنن و از نقطه نظرای اونها هم در اجرا استفاده کنن فکر کنم که وضع بنا ها یه کم بهتر بشه

[FONT=&quot]ه[/FONT]مواره در مسائل ِ مختلف ، قشر تحصیل کرده و به خصوص دانشجو ( به خاطر هیجانات خاص ِ این قشر ) مدعی هدایت و رهبری فکری جامعه در زمینه های مختلف بوده و هست . از منورالفکر هایی که مشروطه را کاشتند تا دوره ی امروز که کسانی مدعی رهبری ِ لااقل فکری یک سری جنبش های اجتماعی هستند . حال سوالی که به شدت برای من مطرح میشه اینه که چطور با این همه ادعا ، ما نمیتونیم هدایت فکری یک قشر ناچیز از کل ِ جامعه ، و از یک جایگاه ِ دیگه ، یک گروه از کسانی که به هر حال به نوعی در صنف یا دسته بندی کاری ما جای میگیرن رو به عهده بگیریم ؟ یعنی چرا از عهده این بر نمیاییم که اگر واقعا فکر میکنیم " کارفرماها و پیمانکارای ما درک هنری و معماری ندارن " ، چرا این درک رو بهشون ندیم ؟ ایا اینگونه نکات بخش عمده ایش فرافکنی نیست ؟ ( لازمه تاکید کنم به شدت و از نزدیک با نحوه برخورد کارفرما ها و به قول دوستان پیمانکاران اشنا هستم و برخورد دارم . اما با تمام این اوصاف باز هم چنین سوالی برام مطرحه )

اگه یه معمار مثل گذشته،همه کارای ساختمونو خودش انجام بده چی؟
یعنی خودش سازه،طراحی و ... رو مثل گذشته انجام بده
دیگه لازم نیست معمار وقت زیادی صرف کنه تا طرحشو به مهندس سازه،عمران و ... تفهیم کنه
راز موفقیت معماران گذشته این بود که تمام علوم مربوط به ساختمونو میشناختن
از معماری گرفته تا سازه و ریاضیات و ...
مدیریت نهایی هم با خودشون بود
در نهایت طرحشون همونی میشد که میخواستن
امروزه عکس اینه و نتیجه اش...



دوست گرامی چند نکته رو لازم میدونم در باره این فرمایشتون عرض کنم . اول از همه این که خیلی اوقات مسائل اونقدر پیش پا افتاده هستن که نیازی نیست چیزی به کسی " تفهیم " بشه ! یعنی خیلی وقت ها مشکل ، مشکلات بسیار ساده و ابتدایی ( مثلا روابط ساده ی پلانی و . . . ) است که اصلا کسی مثل مهندس سازه و . . . نقشی در ایجادش ندارند . چه برسه به اینکه نیاز به تفهیم پروژه باشد .ا
نکته بعد اینکه ، بهتر از من میدونید که تا چه حد در دنیای امروز با " تخصص گرایی " اون هم به صورت ِ ریز ترین و جزئی ترین شکلش مواجه هستیم . اما اون چیزی که این وسط در جامعه ما به صورت عام ، و در جامعه معماری (!) ما به خاص وجود داره ، عدم کار گروهی و استفاده از فکر های دیگر است . این کاملا بدیهی ست که یک نفر نتونه در همه زمینه های مثلا معماری تخصص داشته باشه . اما شما میتونید دو تا معمار که فقط عنوان ِ معماری داشته باشن رو زیر ِ یک سقف نگه دارید ؟ اگر بتونید ، میتونید بخش عمده ای از مشکلات رو حل کنید . عذر میخوام اینطور میگم . واقعیتیه که فقط این عبارت میتونه بار معناییش رو حمل کنه . متاسفانه دو قشر هستند که تصور میکنند از دماغ فیل افتاده اند : یکی پزشکان و یکی به اصطلاح معماران . البته در هر چیزی استثنا وجود دارد . من روال و رویه کلی رو عرض میکنم . شما روند طراحیی که دفاتر بزرگ معماری دنیا طی میکنند رو ببینید ! با انکه از نظر تئوریک ، شناخت مسائل متعدد ِ دخیل در معماری و . . . قابل مقایسه با ما نیستند ، اما همواره " کار گروهی " و " فکر جمعی " هدایتگر و اصل ِ اصلی ِ کار است . امروزه فقط و فقط همون بخش ِ " مدیریت پروژه " خودش یک رشته کاملا تخصصیه . حال خود حدیث مفصل بخوانید از این مجمل .ا

[FONT=&quot گفت:
ا.پزشکی;3408514[/FONT]]معمار باید این قدرت رو داشته باشه که سلیقه کارفرما و مردم رو عوض کنه ............ ولی وقتی اکثریت مردم تهران از همین معماری افت کرده ی تهران لذت میبرن، خیلی ها هم به اشتباه فکر میکنن باید با توجه به سلیقه عامه مردم که همین معماریهای زشته طراحی کنن و ذره ای هم به خودشون زحمت نمیدن که سلیقه مردم رو درست کنن.

پس به نظر من تو گزینه های نظر سنجی باید " مردم"رو هم اضافه کرد، چون هیچ تلاشی تو بهبود وضعیت شهر و تغییر دادن سلیقه هاشون نمیکنن و معماری ما اینطور پَس میره ................

غیر از یکسری کارای تک و توک معمارای معروف ایرانی و بعضی وقتها هم بچه های خوش ذوق معماری و معماران خارجی، تو تهران بقیه کارها غیر قابل نظاره کردنه ........


دوست عزیزم
فراموش نکنیم که معمار هم یکی از همین مردمه . معماری که مثل خیلی از همین مردم سرانه ی مطالعه روزانه ش در حد چند دقیقه س . مثل خیلی از همین مردم ته ِ دلش بدش نمیاد که وقتش رو با مبتذل ترین اهنگ ها و سریال ها پر کنه ( چنانکه در تنهایی خودش تو دفترش این کارو میکنه ) .
بعدش هم " معمار " نباید سلیقه مردم رو تغییر بده . چون معمار و معماری ، تنها بخشی نیست که سطح توقع مردم رو میسازه . اگر فرمایش شما در مورد معماری و سلیقه معماری مردم بوده ( که به گمانم همین هم بوده ) باید عرض کنم که باز هم " معمار " نمیتونه تغییری دزش ایجاد کنه . جریان ِ معماری شاید بتونه چنین کاری رو بکنه . چیزی که ما فاقدش هستیم .
من فرض میکنم که ما A قدر معمار ِ عالی ِ تراز یک داشته باشیم . اما این به خودی ِ خود فایده ای ندارد . جریان ها هستن که تاثیر گذارند .
ممکنه شما چند سوال از من بکنید که من پیشاپیش خودم از خودم میکنم و جواب میدم :
1 . مگه این معمار ها نیستن که جریان ساز میشن ؟ پاسخ ِ من : خیر . گاهی اینطور بوده ولی این یک رویه کلی نیست . مثلا شما " منطق فازی " یا " نظریه اشوب " را در نظر بگیرید ؛ اینها ( نظریه اشوب ) مطالبی بودند که در رشته هایی که به ظاهر هیچ ربطی به معماری نداشتند شروع شدند . اما یک معمار ، معماری که سعی میکنه چند جانبه به دنیا و اتفاقاتش نگاه کنه ، اون ها رو درک کرده و وارد رشته خودش کرده . یا مثلا در مورد معماری ارگانیک ، بهتر از من میدونید که ریشه ی درختی که ارگانیک اسمش باشه ، چیزی جز ادبیات ِ رمانتیک اروپا نبوده .
2 . چطور اگر ما A قدر معمار تراز یک داشته باشیم ، نمیتونیم " جریان معماری " رو تغییر بدیم یا بسازیمش ؟ پاسخ ِ من : چون جریان سازی ، فقط تابع ِ افراد نیست . نیاز به محرک ها ، ابزار ها و زمینه های خیلی زیاد دیگه ای داره . دقیقا مثل یک تحول اجتماعی میمونه . گاهی در یک جامعه به صورت ِ پیش فرض ، تمام ِ پارامتر های یک تغییر وجود داره ( وضعیت اقتصادی ، نابسامانی فرهنگی ، وضع بد اموزش و رفاه و بهداشت ، نارضایتی عمومی و . . . ) اما هیچ تغییری رخ نمیده . چراکه گاهی پارامتر هایی نه چندان واضح ، تعیین کننده عمده ای میشن .

ببخشید که باز هم با طولانی گویه هام خسته تون کردم .
منتظر اصلاح شدن ِ نظراتم هستم .

 

raha

مدیر بازنشسته
هنر و فرهنگ و فرهنگ سازی ، یکی از مواردی بود که دوستان به درستی بهش اشاره کردند . اما این قضیه فرهنگ و ضعف فرهنگی و فرهنگ سازی علیرغم این که مورد کاملا درستیه ، کم کم داره تبدیل به یک سنگر میشه که همه چیز رو میشه پشتش پنهان کرد . به نظرم داره جایگاه ِ همون " دوست ِ ناباب " ی رو میگیره که باعث بدبختی و گمراهی و سیاه روزی ِ تمام ِ معتاد ها و متجاوز ها و خلاف کار ها بوده . دوستی مجهول الهویه كه تمام ناكامي ها تقصير او ست !
تماشاچیا تو استادیوم ده ها هزار نفري با هم شعار میدن . . . و . . . ، بعدش میزگرد میزارن میگن چرا تماشا چیان به داور ناسزا میگن ، بعد نتیجه میگیرن که باید فرهنگ سازی بشه ! یارو تو خیابون از خودش هم لایی میکشه ، میگن باید فرهنگ سازی بشه در مورد رانندگي . مزاحم ِ به قول ِ دوستان (!) نوامیس (!) مردم میشه ، میگن باید فرهنگ سازی بشه !
خب این چه جور ساختنیه ؟ یعنی واقعا مراد از فرهنگ سازی چیه ؟ این که بگیم اقایون و خانم ها لطفا خوب باشید ؟ پس حالا كه اينقدر در زمينه هاي مختلف و حتي ابتدايي نياز به فرهنگ سازي داريم ، پس چرا اينقدر ادعا ميكنيم كه " فرهنگ غني ايراني " (!) و حرف هايي از اين دست ؟ !
باز هم تکرار میکنم ، هرچند خودم به شدت معتقد به مسائل و ریشه های فرهنگی و تاثیر ان در سایر بخش ها هستم ، اما این تمام مسئله نیست . حتی این بخش اصلی قضیه هم نیست .بخصوص زماني كه اين قضيه تبديل به يك راهكار ِ كلي ِ مجهول بشه .

ادعای داشتن فرهنگ غنی (ایرانی) محتملا به دلیل فقدان این ارزش در جامعه ست
و با این خودشیفتگی کاذب نمیشه انتظار اصلاح و پیشرفت داشت
فرهنگ سازی در حقیقت یه هدف کلان هست نه یه راهکار همه شمول ...
اتفاقا به نظر من باید دغدغه ش رو داشت... درموردش فکر کرد، حرف زد و پیشنهاد داد!
ممنون از پاسختون
 
آخرین ویرایش:

maryam28

عضو جدید
با سلام و احترام
بعد از قرن ها ، یک بار دیگه فرصتی شد تا نظر شخصیم رو برای اصلاح شدن ، با دوستان دیگه در میان بگذارم . تمام تاپیک رو با دقت خوندم و سعی میکنم تا حد امکان چیزایی که میخوام بگم منظم باشه .
یک بار دیگه یک سوال مطرح شده با چند گزینه . ابتدا از اصل ِ سوال شروع میکنم
: " [FONT=&quot]به نظر شما چه کسی در نابودی معماری ایران مقصر است ؟[/FONT] "
دوست گرامی ام ، چیزهایی هست که نابودی در مورد انها مصداق ندارد . پدیده هایی هستند که نابودی برایشان معنا ندارد . مثل دایناسور ها نیستند که حالا بگوییم نابود شدند . دقت کردید ؟ نابودی . . . نا + بود ! چیزهایی هست که همواره بودنشان " هست " . یک بود ِ همیشه باینده . انچه تفاوت دارد کیفیت ِ چگونگی ِ بودن است . ( به همین خاطر قبلا چند بار گفته بودم که " بحث ، بحث ِ کیفیت است " ) پس در اولین گام باید بگم تصور اینکه ما با " نابودی " ِ معماری مواجه هستیم ، تصور چندان درستی نیست .
نمیدانم چه واژه ای باید جایگزین نابودی کرد . نابسامانی ؟ اشفتگی ؟ بی هویتی ؟ ابتذال ؟ یا هر چیز ِ دیگری از این است . . . نمیدانم . اما میدانم " نابودی " معنایی ندارد در این مورد .
در ادامه تاپیک ، دوستان ِ گرامی با توجه به نظرات درخور توجه شان و نیز با نظر به گزینه هایی که مطرح کردید ، نکاتی رو ذکر کردید که جای تامل بسیار دارد . چند مورد اما بود که دوست داشتم در موردش چیزکی بگویم .







[/SIZE]

اگر گفتم نابودی معماری ایران:
به این دلیله که واقعا اثری از معماری ایرانی در کشورمون نمیبینیم
اون چیزی که به اسم معماری داریم میبینیم
چیزی نیست جز سبک شیکاگو
سبک های غربی که وارد معماری ما شدند و به مرور معماری ما رو از بین بردند
این معماری که ما الان میبینیم چیزی نیست جز یک معماری بی اصالت
که هیچ سنخیتی با اقلیم،فرهنگ و.... ایرانیان ندارد

نابود شده چون فقط مانند دایناسورها آثار آن وجود دارد
نه خود آن.
 

حاج بابک

عضو جدید
به نظر من سرمایه داری...
چون دولت و پیمانکاران هم خودشون زیر مجموعه ای از سرمایه داری هستند
 

abolfaZZzl

عضو جدید
کاربر ممتاز
:wallbash:من که حالم از معماری بهم میخوره.:w06:
تواین چند سالی که توی دوره کارشناسی درس خوندم هر چی دنبال علاقم گشتم چیزی پیدانکردم.:w19:
ایده ،کانسپت ،طراحی پلان از راههای مختلف، نظریه پردازی، طراحی دستی ،کدی، تری دی ،مرمت ،طراحی شهری ،نقشه برداری ،عکاسی، طراحی فنی ،غیره و ...
هیچکدوم بهم حال نداد.نه که فکر کنین تواناییو خلاقیتشو نداشته باشما نه،توی همشونم موفق بودم مخصوصا توی درسای طرح معماری و ایده هایی که برای طرحام میدادم.
از طرح دادنو دفترزدنو کارمندیوبسازبفروشو کارفرماپیمانکارو اوه اوه مرمتو ... بیزارم.
:w00:من چرامعماری خوندم خدا میدونه.البته شاید بگین که مگه بهش علاقه نداشتی که اونو انتخاب کردی ؟میگم آره اون موقع فکر میکردم دوست دارم ولی وقتی اومدم توش هیچی به هیچی.:w09:
 

DDDIQ

مدیر ارشد
پریتزکر 2011 به روایت نیویورک تایمز؛ تداوم مینیمالیسم

پریتزکر 2011 به روایت نیویورک تایمز؛ تداوم مینیمالیسم

ادواردو سوتو دِ مُر(Eduardo Souto de Moura)؛یک معمار پرتغالی که در کارهایش مینیمالیسم انتزایی "میس ونده روحه" (Mies van der Rohe)را با نکات برتر در مواد و مصالح بومی و تکنیک های ساختمان سازی ترکیب می کند؛جایزه پریتزکر 2011 را به خود اختصاص داد.جایزه ای که والاترین افتخار معماری است. آقای "سوتو دِ مُرِ" 58 ساله ،معماری که محل کار و زندگیش در پورتو (Porto)-یک شهر شمالی-است،دومین معمار پرتغالی است،که مفتخر به دریافت این جایزه می شود؛اولین نفر کسی نبود جز استاد او"آلوارو سیزا"( Alvaro Siza) در سال 1992. این انتخاب در روز دوشنبه اعلان شد،و باعث توجه رسانه ها و مردم به معماری شد که مورد احترام عمیق دیگر همکارانش است،اما او برای مردم خارج از پرتغال –جایی که بیشترین آثارش در آنجاست-شناخته شده نیست. "شما می توانید بگویید؛او یک معمارِ معمار است"این جمله را کارِن استِین(Karen Stein) می گوید؛یک نویسنده و مشاور طراحی؛فردی که عضو هیئت ژوری پریتزکر است.خانم استین اضافه می کند:"معماری او- سوتو دِ مُر –نگاهی مو شکافانه را طلب می کند.من حدس می زنم حالتی است که به « معماری آرام » ارجاع می دهد،شما واقعا بایستی مدت زمانی را صرف کنید تا به همه قسمت ها و بخش ها بنگرید." آقای "سوتو دِ مُرِ"،کسی که به علت مسافرت؛برای مصاحبه در دسترس نبود،در پورتو-دومین شهر بزرگ پرتغال-متولد شد و در همان شهر نیز به تحصیل پرداخت.او قبل از تغییر مسیر به سمت معماری و کار برای جناب آقای "سیزا"-مشوِق "ادواردو"در آغاز کار و افتتاح شرکتش- از سال 1975 تا 1979 ،در رشته ی مجسمه سازی تحصیل می کرد.این دو مَرد ارتباط نزدیکی با هم دارند؛دفتر آنها در یک ساختمان است؛و در چندین پروژه با یکدیگر همکاری داشته اند. در میان آثار ارشد آقای "سوتو دِ مُرِ"،یک استادیوم فوتبال که در دل کوهی در بِراگا(Braga) ی پرتغال نشسته؛و در سال2004 اتمام یافته؛وجود دارد.در آن مکان سابقا یک معدن سنگ گرانیت قرار داشت؛و بیشتر گرانیت های آن منفجر و خورد شد تا در ساخت بتنِ سازه استفاده شود.این استادیوم دارای دو ضلع طویل است، نمایی ناهموار از کوه ضلع سوم را تشکیل می دهد؛و در سوی چهارم استادیوم به سمت منظره ی شهر باز است. خانم استِین این استادیوم را چنین توصیف کرد:"پر قدرت و به یاد ماندنی" اما او این جمله را نیز اضافه کرد:"و در عین حال احساسی از صمیمیت را نیز القا می کند". کِنِت بی.فرامپتون(Kenneth B. Frampton) پروفسور تاریخ معماری در دانشگاه کُلُمبیا،گفت:خانه های شخصیِ اولیه ی جناب آقای "سوتو دِ مُرِ"،که در دهه ی 1980ساخته شده،استفاده ی "میسیَن"( Miesian)-سبک میس ونده روحه-از سازه ی فولاد و جام های بزرگ شیشه را با نوعی از دیوارهای تیپیکال بنّایی در نواحی اطراف پورتو؛در هم می آمیزد. آقای فرامپتون گفت: بیاد می آورم؛که زمانی که من برای اولین بار در مورد استفاده ی او از بنّایی اظهار نظر کردم؛او- سوتو دِ مُرِ -گفت:"من فکر می کنم،از آخرین نسل هنرمندانی که می دانند چطور چنین دیوارهایی بسازند؛بهره می برم". در سال های اخیر جناب آقای "سوتو دِ مُرِ"،یک موزه نیز در کاسکِیس(Cascais)-پرتغال-طراحی کردند،که به آثار هنرمند پرتغالی؛پائولا رِگو(Paula Rego)اختصاص یافته،این موزه،مجموعه ای از احجام هندسی در بتن قرمز است.و نیز یک مجموعه ی اداری در پورتو که یک برج عمودی با ساختمانی افقی در پایین آن ترکیب شده.آقای فرامپتون می گوید:"این مجموعه ،با ریتم پر و خالی،بر اغلب ابتذال های مهلک ساختمان های اداری بلند مرتبه فائق آمده است". پریتزکر پرایز(Pritzker Prize)در سال 1979 به وسیله ی جِی اِی و سیدنی پریتزکر(Jay A. and Cindy Pritzker)بنیان نهاده شد.هر ساله به معماری که در قید حیات و به عنوان فردی شناخته می شود که به بشریت خدمت پر اهمیتی کرده و محیط را از طریق هنر معماری ساخته،اهدا می گردد.در گذشته،این جایزه؛به همراه 100000 دلار،به معماران مشهور بین المللی مثل:نورمن فاستر (Norman Foster)،رِم کولهاس (Norman Foster) و زاحا حدید (Zaha Hadid) تعلق گرفت. آقای فرامپتون،که از معماری بسیار مشهور اواخر قرن بیستم؛به عنوان یک جوهره ی بیش ازحد فاخر انتقاد می کرد،از شنیدن خبر تصاحب جایزه پریتزکر بدست آقای "سوتو دِ مُرِ" متعجب و در عین حال خوشحال شد.به گفته ی او:"مشکل می توان تصور کرد که اندیشه یک سبک معماری ارتباطی با تام مِین (Thom Mayne) نداشته باشد".-اشاره به برنده جایزه پریتزکر در سال2005 ،کسی که بخاطر طراحی های برجسته و تماشایی شناخته شده است،مثل ساختمان دانشگاهی 2009 ی او در کوپر یونیون(Cooper Union)برای پیشرفت علم وهنر. آقای فرامپتون اظهار می کند:"تقریبا کار سوتو دِ مُرِ بیشتر مبتنی بر مسیر(طراحی) است.ساختمان های او از آغاز کار،تجسم قدرتمندی به عنوان یک اثر ایجاد می کنند،اما مثل یک تصویر به دقت بررسی نمی شوند".او اضافه می کند:"آنها-ساختمان ها-خصوصیاتی را با خود حمل می کنند؛که در مسیر پیشرفت (کار) در قالب سازه،کسب می کنند".
http://memartect.blogfa.com
 

DDDIQ

مدیر ارشد
آثار

آثار

THE
PRITZKER
ARCHITECTURE
PRIZE
2011

Eduardo Souto de Moura
 

پیوست ها

  • (Eduardo Souto de Moura.pdf
    1.3 مگایابت · بازدیدها: 0

sahar queen

عضو جدید
سلام دوستان.این اولین باریه که من توی همچین سایتی عضو میشم چون تا امروز به شغل آینده ام فکر نکرده بودم....اما دیشب فهمیدم که توی همه رشته ها معماریو دوست دارم.ولی وقتی سایت شمارو باز کردم فهمیدم اوضاع قاریش میشه...ظرفیت این رشته داره پر میشه...اون وقت دو روز دیگه منم میشم یکی از اون مهندس به قول خودتون آبکی ها...ولی با این حال من به کارتون احترام میذارم و به همه شما هم افتخار میکنم که تااینجای راهو اومدین...میشه منو از سردر گمی نجات بدین؟من این شغلو انتخاب کنم یا نه؟واسه کنکور میگم...امسال هم اولین سالیه که میخوام کنکور بدم....مطمئنم معماریو میارم...انتخابش کنم؟
 

Ice Dream

عضو جدید
کاربر ممتاز
منم یه جورایی گیجم تو این قضیه... البته اولویتم طراحیه و واقعا دلم می خواد آتلیه و دفتر طراحی خودمو داشته باشم...
از سر و کله زدن با پیمانکارا و بعضی عمرانیایی هم که فقط می خوان یه چیزی بسازن بره بالا بدم میاد
 

arame1

عضو جدید
سلااام

اماسوال من:اگه قرارباشه اداره هاوسازمانهای دولتی کارکردوبخواهیم بیشتر واختصاصا"کار طراحی انجام دهیم نه متره وترسیم و...بهترین اداره وسازمان کجاست؟شهرداری یامسکن یا...؟
وآیانظام مهندسی کارکنان مهندس داره اگه اینطوره کاری که1مهندس معمارمیتونه انجام بده چیه؟؟
 

arashitect

عضو جدید
اگر گفتم نابودی معماری ایران:
به این دلیله که واقعا اثری از معماری ایرانی در کشورمون نمیبینیم
اون چیزی که به اسم معماری داریم میبینیم
چیزی نیست جز سبک شیکاگو
سبک های غربی که وارد معماری ما شدند و به مرور معماری ما رو از بین بردند
این معماری که ما الان میبینیم چیزی نیست جز یک معماری بی اصالت
که هیچ سنخیتی با اقلیم،فرهنگ و.... ایرانیان ندارد

نابود شده چون فقط مانند دایناسورها آثار آن وجود دارد
نه خود آن.

درود فراوان.
چند تا سوال به ذهنم حقیر خطور کرد اعلام نظر بفرمایید ممنون میشم:
1-این معماری ایرانی که میفرمایید اثری ازش در کشور نمیبینید چه مشخصاتی داره؟
2-چرا این معماری که الان میبینید بی اصالته و با اقلیم و فرهنگ ایرانیان سنخیت نداره؟
سپاس.
 

SAMIFAR

عضو جدید
من که بازم می گم چون معماری مون دیگه بحث بناهای فاخر و یادمانی رو در بر نمی گیره و فقط شده وسیله پول سازی یه سری سودا گر به اینجا رسیدیم!
حالا هر کسی به سهم خودش مقصره!
چه معمار که به خودشو علمشو مملکتش و خیلی چیزای دیگه خیانت کرده
چه دولت که به ملت و مملکت و تمدنش خیانت کرده
چه پیمانکار که اول از همه به خودش خیانت کرده
و خیلی های دیگه
خلاصه بحث خیانته دیگه!
 

آموس

عضو جدید
به نظر من مردم هم مقصرند چون به تقليد كور كورانه از غرب پرداختن بدون اينكه فرهنگ غني خودشون رو در نظر بگيرن
 

nori2

عضو جدید
با سلام
تو کشور ما به معماریا مهندس گفته میشه!
درحالی که معماری یه هنر هست ورشته ی هنری هست
مهندس رشتاه مثل عمران(رشته ی خودم) و مکانیک و..هست
تعریف مهندسی:رشته هایی که از نتیجه علم و انشمندان برای انجام کارهای خودشون استفاده می کنن
معماری از ذهن خودش استفاده میکنه پس یه هنرمند هست تا یک مهندس
 

Similar threads

بالا