دکتر مهدیه
پسندها
1,972

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • سلام دکتر جون، خوبی؟این منم دارم میرم.... :دیییی
    آری با اینکه خیلی سوتی دادیم ولی در کل خوب بود
    خیلی از بچه ها از قم اومده بودن میگفتن راستشو بگین کجاشو خراب کردین
    آقا مارو میگی انقد حال کردیم نفهمیدن ;)
    متاسفانه انقد ازاین حرفها گفتیم دیگه واسمون تکراری شده
    واقعا این روزها کی دنبال الگوه؟
    امروز جات خالی بود مراسم اولمون بود به یادت بودم
    سلام مهدیه جان
    خوبی؟شما کسی رو میشناسی که به اصطلاحات پزشکی اگاه باشه،و دردسترس الان یا فردا؟
    تبسم تو تجسم تمام خوبی هاست، به تبسمت سوگند،شادبودنت برایم تمام آرزوهاست

    سلام مرسي خيلي زيبا بود دمتون گرم
    +
    راستي پروف ما رو منور كردي
    سلام
    گاه گاهی که دلم تنگ ونگاهم ابری ست
    کاش می شد که تو را می دیدم
    مرسی دوست خوبم;) خیلی خوشمل بووود.... دوست داشتم می تونستم بخورمش:smile: این هم خوشمزه است من اینم دوست دارم
    سلام دوباره
    ببخشید من یکم دیر جواب میدم. فعلا سربازم کم می‌تونم بیام:w41:
    کلا سلیقتون خوبه;)
    می‌گم مطمئنید نمیدونستید با گذاشتن این عکس منو شکنجه روحی می‌دید؟
    آخه انصاف عکس شکلاتو جلوی یه معتادی بزارید که میره پادگان قرق میشه نمیتونه بهش برسه:wallbash:
    معمار همان است که از عشق بنا ساخت باقی همه طراحی غفلت بود و هندسه ی درد
    سيندرلا
    کفش هایش را
    در بانک مرکزی به امانت گذاشته
    با بهار هم شاید نیاید
    گویا پول هایش را
    پس انداز میکند
    تا لنگه کفش ِ دیگری بخرد
    و عروس ِ پاییز شود
    انگار، بهار کفرش را دراورده !
    .
    .
    .
    وای از دست ِ بهار . ...
    از صدفهایی
    که برایم جمع کرده ای
    قصری ساخته ام پیچ در پیچ
    هر روز
    سيندرلا گونه
    در دالانهای پر رمز و رازش
    قدم می زنم
    و دل به قصه های
    قطره های به بند کشیده می سپارم
    پا برهنه ام
    اما
    کفشهای ترا ربوده ام
    به داروغه نوشته ام
    هر چه ستاره دریایی ست
    بر فراز قصر بیاویزد
    تا شبهای تاریکش را روشنی بخشد
    غصه نخور
    هزار عروس دریایی را نیزگماشته ام
    تا پذیرایت باشند
    غزل خوان تنهاییم
    سيندرلا ی تو
    در انتظار توست ...
    میان موسیقی باران
    با آواز باد،
    تو را به رقص خواندم.
    شاهزاده نه،
    سائلی هستم
    ندانسته پا در قلبم گذاشتی
    این پوسیده،
    در خورت نیست!
    باشد که سینه ی تنگم
    تابِ جای دادنِ روح بزرگوارت را
    داشته باشد.
    پگاه کدامین شب تار بودی در طالعم؟
    در این ظهر مردادی،
    باران فتاده از کدامین چشم بودی
    بر جانم؟ سيندرلا!
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا