یک روز
شبیه به تمام روزهای دیگر
می ایی
نمی دانم صدایت چه اهنگی دارد
یا نگاهت چه درخششی
اما خوب می دانم
تو
تمام دردها را درمان می کنی
ارامش میشوی برای پریشانی ها
برای بیقراری ها
حتی دانه ها را به مقصد اصلیشان می رسانی
و در دل خاک می نشانی
تا جوانه بزنند و رشد کنند تا .................................................. .................................................. .................................................. ......................
می دانستی تنها به همین امید
زنده ام
با اینکه بد م
اما به همین امید زنده می مانم
تا تو بیایی
تا بگوییم چه گذشت بر تمام ثانیه هایمان
اما
نه
نمی گویم
چرا خاطرت را برنجانم
تو که باشی
نه دردی می ماند و نه غمی
بیا
بس است دیگر این انتظار طولانی................ بس است
ازخودمان خسته ایم
بیا