MEHRDAD.RAPID
پسندها
159

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • انسان مجموعه ای از آنچه که دارد نیست ؛
    بلکه انسان مجموعه ای است از آنچه که هنوز ندارد، اما می تواند داشته باشد . . .
    سلام دوس جون با یک روز تاخیر و یک دنیا شرمندگی.مرسی بخاطر پیام های قشنگت.هرچی آرزوی خوبه مال تو.
    دریایی اشک دارم که گاه و بیگاه با برهم نهادن پلکانم امواجی در آن پدیدار میشود.. !! امواجی گاه خروشان که به ژرفای ساحل صورتم میرسند و گونه هایم را میشوید یا گاه آرام و سنگین فقط ساحل چشمانم را تر میکنم ... ساحلی که هر بدی و خوشی را به خود دیده ... ساحلی که مانند سواحل دیگر عشق بازی معشوقان را ندیده و همه و همه چیز جز انتظار برای جاپای ترش نیست ...
    دنیای این روزای من همقد تنپوشم شده.....
    اینقد دورم از تو که دنیا فراموشم شده..........
    دنیای این روزای من درگیر تنهایی شده.........
    تنها مدارا میکنیم دنیا عجب جایی شده..........
    هرشب تو رویای خودم اغوشتو تن میکنم.....
    اینده این خونه رو با شمع روشن میکنم.............
    درد رو از هر طرف بخوني ميشه درد ولي اگه درمان رو برعكس كني ميشه نامرد،مواظب باش واسه درمان دردت به هر نامردي رو نياري...
    همه چيز در جهان براي بودن ادميست ودرد اين است كه بودن.خود براي چيست؟چه خنده اورند انها كه بودن خويش را در جهان ابزار چيزي كرده اند كه خود ابزار بودن انهاست!وچه بسيارند ادمياني كه در اين گردونه ابلهانه دور ميزنند........
    وقتی تمام احساس دلتنگیت رو با یه به من چه؟ پاسخ میگیری.........
    به کسی چه ربطی داره که جقد تنهای.....
    اشتباه من این بود!!!
    هرجارنجیدم،لبخندزدم...
    فکرکردنددردندارد!!
    سنگین ترزدند،ضربه هارا....
    گرد امده از نیستی.این مزرعه را برگ .ای باد مزن.خرمن ما سوختنی نیست.گویند که در خانه ی دل هست چراغی .افروخته.کاندر حرم افروختنی نیست.
    ادما رسمشونه
    پایبند دلدار نمیشن
    خوب گرفتار میکنن
    اما گرفتار نمیشن
    ادما رشمشونه شاخه به شاخه میپرن
    دلو بیمار میکنن
    اما پرستار نمیشن...
    چگونه بگذرم از عشق.از دلبستگی هایم؟
    چگونه میروی با اینکه میدانی چه تنهایم؟
    خداحافظ ؟بدون تو گمان کردی که میمانم؟
    خداحافظ بدون من یقین دارم که میمانی!!!!!!
    توبه كردم كه دگرباده پرستي نكنم/ مي ننوشم، نكشم اربده،مستي نكنم /مست بودم كه چنين توبه مستي كردم /عهدبستم كه دگر توبه زمستي نكنم /عهدبستم كه دگرمي نخورم درهمه حال /يارب "دوست" اگر ساقي شودو مي بدهد من چه كنم...
    دلم گرفته این روزا
    از این روزای بی صفا
    چرا خدا چرا خدا من و اونو کردی جدا
    من اون رو دوست داشتم و اون میمرد همش برای من
    اما نمیدونم چی شد یکی اومد بجای من
    موی طلایی داشت و من یه دختر ساده بودم
    دختر ساده ای که تو دام اون افتاده بودم... (خودم نوشتم دوست داشتی ادامه شو میذارم)
    قصه ازآنجاشروع شدکه...خیلی عصبانی بود،گفت اگه دوستم داری ثابت کن ،گفتم چه جوری ،تیغ روبرداشت وگفت رگتو بزن،گفتم مرگ وزندگی دست خداست،گفت پس دوستم نداری،تیغو برداشتم ورگموزدم وقتی داشتم توآغوش گرمش جون میدادم اروم زیرلب گفت، اگه دوستم داشتی تنهام نمی ذاشتي!
    گفتمش دل ميخري؟ پرسيد چند؟گفتمش دل مال توتنها بخند/ خنده کرد و دل ز
    دستانم ربود ,تابه خود باز آمدم او رفته بود /دل ز دستش روي خاک افتاده بود, جاي پايش روي دل جامانده بود.
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا