7742
پسندها
468

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • سلام بر آبجی خوبم...چه خبر؟؟
    به سلامتی...قبول باشه زیارت...من رو هم دعا کردی یا یادت رفت؟؟؟هااننننننننن
    بدو راستش بگو بینم :biggrin:
    رنج یا موهبت

    آهنگری با وجود رنجهای متعدد و بیماری اش عمیقاً به خدا عشق می ورزید، روزی یکی از دوستانش که اعتقادی به خدا نداشت از او پرسید:

    «توچگونه می توانی خدایی را که رنج و درد نصیبت می کند را دوست داشته باشی؟»

    آهنگر سر به زیر آورد و گفت:

    وقتی که می خواهم وسیله آهنی بسازم، یک تکه آهم را درون کوره آتش قرار می دهم، سپس آن را روی سندان گذاشته و می کوبم تا به شکل دلخواه درآید، اگر به صورت دلخواه در آمد، می دانم که وسیله مفیدی خواهد بود، اگر نه، آنرا کنار می گذارم!!

    همین موضوع باعث شده که همیشه به درگاه خدا دعا کنم که خدایا: مرا در کوره های رنج قرار ده، اما کنار نگذار ...

    :gol:
    ایمان بنده ای راست نباشد جز آنکه اعتماد او به آنچه در دست خداست بیشتر از آنی باشد که در دست اوست.
    افلاطون می گه: اگه با دلت چیزی یا کسی رو دوست داری زیاد جدی نگیرش، چون ارزشی نداره،
    چون کار دل دوست داشتنه، مثل کار چشم که دیدنه، اما اگه یه روز با عقلت کسی رو دوست داشتی،
    اگه عقلت عاشق شد، بدون که داری چیزی رو تجربه می کنی که اسمش عشق واقعیه.....
    سلام
    خوب هستین
    ممنونم، عکس قشنگی بود
    شب خوبی داشته باشین
    گاهى مسیر جاده به بن بست میرود
    گاهى تمام حادثه از دست میرود
    گاهى همان كس كه دم از عقل میزند
    در راه هوشیارى خود مست میرود
    گاهى غریبه اى كه به سختى به دل نشست
    وقتى كه قلب خون شده بشكست میرود
    اول اگرچه با سخن از عشق آمده
    آخر خلاف آنچه كه گفته است میرود
    واى از غرور تازه به دوران رسیده اى
    وقتى میان طایفه اى پست میرود
    صبر

    بزرگی را از بزرگترین بردباری پرسیدند:

    گفت: همنشینی با کسی که خُویش با تو سازگاری ندارد و دوری از او ممکن نیست.


    عفو و گذشت

    بزرگی را گفتند: فلانی از تو غیبت می نمود!

    او در جواب طبقی از رطب برایش فرستاد و گفت: شنیده ام که اعمال نیک خود را برای من فرستاده ای، خواستم کار تو را تلافی کرده باشم. از این رو این طبق خرما را تقدیم نمودم.

    :gol::gol::gol:
    حکایت مرد رهگذر و ابلیس:

    مردی کنار بیراهه ای ایستاده بود!

    ابلیس را دید که با انواع طناب ها به دوش در گذر است.

    کنجکاو شد و پرسید: ای ابلیس این طناب ها برای چیست؟

    ابلیس جواب داد: برای اسارت آدمیزاد !؟!

    طنابهای نازک برای اسارت افراد ضعیف النفس و سست ایمان، طناب های کلفت هم برای آنانی که دیر وسوسه می شوند.

    سپس از کیسه ای طناب های پاره پاره شده ای را بیرون ریخت و گفت:

    اینها را هم انسان های با ایمانی که راضی به رضای خداوند بودند و اعتماد به نفس داشتند پاره کرده اند و اسارت را نپذیرفتند.

    مرد پرسید: طناب من کدام است؟

    ابلیس گفت اگر کمکم کنی که این ریسمان های پاره را به یکدیگر گره بزنم؛ خطای تو را به حساب دیگران خواهم گذاشت ...

    مرد قبول کرد و مشغول شد.

    ابلیس خنده کنان گفت:

    عجب با این ریسمان های پاره هم می شود انسان هایی چون تو را به بندگی گرفت!!!
    سلام و صبح بخیر
    عیدتون مبارک
    ان شا الله که نماز روزه هاتون مقبول درگاه حق قرار گرفته باشه
    ان شا الله سال های سال ماه رمضون ها و عید فطر های قشنگ و دوست داشتنی رو به سلامتی پشت سر بگذارید
    زنده باشید:gol::gol::gol:
    سلام آبجی.خوبی؟؟؟کجایی؟؟؟کم پیدایی؟؟
    التماس دعا داریم
    تقوا و ضمانت رب کریم ...به شما سفارش می کنم که تقوا را پیشه خود سازید، زیرا خداوند ضامن شده است که افراد با تقوا را از آنچه که مکروه ایشان است، به آنچه که خوشایند ایشان است رهنمون شود و او را از آنجا که فکر نمی کند روزی دهد.امام حسین (ع):gol:
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا