تو را نادیدنِ ما غم نباشد
که در خیلت به از ما کم نباشد
من از دست تو در عالم نهم روی
ولیکن چون تو در عالم نباشد
عجب گر در چمن، بر پای خیزی
که سرو راست پیشت خم نباشد
مبادا در جهان دلتنگرویی
که رویت بیند و خرّم نباشد
من اوّلروز دانستم که این عهد
......