86412740152
پسندها
99

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • حقیقت انسان به آنچه اظهار میدارد نیست
    بلکه حقیقت او نهفته در آن چیزی است که از اظهار آن عاجز است،
    بنابراین اگر خواستی او را بشناسی نه به گفته هایش بلکه به ناگفته هایش گوش کن!
    من خــــــــــــــدا رادارم
    کوله بارم بر دوش،
    سفری می باید ...
    سفری بی همراه،
    گم شدن تا ته تنهایی محض،
    سازکم با من گفت:
    هر کجا لرزیدی،
    ازسفرترسیدی،
    تو بگو از ته دل،
    من خـــــــــــــــــــــدا رادارم...
    من و سازم چندی ست که فقط با اوییم. . .
    بخـنــد
    هــرچـنــد
    غـمـگینــی
    بـبخــش
    هــرچـنـد
    مـسکینـــی
    فـرامـوش کــن
    هــرچـنــد
    دلــگیــــری
    زیستــن اینــگــونـــه زیـبـاسـت ...
    بخنـــد
    ببخــش
    و فرامـوش کـــن
    هــرچـنــد میدانم ...
    آســـان نــیســـت...
    در اوج تاریکی
    صدایی در فضا پیچید...
    صدا ... دلگرم کننده بود... و در عین حال هیجان انگیز...

    پرنده ای آواز سر داده بود...

    آواز عشق ...



    و تو ....

    عکس تورا هنوز در خاطر دارم....

    [IMG]


    آنگاه که چتر عشق بر سرم گرفتی...

    [IMG]

    آنگاه که ...
    دستانت عاشقانه دستان مرا طلب می کرد...

    [IMG]
    چقدر این دوست داشتن های بی دلیل
    خوب است
    مثل همین باران بی سوال
    که هی می بارد ...
    ﻗـــﻬـــﺮﻫﺎ ﺑـــﻬـــﺎﻧــــﻪ ﺍﺳــــﺖ !!! ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﺩ ...
    ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎﻧﺪﻥ ﺩﺭ ﺑﻴﻦ ﻫﺰﺍﺭﺍﻥ ﻧﻘﻄﻪ ﯼ ﺳﻴﺎﻩ ﺷﺐ ﺣﺘﯽ ﺍﮔﺮ ﯾﮏ
    ﻧﻘﻄﻪ ﯼ ﺳﭙﯿﺪ ﺑﯿﺎﺑﺪ
    ﺩﻟﯿﻠﺶ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎﻧﺪﻥ !!! ﻭ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﺮﻭﺩ ...
    ﺩﺭ ﺳﭙﻴﺪﯼ ﺭﻭﺯ ﺣﺘﯽ ﺍﮔﺮ ﻧﻘﻄﻪ ﺍﯼ ﺳﻴﺎﻩ ﺭﺍ ﻫﻢ ﻧﻴﺎﺑﺪ
    ﺑﺎ ﺍﻧﮕﺸﺘﺶ ﺑﻪ ﮔﻮﺷﻪ ﺍﯼ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﻧﻘﻄﻪ ﺍﯼ
    ﺳﻴﺎﻩ ﻳﺎﻓﺘﻪ !!!
    ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺭﻓﺘﻨﯽ ﺍﺳﺖ ﺑــــﮕــــﺬﺍﺭ ﺑـــﺮﻭﺩ
    در هیاهوی زندگی دریافتم چه دویدن هایی که فقط پاهایم را از من گرفت

    در حالیکه گویی ایستاده بودم!

    چه غصه هایی که فقط به غم دلم حاصل شد

    در حالیکه قصه کودکانه ای بیش نبود!

    دریافتم کسی هست که اگر بخواهد می شود و اگر نخواهد نمی شود!

    به همین سادگی...
    طوری زندگی کن که هر وقت خواستی انتخاب کنی، آزادانه انتخاب کنی...نه اینکه تحت فشار شرایط مجبور به انتخاب باشی ...
    گاهی تنهایی انقدر قیمت دارد که در را باز نمی کنم حتی برای تو که سال ها منتظر در زدنت بودم.از من نرنج من نه مغـــرورم و نه بی احســاس . . ! فقط خستـــہ ام . . ! خستـــہ از اعتمـــادی بیجا . . !اونایی که شما رو به وعده های پوچ “استند بای” نگه میدارند، و میرند…هرگز بر نمی گردند،تا با تلنگری شما رو از تنهایی در بیاورند…“گفتم که همیشه روشن باشید”
    دوری جستن از انسانهایی کهدوستشان داریم بی فایده است!زمــــان به ما نشان خواهد داد،که جایگزینی برای آنـــها نخـــواهیم یافت...
    ﻗـــﻬـــﺮﻫﺎ ﺑـــﻬـــﺎﻧــــﻪ ﺍﺳــــﺖ !!! ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﺩ ...ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎﻧﺪﻥ ﺩﺭ ﺑﻴﻦ ﻫﺰﺍﺭﺍﻥ ﻧﻘﻄﻪ ﯼ ﺳﻴﺎﻩ ﺷﺐ ﺣﺘﯽ ﺍﮔﺮ ﯾﮏﻧﻘﻄﻪ ﯼ ﺳﭙﯿﺪ ﺑﯿﺎﺑﺪﺩﻟﯿﻠﺶ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎﻧﺪﻥ !!! ﻭ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﺮﻭﺩ ...ﺩﺭ ﺳﭙﻴﺪﯼ ﺭﻭﺯ ﺣﺘﯽ ﺍﮔﺮ ﻧﻘﻄﻪ ﺍﯼ ﺳﻴﺎﻩ ﺭﺍ ﻫﻢ ﻧﻴﺎﺑﺪﺑﺎ ﺍﻧﮕﺸﺘﺶ ﺑﻪ ﮔﻮﺷﻪ ﺍﯼ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﻧﻘﻄﻪ ﺍﯼﺳﻴﺎﻩ ﻳﺎﻓﺘﻪ !!!ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺭﻓﺘﻨﯽ ﺍﺳﺖ ﺑــــﮕــــﺬﺍﺭ ﺑـــﺮﻭﺩ
    تــــوی ایــــــن دنیــــا

    همیـــــــشه

    بعضــی ها "بــرای بــه جــایـــی رسیــدن"

    و

    بعضـی ها "بـعـد از به جـایــی رسیــدن"

    هــمــه چیــز را "زیـــر پــا" می گــذارنـــد...
    من دلم می‌خواهد
    خانه‌ای داشته باشم پر دوست
    کنج هر دیوارش
    دوست‌هایم بنشینند آرام
    گل بگو گل بشنو…؛
    هر کسی می‌خواهد
    وارد خانه پر عشق و صفایم گردد
    یک سبد بوی گل سرخ
    به من هدیه کند
    شرط وارد گشتن
    شست و شوی دل‌هاست
    شرط آن داشتن
    یک دل بی رنگ و ریاست…
    بر درش برگ گلی می‌کوبم
    روی آن با قلم سبز بهار
    می‌نویسم ای یار
    خانه‌ی ما اینجاست
    تا که سهراب نپرسد دیگر
    ” خانه دوست کجاست ؟ ”

    فریدون مشیری
    دلــگیـــر مباش . دلت که گیـر باشد ، رهـــــا نمی شوی ! خـداونـد ، بنده گــان ِ خود را ، با آنچه به آن « دل » بســته اند می آزمــاید !!
    گیرم که باخته ام!!!

    اما کسی جرات ندارد به من دست بزند

    یا از صفحهء بازی بیرونم بیندازد

    "شوخی نیست من شاه شطرنجم... " !!!
    دوســـت داشتن از عشـــق برتر است

    عشــق یک جوشــش کــور است

    و پیونــدی از ســر نابینایی

    اما دوســت داشــتن پیوندی

    خودآگاه و از روی بصیــرت روشـن و زلال
    هواتو کردم
    من حیرون تو این روزا هواتو کردم
    دلم می خوادت
    می خوام بیام تو اسمون دورت بگردم
    هوایی میشم
    همون روزا که میبینم هوا مو داری
    آمدی با تاب گیسو ،تا که بی تابم کنی
    زلف را یکسو زدی،تا غرق مهتابم کنی
    آتش از برق نگاهت ریختی بر جان من
    خواستی تا در میان شعله ها آبم کنی
    برایــــت آرزو می کنم ...
    بهترین ها را
    بهتــــــــرین هايی را کـــه هیچ کس بـــرایم آرزو نــــکرد
    " نیمه گمشده " را بیخیال شو لطفا ،
    اگر سهم تو بود که گم نمی شد ...
    " نیمه پیدا شده " را دریاب !!!
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا