من همیشه سر به زیر¬، تو همیشه سر به راه
تو چقدر رو سپید، من چقدر رو سیاه
این تویی بهار سبز، این منم درخت زرد
این منم همیشه شب ، این تویی شبیه ماه
ای همیشه آفتاب¬! لحظه ای به من بتاب
بر من شکسته دل در کنار پرتگاه
گاه می دهی به من¬، دل ، بهانه ، روشنی
گاه طرحی از غروب، می¬کشی به اشتباه
هرچه باشد این تویی، مثل کوه سربلند
هر چه با شد این منم، در مقابل تو کاه
کوه و کاه و ماه و ... آه! این همه بهانه¬اند
جان این بهانه ها¬، لحظه ای مرا نگاه...