تا سحر ، چشم به راه ره بی پایان شد تو نبودی و رهم گم شد و صبح آمد و رفت
amarjani200 عضو جدید کاربر ممتاز Nov 1, 2008 #9,091 تا سحر ، چشم به راه ره بی پایان شد تو نبودی و رهم گم شد و صبح آمد و رفت
N = nAviD = عضو جدید Nov 1, 2008 #9,092 تا همچو پیر کنعان چشم از جهان نپوشیکی بوی پیرهن را در کاروان بیابی
2sadaf2 عضو جدید کاربر ممتاز Nov 1, 2008 #9,094 مرا چشمیست خون افشان ز دست آن کمان ابرو جهان پر فتنه خواهد شد از آن چشم و از آن ابرو
seeemesooo عضو جدید Nov 1, 2008 #9,095 وقت سحر است خیز ای مایه ناز نرمک نرمک باده خور و چنگ نواز کانها که بجایند نپایند بسی و آنها که شدند کس نمیاید باز
وقت سحر است خیز ای مایه ناز نرمک نرمک باده خور و چنگ نواز کانها که بجایند نپایند بسی و آنها که شدند کس نمیاید باز
محـسن ز مدیر بازنشسته کاربر ممتاز Nov 1, 2008 #9,096 زدو دیده خون فشانم زغمت شب جدایی چه کنم که هست اینها گل باغ آشنایی
سحرخوان عضو جدید Nov 2, 2008 #9,097 يكي سر بر كنار يار و خواب صبح مستولي چه غم دارد ز مسكيني كه سر بر آستان دارد؟
mary_satan عضو جدید Nov 2, 2008 #9,098 دست ازطلب ندارم تاکام من برآید یاتن رسد به جانان یاجان زتن درآید
S secret_f عضو جدید کاربر ممتاز Nov 2, 2008 #9,099 در دیاری که در آن نیست کسی یار کسی کاش یا رب که نیافتد به کسی کار کسی
sina1 عضو جدید Nov 2, 2008 #9,100 یارا یارا گاهی دل مارا به چراغ نگاهی روشن کن چشم تار دل را چو مسیحا به دمیدن آهی روشن کن
amarjani200 عضو جدید کاربر ممتاز Nov 2, 2008 #9,101 در خیال تو اگر عاشق بی پا وسرم نروم راه خطا بار دگر ناز نکن
amarjani200 عضو جدید کاربر ممتاز Nov 2, 2008 #9,102 در خیال تو اگر عاشق بی پا وسرم نروم راه خطا بار دگر ناز نکن
madonna عضو جدید Nov 2, 2008 #9,103 نصیحت گوش کن جانا که از جان دوستر دارند جوانان سعادتمند پند پیر دانارا حافظ
N = nAviD = عضو جدید Nov 2, 2008 #9,104 اي تنها اي بي تو تنها من اي با من اي همچون جان با تن اي نسيم اي بوي پيراهن اي ز تو چشم دلم روشن
sina1 عضو جدید Nov 2, 2008 #9,105 نازنینا ما به عشق تو جوانی داده ایم دیگر اکنون با جوانان ناز کن با ما چرا
گلابتون مدیر بازنشسته Nov 2, 2008 #9,106 آيا دوباره گيسوانم را در باد شانه خواهم زد آيا دوباره در باغچه بنفشه خواهم كاشت و شمعداني ها را درآسمان پشت پنجره خواهم گذاشت
آيا دوباره گيسوانم را در باد شانه خواهم زد آيا دوباره در باغچه بنفشه خواهم كاشت و شمعداني ها را درآسمان پشت پنجره خواهم گذاشت
Sharif_ مدیر بازنشسته Nov 2, 2008 #9,107 توشه ي نان خود از كد يمين بردارم تا كه در راه حقيقت نخورد فريادم
گلابتون مدیر بازنشسته Nov 2, 2008 #9,108 ميتوان فرياد زد با صدايي سخت كاذب سخت بيگانه "دوست مي دارم "
Sharif_ مدیر بازنشسته Nov 2, 2008 #9,109 من درد ترا ز دست آسان ندهم دل بر نکنم ز دوست تا جان ندهم از دوست به یادگار دردی دارم کان درد به صد هزار درمان ندهم
من درد ترا ز دست آسان ندهم دل بر نکنم ز دوست تا جان ندهم از دوست به یادگار دردی دارم کان درد به صد هزار درمان ندهم
seeemesooo عضو جدید Nov 2, 2008 #9,110 منشور اگر كه نور هفت رنگ كند با قوس قزح به چند نيرنگ كند هر هفت ز يك آمد و آخر يك شد يك يك چو شوند روي درجنگ كند ***my own***
منشور اگر كه نور هفت رنگ كند با قوس قزح به چند نيرنگ كند هر هفت ز يك آمد و آخر يك شد يك يك چو شوند روي درجنگ كند ***my own***
Sharif_ مدیر بازنشسته Nov 2, 2008 #9,111 در دو عالم قاعده نیش است وآنگه ذوق نوش تو ورای هر دو عالم نوش بی نیش آمدی
محـسن ز مدیر بازنشسته کاربر ممتاز Nov 2, 2008 #9,112 یاری اندر کس نمی بینم یاران را چه شد دوستی کی آخر امد دوست داران را چه شد
Sharif_ مدیر بازنشسته Nov 2, 2008 #9,113 درد عشقی کشیده ام که مپرس زهر هجری چشیده ام که مپرس گشته ام دور دنیا و آخر کار دلبری بر گزیده ام که مپرس من نه ها حافظ دردو کشیده
درد عشقی کشیده ام که مپرس زهر هجری چشیده ام که مپرس گشته ام دور دنیا و آخر کار دلبری بر گزیده ام که مپرس من نه ها حافظ دردو کشیده
Sharif_ مدیر بازنشسته Nov 2, 2008 #9,115 تو را گم میکنم هر روز و پیدا مئ کنم هر شب بدین سان خواب ها را با تو زیبا میکنم هر شب کج ا دنبال معنایی برای عشق می گردی که من این واژه را تا صبح مع نا میکنم هر شب
تو را گم میکنم هر روز و پیدا مئ کنم هر شب بدین سان خواب ها را با تو زیبا میکنم هر شب کج ا دنبال معنایی برای عشق می گردی که من این واژه را تا صبح مع نا میکنم هر شب
محـسن ز مدیر بازنشسته کاربر ممتاز Nov 2, 2008 #9,116 بود ایا که خرامان به درم باز آیی گره از کار فرو بسته ما بگشایی
گلابتون مدیر بازنشسته Nov 2, 2008 #9,117 يارب آن آهوي مشكين به ختن بازرسان وان سهي سرو خرامان به چمن بازرسان دل آزرده ما را به نسيمي بنواز يعني آن جان ز تن رفته به تن بازرسان
يارب آن آهوي مشكين به ختن بازرسان وان سهي سرو خرامان به چمن بازرسان دل آزرده ما را به نسيمي بنواز يعني آن جان ز تن رفته به تن بازرسان
N = nAviD = عضو جدید Nov 3, 2008 #9,118 نبود چنگ و رباب و نبید و عود که بود گل وجود من آغشته گلاب و نبید
محـسن ز مدیر بازنشسته کاربر ممتاز Nov 3, 2008 #9,119 نمیدو نم دلم دیونه کیست کجا می گرده و در خونه کیست نمیدونم دل سرگشته ما اسیر نر گس مستونه کیست
comudf کاربر بیش فعال کاربر ممتاز Nov 3, 2008 #9,120 تا زند گردن همه كفار وقّنا ربّنا عذابَ النارhttp://www.www.www.iran-eng.ir/images/editor/smilie.gif