میگه همه مردم شهر برای باریدن باران دست به آسمان برداشته اند امّا...
خدا در فکر کودکی ست که چکمه هایش سوراخ است.
{میگم شاید اگه یه جفت چکمه واسه بچه میاوردن شاید دیگه بارون میبارید؟!}
این ینی باید ببینیم واسه چی بارون نمیباره؟ مشکل کجاس؟ بریم حلش کنیم. مگه نه؟
شاید اصلاً انقدر آئمای بدی شدیم که بارون دلش نمیخاد بباره رو سرمون؟!!!(البته خودمو میگم آ)
ولی دَم خداگرم. هوای همه رو داره.