استخوانها سر فرهاد فرو ریخت زهم
دیده اش در ره شیرین نگرانست هنوز
مشاعرۀ سنّتی
- شروع کننده موضوع Matrix
- تاریخ شروع
دیده اش در ره شیرین نگرانست هنوز
تا تو مراد من دهی کشته مرا فراق تو
تا تو بداد من رسی من بخدا رسیده ام
jungle bird
عضو جدید
دوش رفتم به در میکده خواب آلوده
خرقه تر دامن و سجاده شراب آلوده
خرقه تر دامن و سجاده شراب آلوده
jungle bird
عضو جدید
تیز تگی پیشه ی آتش بود
بازنمانی ز تگ, آن خوش بود
بازنمانی ز تگ, آن خوش بود
دل قدّ ترا بلای جان گفت
بالاتر از این نمیتوان گفت
در کنج دلم عشق کسی خانه ندارد / کس جای در این خانه ویرانه ندارد
دوستان تشکر ندارم
شرمنده
jungle bird
عضو جدید
تا توی لب بسته گشادی نفس
یک سخن نغز نگفتی به کس
یک سخن نغز نگفتی به کس
ما و زلف او به یک طالع ز مادر زاده ایم
میشوی اشفته حال از روزگار ما مپرس
jungle bird
عضو جدید
سه روز است تا نان و آب آرزوست
مرا بر یکی جامه خواب آرزوست
مرا بر یکی جامه خواب آرزوست
تا توانی مده از کف به بهار ای ساقی / لب جوی و لب جام و لب یار ای ساقی!
| یاری آن است ، که زهر از قبلش، نوش کنی نه چو رنجی رسدت ، یار ، فراموش کنی |
jungle bird
عضو جدید
یقین دارم که چشمانت ز هرم واژه ها می سوخت
اگر روزی برایت می نوشتم التهابم را
اگر روزی برایت می نوشتم التهابم را
| از میان جمع یاران من چه تک افتاده ام قطره ای اشکم که از چشم فلک افتاده ا م |
jungle bird
عضو جدید
می روی و آگه از راز نهانم نیستی
با خبر از درد درمان سوز جانم نیستی
با خبر از درد درمان سوز جانم نیستی
| یاد باد آنکه سر کوی توام منزل بود دیده را روشنی از خاک درت منزل بود |
jungle bird
عضو جدید
در کوچه های عاطفه ای شاعر غریب
آوازهای سبز پریشانی ات چه شد؟
آوازهای سبز پریشانی ات چه شد؟
| دل خوشم با غزلي تازه ، همينم كافي ستت و مرا باز رساندي به يقينم ، كافي ست قانعم ، بيشتر از اين چه بخواهم از تو گاه گاهي كه كنارت بنشينم كافي ست |
jungle bird
عضو جدید
تا مستی رندان خرابات بدیدم
دیدم به حقیقت که جز این کار مجاز است
دیدم به حقیقت که جز این کار مجاز است
jungle bird
عضو جدید
تو به دل هستی و این قوم به گل می جویند
تو به جان هستی و این جمع جهان گردانند
تو به جان هستی و این جمع جهان گردانند
| دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت دایما یکسان نماند حال دوران غم مخور |
jungle bird
عضو جدید
رهرو آن نیست که گه تند و گهی خسته رود
رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود
رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود
دست از طلب ندارم تا کام من بر آید
یا تن رسد به جانان یا جان ز تن برآید
jungle bird
عضو جدید
در کنار یک لبخند پلک می زند مهتاب
یعنی از نگاه تو آبروی ما رفته است
یعنی از نگاه تو آبروی ما رفته است
| تار و پود هستي ام بر باد رفت، اما نرفت عاشقي ها از دلم، ديوانگي ها از سرم |
همیشه بارانی!
عضو جدید
تو با چندان عنایت ها که داری
ضعیفان را کجا ضایع گذازی؟
ضعیفان را کجا ضایع گذازی؟
Similar threads
| Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
|---|---|---|---|---|
|
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | |
|
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |