تو بانک واسه یه پیرزنه داشتم فیش پر میکردم ازش میپرسم شماره تلفن
می گه می خای تو فیش بنویسی
پـَـ نه پـَــ می خوام باهات شبا با هم تلفنی صحبت داشته باشم
استادم بهم میگه چشمات ضعیفه که عینک زدی؟
میگم: پـَـــ نــه پـَـــ گذاشتمشون پشت ویترین تا یکی بیاد بخردشون
دیروز داشتم آب می خوردم که یهو...