فکر کن فکر کن نسیمی بودم که قرار بود ه دلگیری هایت را لحظه ای تسکین دهد
یا قطره ای بودم تا کدورت هایت را بشویم حتی به قیمت کدر شدن خودم
یا اگر مثل مرد بگویم مثل خودم
فکر کن کوهی بودم یا شاخه ی درخت بزرگی تا لحظاتی برایت سایه بان شوم
این بین هرچه بود و هست یک دوست داشتن پاک انسانی نهفته است
که با نزاد و رنگ با قد و اندازه کار ندارد
دلم چقدر هوای رضایت کرده
رضایت او
صاحب پاکی ها
یا قطره ای بودم تا کدورت هایت را بشویم حتی به قیمت کدر شدن خودم
یا اگر مثل مرد بگویم مثل خودم
فکر کن کوهی بودم یا شاخه ی درخت بزرگی تا لحظاتی برایت سایه بان شوم
این بین هرچه بود و هست یک دوست داشتن پاک انسانی نهفته است
که با نزاد و رنگ با قد و اندازه کار ندارد
دلم چقدر هوای رضایت کرده
رضایت او
صاحب پاکی ها