(sara_h)
پسندها
2,474

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • آخرین امتحانم بود بالاخره
    تو یه روز بیا خونه ما
    سلام عزیزم
    اصفهانم الان امتحان آنزیم داشتم حالم گرفتس!!
    قدم هایی که پس از ترسیدن برداشته می شوند گامهای شجاعت نام دارند
    در شامگاهی مه گرفته میان خالی بینهایت خاک و سرما پی بردم تمام زندگی ام در برزخی خواهد گذشت که راه فراری ازش ندارم
    من شش ماهه که زندگیم دچار تغییراتی شده.. روز اول زمستون روز پایان دنیا من به بیابون دورافتاده ای تبعید شده بودم.. دو ماه سرد و طاقت فرسا رو اونجا سپری کردم.. عاشق دیوارای دودزده و مردم شهرم شده بودم.. برای دیدن دوباره ی دیوارای اتاققم و اشیای داخل اون و مخصوصا پنجره ای که اجازه ی نزدیک شده بهش رو نداشتم و شنیدن صداهایی که عمری بود باهاشون عجین شده بودم عصب میکشیدم تیر میکشیدم
    دییروز فردای روزی بود که بعد از دو ماه برگشته بودم خونمون
    ببخشید عزیزم اشتباه شد :cry:

    http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/453510-تولدت-مبارک-فرشته-مهربون-من-♥-(تولد-amise-b)/page3?p=6378970&viewfull=1#post6378970
    فوق العاده سارا

    در میان همه راها، تلخ‌ترین، دوراهی بین منتظر ماندن و بیخیال شدن است
    گاهی بی‌خیال می‌شوی و بعد می فهمی که باید صبر می‌کردی ....
    و گاهی، سالها، و سال‌ها صبر می‌کنی، و بعدها خواهی فهمید که باید همان روز اول بی‌خیال می شدی، ولی دیگر نه می‌توان بیخیال شد، و نه انتظار فایده دارد
    دیگر روز دوم فرا رسیده است گویا
    درمانده از این دنیا
    من بی تو و تو تنها
    تو گمشده ی صحرا
    من تشنه ی گشتن ها
    من خسته ی رفتن ها
    تو قفل همه در ها

    من ریشه این خاکم
    تو لحظه چیدن ها
    بوئیدن و بگذشتن
    از باغ اقاقی ها

    از اشک گل لاله
    ییوستن دریا ها
    من لحظه دیدارم
    تو وقت گذشتن ها

    تو زخمه ی هر سازی
    من ناله رفتن ها
    در ساکت چشمانت
    فریاد شکستن ها
    من زائر درگاهم
    تو اوج رسیدن ها

    http://www.iransong.biz/g.htm?id=1725
    هنوز پیدا نکردی مقاله رو
    خو از یه جای دیگه واکنشش رو پیدا کن.
    راستی من الان مسنجر. اگه خواستی بیا
    نیست خب.
    این مقاله اینقد قدیمیه که فک کنم رو پوست آهو نوشتنش :دی
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا