mani24
پسندها
36,402

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • عشق من

    میدونی همه ی زندگی منی .....

    میدونی جان من به نفسهای تو بسته است ....

    میدونی تمام شب به شوق دیدار تو پلک هایم را بر روی هم میذارم که چهره ی تو بینم ....

    میدونی که وجودم از وجود تو گرفته شده ........

    من هیچ چیز را بدون تو نمیخواهم چون همه ی دنیای من توئی ...

    عشق من ....




    Click here to view the original image of 720x344px.




    شاهزاده من ...


    دریا ما را به ساحلش میخواند ....

    ابر های باران زا ما را برای استقبال از قطره های حاوی از عشقش میخواند ....

    ببین ...

    اغوشم برای توست ....گوش فرا بده به امواج که عشق را همراه دلهایمان زمزمه میکنند ...

    نگاهم را بخوان که منم اواره نگاه تو ....

    مرا به اغوشت رهسپار بدار ..

    زندگی من ....


    مانی


    عشق من

    دستانت ......گرمی خورشید را دارد ...

    چشمانت ....پاکی اسمان را ...

    بزرگی قلبت به اندازه دنیا ...

    سینه های مردانه ات که مرا تکیه گاهی محکم است ...

    مرا ......

    چه موهبت بزرگیست که تو را دارم ...

    شاهزاده ی من ...















    Click here to view the original image of 720x539px.




    امواج همه دنیا را به عشق خود به ساحل عاشق کرده است ..........تو نیز مرا با قلب خود به دیدار امواج نگاهت بخوان ...


    برایم بساز کلبه ای در قلبت ......تا بیارایم کلبه را به عاشقانه های در بندم ....


    کلبه ای با تو خواهم ساخت از عشق ....از دوستداشتن ...از قلب ....از وفای به عهد .....


    مرا همراهی از دل باش .....


    مرا جاودانگی عشق در قلبت باش ......که همه دنیا از روی عشق من و تو عاشقی را بیاموزند ...


    زندگی من ....


    کجایی یار من ....
    این عشق ......قلبمان را بهاری کرده است ....

    در رویایی عاشقانه هستم .......چشمانم را میگشایم ........عشق را در چشمان همیشه بهاری تو میبینم ....

    من ....تو را میخوانم ......به دنبال نجوای عاشقانه تو میگردم ....و نگاهت را میابم که مرا پر ازبوسه های عاشقانه میکند ...

    کجایی یار من ؟؟؟ کجایی ترنم وجود من ؟؟ نفسهایم ازتوست .........تکیه گاهم از وجود پر از شعله های عشق توست ...

    من را جانی دوباره ببخش ......زندگی من .....
    زندگی من ..

    دل به دل میگوید که دلدار کیست ...که صندوقچه ی اسرار خاطرات چیست ...

    دلم غوغای عشق است و بس ..

    مگر عاشقی کار دلدار نیست ؟

    پس چرا تورادراین محفل رویایی زمزمه یار نیست ؟

    من مملوء از هر چه احساس دلواپسی ..تو را میجویم وانتظارم را پایانی نیست ..

    کجایی یار من ؟...که من از احساس تو در قلبم سرشارم و بس ...

    مرا شمیم بی قراری جوشان است و بس ...

    توئی تکیه گاه من ..

    مرا حبس کن در اغوشت ...که تو را زندانی از ابدیت ترانه ی ارامش است ...

    میخواهم ساکن شوم دنیا را

    دنیای من اغوش توست ..

    ساکن شوم کوچه های عشق را

    که همان قلب توست ...

    میخواهم بشنوم نغمه های روز های زندگی در سایه ی عشق را ...

    که همان ترنم صدای توست ..

    میخواهم .. عطر نفسهایت را در نوای کوچه باغ عشق ساکن نشینم ...

    که همان نفس کشیدن ازبازدم نفسهای توست ..

    مرا همراهی از دل باش ..مرا همراه روزهای وصال درمیعادگاهمان در اغوش یکدیگر باش ...

    دوستت دارم

    شاهزاده ی من ...

    بخواب یار من .........دختر دریا


    در اغوش من .....یا لالایی قلم عاشقانه های من .....


    در چشمان همیشه بهاری من بخواب عشق من ....


    من همدم تو ....شب هنگام را بیدار میمانم ..... ...


    بیدار میمانم و نفس میگیرم از بازدم نفسهای تو .....

    زندگی من ...






    دوست دارم ببرمت یه جای شلوغ، خیلی شلوغ

    وایستم اون وسط نگات کنم

    بگم اینارو میبینی

    بگی آره

    بگم تو هیاهوی همه ی این آدما، من چشمام فقط دنبال تو میگرده

    دلم برای تو تنگ میشه

    صداهاشونو میشنوی

    بگی آره

    بگم تو اوج همین صداها دلم دنبال صدای تو میگرده

    بگم حالا چشماتو ببند، بگو چه حسی داری

    بگی انگار گم شدم بین یه عالمه غریبه

    بگم اگه نباشی گم میشم بین یه دنیا غریبه...........
    نفسم

    عشق من ...

    چقدر بیتابم در این لحظات که نیستی و یادت را به اغوش میکشم ....

    چقدر بیتابم ...

    چقدر بیتابم این لحظات را که دوریت را به رخ عاشقانه های من میکشند ...

    ای کاش ......می امدی و نمیگذاشتی که روزگار فاصله ها برای عشقمان علم کنند ...

    ای کاش بیایی و مرا با خود به سرزمین قلبت به حصار زیبای اغوشت بری ...

    چشمانم خمار و مست از دیدار تو .........تنم گرم از اغوش تو ....

    من تو را میخواهم .....لحظه های با تو بودن را ....

    تو را ...

    عشق من ...


    نرگس

    :heart::gol:




    یادمان باشد جوانان امروز مدیران_آینده کشورند
    زبان گفتاری فاقد پیشینه علمی و هنری است
    زبان_گفتاری را در نوشتار به کار نبریم

    امام خامنه ای : زبان فارسی ، زبان انقلاب است ، زبان اسلام راستین است
    من خیلی نگران_زبان_فارسی هستم، خیلی نگرانم...
    گآهی دِلــَت نــِمیخوآهــَد . . .؛ دیــروز رآ بِه یآد بــیآوَری . . .؛
    اَنگــیزه ای بــَرایِ فــَردآ هـَم نــَدآری . . .!!! ... وَ حآل هــَم کِه . . .؛
    گآهی فــَقــَط دِلــَت میخوآهــَد . . .؛ زآنوهایــَت را تــَنگ دَر آغوش بــِگیری . . .؛
    وَ گوشــِه ای اَز گوشــِه تــَرین گوشـِه ای کِه می شــِنآسی . . .؛ بــِنـِشینی وَ فــَقــَط نــِگآه کــُنی . . .!!!
    گآهی دِلگــیری . . . ؛ شآیــَد اَز خودَت ...

    دوستت خواهم داشت در سکوت...
    که مبادا در صدایم
    توقعی باشد که خاطرت را بیازارد...

    بند دل من به لبخندهای تو بند است.
    برای دوست داشتنت اما..
    لبخندهایت را نه...
    دلت را لازم دارم.




    [/INDENT]
    جذاب‌ترین فیلم‌های تک‌شخصیتی

    اوج هیجان سینمایی در سال 2014 +عکس

    پـولسازترين بازيگران سال 2013
    ﻋﺸﻖ، ﯾﮏ ﻋﮑﺲ ﯾﺎﺩﮔﺎﺭﯼ ﻧﯿﺴﺖ،
    ﯾﮏ ﻣﺰﺍﺡ ﺷﺶ ﻣﺎﻫﻪ ﯾﺎ ﯾﮑﺴﺎﻟﻪ ﻧﯿﺴﺖ،
    ﻣﺤﺼﻮﻝ ﺗﺮﺱ ﺍﺯ ﺗﻨﻬﺎ ﻣﺎﻧﺪﻥ ﻧﯿﺴﺖ .
    ﻋﺸﻖ، ﺁﻭﯾﺨﺘﻦ ﺑﻪ ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ ﻣﯿﺨﯽ ﮐﻪ ﺩﺳﺘﻤﺎﻥ ﺑﻪ ﺁﻥ
    ﻣﯿﺮﺳﺪ ﻧﯿﺴﺖ،
    ﺷﺒﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﻣﯿﺂﻭﺭﯼ؟ﺷﺒﻬﺎ، ﺷﺒﻬﺎ،
    ﭘﯿﺶ ﺍﺯ ﺁﻧﮑﻪ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﺮﻭﯾﻢ ﭼﻘﺪﺭ ﺣﺮﻑ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ ﮐﻪ
    ﺑﺰﻧﯿﻢ .
    ﺍﻧﮕﺎﺭ ﮐﻪ ﺣﺮﻓﻬﺎﯾﻤﺎﻥ ﺗﻤﺎﻣﯽ ﻧﺪﺍﺷﺖ .
    ﭼﻨﺪ ﺑﺎﺭ ﭘﯿﺶ ﺁﻣﺪ ﮐﻪ ﻃﻠﻮﻉ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﯾﻢ ﻭ ﺭﻧﮓ ﺧﻮﺍﺏ ﺭﺍ
    ﻧﺪﯾﺪﯾﻢ؟
    ﺁﺧﺮ ﭼﻪ ﺷﺪ ﮐﻪ ﺣﺎﻝ ﺩﯾﮕﺮ،
    ﻣﯽ ﺁﯾﯿﻢ ﻭ ﺧﺴﺘﻪ ﻭ ﺑﯿﺼﺪﺍ ﻣﯿﺨﻮﺍﺑﯿﻢ؟
    ﺷﺒﻬﺎ ﺩﯾﮕﺮﮔﻮﻥ ﺷﺪﻩ؟
    ﺣﺮﻓﻬﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪﻩ؟
    ﯾﺎ ﻣﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪﻩ ﯾﯿﻢ ؟
    ﺟﺎﯼ ﻋﺸﻖ، ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺷﺒﻬﺎﯼ ﺧﺎﻟﯽ ﻭ ﺧﻠﻮﺕ ﮐﺠﺎﺳﺖ؟
    ... ﻣﺎ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﺜﻞ ﯾﮏ ﻟﺒﺎﺱ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﮐﺮﺩﯾﻢ .
    ﻣﺎ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﺍ، ﻋﺸﻖ ﺭﺍ ﯾﮏ ﺩﺳﺖ ﻟﺒﺎﺱ ﺩﺍﻧﺴﺘﯿﻢ .
    ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺧﺮﯾﺪﯾﻤﺶ، ﻧﻮ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺯﯾﺒﺎ ﻭ ﻣﻨﺎﺳﺐ .
    ﺟﺬﺍﺏ ﻭ ﺗﻮﺟﻪ ﺍﻧﮕﯿﺰ،
    ﺧﯿﺮﻩ ﮐﻨﻨﺪﻩ ﺩﺭ ﻫﺮ ﻣﺤﻔﻞ ﻭ ﻣﻬﻤﺎﻧﯽ .
    ﺁﻫﺴﺘﻪ ﺁﻫﺴﺘﻪ ﺍﻣﺎ ﮐﻬﻨﻪ ﺷﺪ ﺳﺎﯾﯿﺪﻩ ﺷﺪ .
    ﺭﻧﮓ ﻭ ﺭﻭﯾﺶ ﺭﻓﺖ .
    ﺍﺯ ﺷﮑﻞ ﺍﻓﺘﺎﺩ، ﻣﺴﺘﻌﻤﻞ ﻭ ﺑﯽ ﻣﺼﺮﻑ ﺷﺪ ﭼﺮﺍ؟
    ﭼﺮﺍ ﻓﺮﺻﺖ ﺩﺍﺩﯾﻢ ﮐﻪ ﺯﻣﺎﻥ، ﺑﺎ ﻋﺸﻖ، ﺑﺎ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻫﻤﺎﻧﮕﻮﻧﻪ
    ﺭﻓﺘﺎﺭ ﮐﻨﺪ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺁﻥ ﭘﯿﺮﺍﻫﻦ ﺳﺮﻣﻪ ﯾﯽ ﺗﻮ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﻣﻦ
    ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺩﻭﺳﺘﺶ ﺩﺍﺷﺘﻢ ...
    دلم براي يك نفر تنگـــــ استـــ .....
    نه ميدانم نامش چيستـــــ ........
    نه ميدانم چه ميكنــــد ........
    حتي خبري از رنگ چشم هايش هم نـــدارم ......
    رنگ موهايش را نمي دانــــم .....
    فقط ميدانم بايد باشد و نيستـــــ .......
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا