نگار پاستور
پسندها
556

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • سلام ی سر اومدم ایمیلمو چک کنم
    ی سر هم اومدم باشگاه احوال شما؟
    نگارخانوم یدونس اونم واسه نمونس................
    دری که با کلید آن تورا شناختم هرگز نخواهم بست .

    حتی اگر تمام عاقلان دنیا مرا به جرم دارزدن عقل از پنجره احساس پای میز محاکمه ببرند .

    به جرات میگویم خیلی پر رنگ تر از دوست داشتن تورا دوست دارم .
    گاهی دلم برای خودم تنگ میشود...

    دلم برای كودكی هایم تنگ شده!

    برای روزهایی كه تمام زندگی ام را می توانستم در پرواز بادكنكی خلاصه كنم...

    برای روزهایی كه تمام غمم را با یك لبخند فراموش می كردم...

    دلم برای معصومیتم تنگ شده!!!

    برای تمام آنها كه بودند

    دلم برای آن روز ها كه می توانستم با نگاه مهربانی،

    وجودم را پر از عشق كنم؛تنگ شده است.

    دلم برای خدا تنگ شده است....

    خدایی كه گمش كردم

    خدایی كه در جست و جوی من است!

    دلم برای آن خــــــــــدا،دلم برای آن كودكـــــــی ها تنگ است.....!
    یادت نیست !!! ...
    ولی من خوب به خاطر دارم
    که برای داشتنت ...
    دلی را به دریا زدم که از آب واهمه داشت ...!
    چند قورباغه از جنگلی عبور می‌کردند که ناگهان دو تا از آنها به داخل گودال عمیقی افتادند. بقیه قورباغه ها در کنار گودال جمع شدند و وقتی دیدند که گودال چقدر عمیق است به آن دو قورباغه گفتند: «که دیگر چاره‌ای نیست، شما به زودی خواهید مرد.»
    دو قورباغه این حرفها را نشنیده گرفتند و با تمام توانشان کوشیدند که از گودال بیرون بپرند. اما قورباغه‌های دیگر مدام می‌گفتند که دست از تلاش بردارند چون نمی‌توانند از گودال خارج شوند و خیلی زود خواهند مرد. بالاخره یکی از دو قورباغه تسلیم گفته‌های دیگر قورباغه ها شد و دست از تلاش برداشت. سر انجام به داخل گودال پرت شد و مرد. اما قورباغه دیگر با تمام توان برای بیرون آمدن از گودال تلاش می‌کرد. هر چه بقیه قورباغه ها فریاد می‌زدند که تلاش بیشتر فایده‌ای ندارد او مصمم‌تر می‌شد تا اینکه بالاخره از گودال خارج شد. وقتی بیرون آمد بقیه قورباغه ها از او پرسیدند: «مگر تو حرف‌های ما را نمی‌شنیدی؟»
    معلوم شد که قورباغه ناشنواست. در واقع او در تمام مدت فکر می کرد که دیگران او را تشویق می کنند.

    پس هیچ وقت از تلاش مایوس نشویم
    خواهش میشه گلم
    دلم نیخواد نگارمو هیش وقته هیش وقت ناراحت ببینم...:)
    شبت ستاره بارون عزیزترینم...:heart:
    خوردمشو خوردمش همشونو خوردمش
    تابستون اومدم واسه زمستون آلبالو فریز کنم ،یه ماه بعد همشونو نیست کردم.. نگار جونی شرمندتم دیگه.[IMG]
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا