بیوگرافی خوانندگان پاپ ایرانی

alexmorgan

کاربر بیش فعال
رهگذر عمر

رهگذر عمر

رهگذار عمر سيری در دياری روشن و تاريك
رهگذار عمر راهی بر فضایی دور يا نزديك
كس نمیداند كدامين روز می‌آيد
كس نمي‌داند كدامين روز می‌ميرد
چيست اين افسانه هستی خدايا چيست
پس چرا آگاهی از اين قصه مارا نيست


كس نمی‌داند كدامين روز مي‌آيد
كس نمی‌داند كدامين روز مي‌ميرد
كس نمی‌داند كدامين روز مي‌آيد
كس نمی‌داند كدامين روز مي‌ميرد
صحبت از مهر و محبت چيست
جاي آن در قلب ما خالی است
روزی انسان بَرده عشق و محبت بود
جز ره مهر و وفا راهی نمی‌پيمود
كس نمیداند كدامين روز می‌آيد
كس نمی‌داند كدامين روز می‌ميرد
كس نمی‌داند كدامين روز می‌آيد
كس نمی‌داند كدامين روز می‌ميرد
چيست اين افسانه هستي خدايا چيست
پس چرا آگاهی از اين قصه مارا نيست


كس نمیداند كدامين روز می‌آيد
كس نمی‌داند كدامين روز می‌ميرد
كس نمی‌داند كدامين روز می‌آيد
كس نمی‌داند كدامين روز می‌ميرد
كس نمی‌داند كدامين روز می‌آيد
كس نمی‌داند كدامين روز می‌ميرد
 

آلوین

عضو جدید
کاربر ممتاز
...:::متن ترانه:::...

...:::متن ترانه:::...

حادثه


گفتم تو چرا دورتر از خواب و سرابي، خواب و سرابي
گفتي كه منم با تو وليكن تو نقابي، اما تو نقابي
فرياد كشيدم تو كجايي، تو كجايي
گفتي كه طلب كن تو مرا تا كه بيابي

فرياد كشيدم تو كجايي، تو كجايي
گفتي كه طلب كن تو مرا تا كه بيابي

چون همسفر عشق شدي مرد سفر باش، مرد سفر باش
هم منتظر حادثه هم فكر خطر باش، فكر خطر باش

هر منزل اين راه بيابان هلاك است
هر چشمه سرابي است كه بر سينه خاك است
در سايه هر سنگ اگر گل به زمين است
نقش تن ماري است كه در خوابِ كمين است
در هر قدمت خاك هر شاخه سر دار
در هر نفس آزاد هر ثانيه صد بار

چون همسفر عشق شدي مرد سفر باش مرد سفر باش
هم منتظر حادثه هم فكر خطر باش فكر خطر باش

گفتم كه عطش مي‌كشدم در تب صحرا
گفتي كه مجوي آب و عطش باش سراپا
گفتم كه نشانم بده گر چشمه‌اي آنجاست
گفتي چو شدي تشنه‌ترين قلب تو درياست
گفتم كه در اين راه كو نقطه آغاز
گفتي كه تويي تو خود پاسخ اين راز

چون همسفر عشق شدي مرد سفر باش، مرد سفر باش
هم منتظر حادثه هم فكر خطر باش، فكر خطر باش

چون همسفر عشق شدي مرد سفر باش، مرد سفر باش
هم منتظر حادثه هم فكر خطر باش، فكر خطر باش


خواننده : داريوش
ترانه‌سرا : اردلان سرفراز
آهنگساز : فريد زولاند
تنظيم : آندرانيك
 

sahar.chem eng

عضو جدید
سرود آفرينش

در دو روز عمر كوته سخت جاني كردم
باهمه نامهربانان مهرباني كردم
همدلي، هم آشياني همزباني كردم

بعدازاين بر چرخ بازيگر، اميدم نيست نيست
آن سرانجامي كه بخشايد نويدم نيست نيست
هديه از ايام جز، موي سپيدم نيست نيست

من نه هرگز، شكوه اي از روزگاران كرده ام
نه شكايت از دو رنگي ها ي ياران كرده ام
گرچه شكوه بر زبانم مي فشارد استخوانم

من كه با اين برگ ريزان روزوشب سر كرده ام
صد گل اميد را درسينه پرپر كرده ام
دست تقدير اين زمانم،كرده همرنگ خزانم

پشت سر پل ها شكسته پيش رو نقش سرابي
هوشيار افتاده مستي در خرابا ت خرابي
مهرباني كيميا شد مردمي ديريست مرده
سرفرازي را چه داند سربزيري سر سپرده

ميروم دل مردگي ها را،زسربيرون كنم
گر فلك بامن نسازد چرخ را وارون كنم
بركلام ناهماهنگ جدايي خط كشم
در سرود آفرينش نغمه اي موزون كنم

در دو روز عمر خود بسيار حرمان ديده ام
بس ملامت ها كزين نا مردمان بشنيده ام
سردهد در گوش جانم موي همرنگ شبانم

من كه عمر رفته بر خاكستر غم چيده ام
زين سبب گردي زخاكستر به خود پاشيدهام
گر بمانم يا نمانم بنده ي پير زمانم

خواننده: داريوش


آلبوم: گل بيتا
 

آلوین

عضو جدید
کاربر ممتاز
...:::عکس:::...

...:::عکس:::...

 

yalda.2008

عضو جدید
کاربر ممتاز
1385/12/12:: نقطه ی عطف صدا ::در ژرفای صدایت چیزی نهفته است...

سری نهان است...

در ژرفای صدایت دنیاییست پر از احساس

در زلال بی کرانش ماهی های نقره ای می رقصند...

در افق نگاهت خورشید طلوع می کند و

پرندگان با هر کوچشان تازه می شوند...

در ژرفای صدایت...

انگار واژه ها خجالت می کشند...می خواهم از تو بنویسم، پس واژه های طلایی ام کو؟
دنبالشان می گردم...اما آنها در پس و پیش ذهنم قایم می شوند...
در عوض هر کدام به نیابت از خودشان ترانه ی نابی را می فرستند در سردر ذهنم...انگار می خواهند بگویند:((بیا...این هم یک دنیا واژه ی طلایی...آن هم با صدا یک مرد نازنین...))


"ای تبلور حقیقت"

نه، نمی شود...
می خواهم به اندازه صد سال آرشیو وبلاگم، برای تو نوشته شود...می خواهم انقدر بگویم تا خوابم ببرد...مثل همیشه که شبها آنقدر گوش می دهم تا پلک هایم گرم می شود و...وقتی که بیدار می شوم انگار که چیزی را از دست داده باشم.
خوب می دانم...این ناتوانی، این لکنت، این گم کردن واژه ها... می دانم امشب همه گرفتارش شدیم... این حال و روزآدمهایی ست که شیفته ی عشقی بی تعریف اند.

شاید ساده ترین جمله ها بهترینها باشد... قبل از اینکه کسی رنگ و بوی مبالغه را به آنها داده باشد، اولین بار برای ناب تری معنیشان به کار رفتند.
جملاتی مثل: "میلادت مبارک... ."
سعی کردم به چشمانت خیره شوم و بفهمم در چه اندیشه ای هستی... شاید با آنها بشود چیزی نوشت برای امشب...اما نگاهت آنقدر عمیق بود که در آن غرق شدم... و چه پرسش های بی جوابی ...


"تو منو از شب گرفتی"

می دانم؛ چیزهایی که می گویم قابل فهم نیست! من احساساتم را می گویم... عمیق ترین هایشان را... سخت است؛ باور کن، نا جیه عاطفه ی من...

"من آن موجم که بی تو آرامش ندارم..."

"تو منو دادی به خورشید"

------------------------------------------------------------------------------------------------------

"به این بهانه..."

اگر نگاهی به اطراف خود بیندازیم و نقاب بی تفاوتی را از صورت برداریم ، خواهیم دید که در بستری از معضلات اجتماعی به سر می بریم . مشکلاتی چون مواد مخدر ، طلاق ، فساد اخلاقی ، بزه های اجتماعی ، خودکشی ، کودکان خیابانی و دختران فراری .. ؛ مواردی هستند که اگر از آنها رنج نمی بریم ، نمی توانیم به سادگی نیز از کنارشان بگذریم . از کنار انسان هایی که مسلما عزیزِ خانواده ای هستند و نیاز به همیاری هرچند اندک ما دارند .

گرچه ما انسان هایی با عقاید و افکار متفاوت هستیم _ اما در راه رسیدن به این هدف بایستی جدا از هر اعتقاد و باوری که داریم _ در کنار هم باشیم . هدف ما در این راه ، افزایش آگاهی جامعه نسبت به معضلات یاد شده می باشد و در این مسیر به دنبال آموختن هرچه بیشتر از یکدیگر هستیم . تا با انتقال این تجارب به همراه اصول یک زندگی سالم به هم وطنانمان ، همه با هم به جامعه ای با معضلات اجتماعی کمتر برسیم .
لذا پیوستن به این حرکت خودجوش نیازمند هیچ شرطی نیست و تنها با قرار دادن این متن در سایت ، وبلاگ و یا گروه های خبری رسمیت پیدا می کند .اینک هر کدام از ما حامیان این حرکت ، با هدف به بار نشستن این نهال خود روییده دستان پرمهر شما را می فشاریم و چشم امید به همدلی هرچه بیشتر قلب هایمان داریم .



http://aks-sooltan.blogsky.com/print/post-64/
 
آخرین ویرایش:

alexmorgan

کاربر بیش فعال
لب دریا

لب دریا

عصر ما عصر فریب
عصر اسمای غریبه
عصر پژمردن گلدون
چترای سیاه تو بارون
شهر ما سرش شلوغه
وعده هاش همه دروغه
آسموناش پر دوده
قلب عاشقاش کبوده
کاش تو قحطی شقایق
بشینیم تو یه قایق
بزنیم دل و به دریا
من و تو تنهای تنها
خونه هامون پر نرده
پشت هر پنجره پرده
قفسا پر پرنده
لبای بدون خنده
چشما خونه سواله
مهربون شدن مهاله
نه برای عشق میلی
نه کسی به فکر لیلی
کاش تو قحطی شقایق
بشینیم تو یه قایق
بزنیم دل و به دریا
من و تو تنهای تنها
اونقده میریم که ساحل
از من و تو بشه غافل
قایق و با هم میرونیم
اونجا تا ابد میمونیم
جایی که نه آسمونش
نه صدای مردمونش
نه غمش نه جنب و جوشش
نه گلای گل فروشش
مثل اینجا آهنی نیست

مثل اینجا آهنی نیست

پس ببین یادت بمونه
کسی هم اینو ندونه
زنده بودیم اگه فردا
وعده ما لب دریا
زنده بودیم اگه فردا
وعده ما لب دریا
زنده بودیم اگه فردا
وعده ما لب دریا
زنده بودیم اگه فردا
وعده ما لب دریا



خواننده : داریوش
 

آلوین

عضو جدید
کاربر ممتاز
...:::آهنگهای زیر خاکی:::...

...:::آهنگهای زیر خاکی:::...

شکوفه های گیلاس ( آهنگ از داریوش و افشین و کیوان )

یاد اون روزهای شاد ( آهنگ از داریوش و افشین و کیوان )

دکلمه سال صفر

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]ای گل تازه[/FONT]​

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]مسافر (اجرای اول داریوش)[/FONT][/FONT]​

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]بوی خوب گندم[/FONT]






[/FONT][/FONT]
 

آلوین

عضو جدید
کاربر ممتاز
...:::دکلمه لحظه گم شده :::...

...:::دکلمه لحظه گم شده :::...

ای دوســــــــــــت بچسب مکنت دنیا را
از یـــــــــــــاد مبر گدایــــــی فردا را

خواهی که در اقتصاد سر مشق شوی
سر مشق خودت کن امت موسی را



[FONT=arial, helvetica, sans-serif]دریافت[/FONT]
 

آلوین

عضو جدید
کاربر ممتاز
...:::متن ترانه:::...

...:::متن ترانه:::...

روله


آفت زده به باغمون خوشه به خوشه
آفت زده به باغمون خوشه به خوشه

تش وننه به حونمون گوشه به گوشه
تش وننه به حونمون گوشه به گوشه

سر ديوار بيرونه داره بيغـُش چپيخونه
خون ريزونه

ميدون به ميدون سُره از خون جوونون
ميدون به ميدون سُره از خون جوونون

جونم درآ سي جون شيرين جوونون
جونم درآ سي جون شيرين جوونون

حبيبم اي رول و گلم سي چي بميري
قربون مردن روله جون نري اسيري، نري اسيري

غم دنيا رو دارم وي دل تنگ
ز ره هر شو يار فرسنگ، فرسنگ
غم جنگ تونه با تير غيبي
كجا انصافه جنگ شيشه و سنگ

از آسمون گر شو و روز تشه مِه بباره
تا از زمين هي مرد ميدون دست براره
مو كه نتونم بخونم چي چي نوشته
از پـِل ننم به حال خون كه خم بهشته

سر ديوار بيرونه داره بيغـُش چپيخونه خون ريزونه




خواننده : داريوش
ترانه‌سرا : عليرضا شجاعي پور
آهنگساز : احمد پژمان
تنظيم : احمد پژمان
 

آلوین

عضو جدید
کاربر ممتاز
یاورهمیشه مومن
با ترانه سرایی ایرج جنتی

عطایی وبا
آهنگسازی فرید زولاند .


داستانی هم داره:

یک دختر وپسری خیلی عاشق هم بودند ومی خواستند با هم ازدواج

کنندکه مشکلی برای خانواده دختره پیش میاد ومی خواستندازآن شهر با

قطار بروند.روز رفتن فرا میرسه وپسره برای دیدن دختربه ایستگاه قطار میره

ویک نامه به دختره میده وقطاربوقی میکشه وحرکت میکند، بعدازچنددقیقه

قطار ترمزی میکنه ومی ایستدوبعد همه میبینن

که پسره خودشو جلوی قطار انداخته وبه خاطر دختره خودکشی کرده.

پس از مدتی دختره این نامه رو برای داریوش میبره وقضیه رو تعریف میکنه

وبعد سلطان بزرک این شعر رو برای این دو جوان خواند،

درآخر این شعر صدای بوق قطار هم میاد.

***************************

اي به داد من رسيده تو روزهاي خود شکستن


اي چراغ مهربوني تو شب‌هاي وحشت من


اي تبلور حقيقت توي لحظه‌هاي ترديد


تو شب رو از من گرفتي تو من رو دادي به خورشيد


اگه باشي يا نباشي براي من تکيه‌گاهي


براي من که غريبم تو رفيقي جون‌پناهي



ياور هميشه مؤمن تو برو سفر سلامت


غم من نخور که دوريت براي من شده عادت


ناجي عاطفه من شعرم از تو جون گرفته


رگ خشک بودن من از تن تو خون گرفته

اگه مديون تو باشم اگه از تو باشه جونم


قدر اون لحظه نداره که من رو دادي نشونم

اگه مديون تو باشم اگه از تو باشه جونم


قدر اون لحظه نداره که من رو دادي نشونم

وقتي شب، شب سفر بود توي کوچه‌هاي وحشت


وقتي همسايه کسي بود واسه بردنم به ظلمت


وقتي هر ثانيه شب طپش هراس من بود


وقتي زخم خنجر دوست بهترين لباس من بود


تو با دست مهربوني به تنم مرهم کشيدي


برام از روشني گفتي پرده شب رو دريدي

ياور هميشه مؤمن تو برو سفر سلامت


غم من نخور که دوري براي من شده عادت

اي طلوع اولين دوست اي رفيق آخر من


به سلامت سفرت خوش اي يگانه ياور من


مقصدت هرجا که باشه هر جاي دنيا که باشي


اون ور مرز شقايق پشت لحظه‌ها که باشي


خاطرت باشه که قلبت سپر بلاي من بود


تنها دست تو رفيق دست بي‌رياي من بود

ياور هميشه مؤمن تو برو سفر سلامت


غم من نخور که دوري براي من شده عادت


 

alexmorgan

کاربر بیش فعال
نا رفیق

نا رفیق



ما ظاهرا رفیقان . بس نارفیق بودیم
هر پشت اعتمادی زخمی به خنجر کردیم . رخمی به خنجر کردیم
هر سینه رفیقی با تیغ کین دریدیم
خودکرده ها چه آسان . نسبت به داور کردیم . نسبت به داور کردیم
هر جایی هوس را تا خواهشی بر آریم
اسکندران ملکی . صحرای محشر کردیم
با زورقی شکسته پارو به آب دادیم


چشمان مادران را دریای احمر کردیم
حالا چه مانده بر جا جز مشت خاطراتی
در خاطری شکسته . اسمی که از بر کردیم
حالا چه مانده بر جا جز مشت خاطراتی
در خاطری شکسته . اسمی که از بر کردیم
ما خون عاشقان را در لاله ها شکستیم
بر حجله های آنان . آن لاله زیور کردیم . آن لاله زیور کردیم
با خون آن دلیران آسان وضو گرفتیم
در جام شهد دوستان زهر مکرر کردیم . زهر مکرر کردیم
هر جایی هوس را تا خواهشی بر آریم
اسکندران ملکی . صحرای محشر کردیم
با زورقی شکسته پارو به آب دادیم


چشمان مادران را دریای احمر کردیم
حالا چه مانده بر جا جز مشت خاطراتی
در خاطری شکسته . اسمی که از بر کردیم
حالا چه مانده بر جا جز مشت خاطراتی
در خاطری شکسته . اسمی که از بر کردیم
 

آلوین

عضو جدید
کاربر ممتاز
...:::متن ترانه:::...

...:::متن ترانه:::...

آهنگ نترسون از آلبوم صفر داریوش

نترسون باغ و از گل نترسون سنگ و از برف
نترسون ماه و از ابر نترسون کوه و از حرف

نترسون بيد و از باد نترسون خاک و از برگ
نترسون عشق و از رنج نترسون ما رو از مرگ

نه تير و دشنه نه دار و زندان ستاره ها رو از شب نترسون

چه ترسي داره بوسه بر لب خونين آزادي ؟
چرا وحشت کنم از عشق چرا برگردم از شادي !

از اين خاموش تا خورشيد چه ترسي داره پل بستن
از اين سرچشمه تا دريا خوشا شکستن و رستن

نترسون عاشقا رو از این کولاک تاراج

به خاک افتادن از عشق پرو بال به معراج

نه تير و دشنه نه دارو زندان ستاره هارو از شب نترسون

کجا پروانه ترسیدن حریر شعله پوشیدن

کجا شبنم هراسید از شراب نور نوشیدن

از این شب کوشه خاموش از این تکرار بی رویا

سلام ای صبح آزادی سلام ای روشن فردا

نترسون باغ و از گل نترسون سنگ و از برف
نترسون ماه و از ابر نترسون کوه و از حرف

نترسون بيد و از باد نترسون خاک و از برگ
نترسون عشق و از رنج نترسون ما رو از مرگ

نه تير و دشنه نه دارو زندان ستاره هارو از شب نترسون
 

آلوین

عضو جدید
کاربر ممتاز
...:::متن ترانه:::...

...:::متن ترانه:::...

من غلام قمرم غير قمر هيچ مگو
پيش من جز سخن شمع و شكر هيچ مگو
سخن رنج مگو جز سخن گنج مگو
ور از اين بي‌خبري رنج مبرهيچ مگو

من غلام قمرم غير قمر هيچ مگو
پيش من جز سخن شمع و شكر هيچ مگو

دوش ديوانه شدم عشق مرا ديد و بگفت
آمدم نعره مزن جامه مدر هيج مگو
گفتم اي عشق من از چيز دگر مي‌ترسم
گفت آن چيز دگر نيست دگر هيچ مگو
من به گوش تو سخن‌هاي نهان خواهم گفت
سر بجنبان كه بلي جز تو به سر هيچ مگو

من غلام قمرم غير قمر هيچ مگو
پيش من جز سخن شمع و شكر هيچ مگو

گفتم اين روي فرشته است عجب يا بشر است
گفت اين غير فرشته است و بشر هيچ مگو
گفتم اين چيست بگو زير و زبر خواهم شد
گفت مي‌باش چنين زير و زبر هيچ مگو
اي نشسته تو در اين خانه پر نقش خيال
خيز از اين خانه برو رخت ببر هيچ مگو

من غلام قمرم غير قمر هيچ مگو
پيش من جز سخن شمع و شكر هيچ مگو

من غلام قمرم غير قمر هيچ مگو
پيش من جز سخن شمع و شكر هيچ مگو


ني من منم، ني تو تويي، ني تو مني
هم من منم، هم تو تويي، هم تو مني

من با تو چنانم اي نگار خُـتني
كاندر غلطم كه من توام يا تو مني




خواننده :داريوش - رامشترانه‌سرا :مولانا جلال‌الدين روميآهنگساز :فرزين فرهاديتنظيم :فرزين فرهادي
 

آلوین

عضو جدید
کاربر ممتاز
...:::متن ترانه:::...

...:::متن ترانه:::...

سهم من

توي اين دنياي بي‌حاصله بودن
با همه شكستگي‌هاي دل من
با همه تلخي قصه تو و من
من كه حيفم مياد از گلايه كردن
ارزش گلايه من بيش از اينهاست
نه براي اون كسي كه اهل سوداست
كسي كه لحظه به لحظه رنگ دنياست
من ساده به خيالم از خود ماست

سهم من از تو چه بوده غير آزار
تويي كه دنيا برات شده يه بازار
من تو رو به چشم ياري ديده بودم
تو من رو اما به چشم يه خريــــدار

ارزش گلايه من بيش از اينهاست
نه براي اون كسي كه اهل سوداست

تو رو بايد مي‌شناختم كه هزار تا چهره داشتي
روي احساس و دل من داشتي قيمت مي‌گذاشتي
تو نتونستي بفهمي كه وفا خريدني نيست
چيني شكسته دل ديگه پيوند شدني نيست

سهم من از تو چه بوده غير آزار
تويي كه دنيا برات شده يه بازار
من تو رو به چشم ياري ديده بودم
تو من رو اما به چشم يه خريــــدار

توي اين دنياي بي‌حاصله بودن
با همه شكستگي‌هاي دل من
با همه تلخي قصه تو و من
من كه حيفم مياد از گلايه كردن

خواننده :داريوش

ترانه‌سرا :اردلان سرفراز

آهنگساز :عبدي يميني

تنظيم :عبدي يميني

مدت زمان :05:13
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
دوباره می سازمت وطن اگر چه با خشت جان خویش
ستون به سقف تو میزنم اگر چه با استخوان خویش
دو باره می گویم از تو گل به میل نسل جوان تو
دو باره می شویم از تو خون به سیل اشک روان خویش
اگر چه صد ساله مرده ام به گور خود خواهم ایستاد
که بر درم قلب اهرمن ز نعره آن چنان خویش
شعر :سیمین بهبهانی
خواننده :داریوش اقبالی و حمید ادیب
مقداد جان یلداخانوم ودیگر دوستان دستتان درد نکنه
 

feshfeshe

عضو جدید
کاربر ممتاز
1385/12/12:: نقطه ی عطف صدا ::در ژرفای صدایت چیزی نهفته است...

سری نهان است...

در ژرفای صدایت دنیاییست پر از احساس

در زلال بی کرانش ماهی های نقره ای می رقصند...

در افق نگاهت خورشید طلوع می کند و

پرندگان با هر کوچشان تازه می شوند...
سلام به شما دوست گرامی یلدای خوب و مقداد عزیز
خیلی خیلی ممنون ، شما دوستان گرامی واقعا زحمت کشیدید امیدوارم که همیشه موفق باشید و پیروز
ابی و داریوش دوتا از قطبای موسیقیمون من خیلی به این دو عزیز و بزرگوار علاقه دارم و به نظرم چهره های تکرار ناشدیمان هستند امیدوارم که همیشه زنده باشن و برای ما طرفدارانش بخونن
بازهم خیلی خیلی ممنونم از مطالبتون خیلی چیزهای جالبی داشت:gol:
 

آلوین

عضو جدید
کاربر ممتاز
...:::متن ترانه:::...

...:::متن ترانه:::...

داد از اين دل :

تو زلفونت بود تار ربابم
چه مي‌خواهي از اين حال خرابم
تو كه با مو سر ياري نداري
چرا هر نيمه شو آيي به خوابم
چرا هر نيمه شو آيي به خوابم

فلك در قصد آزارم چرايي
گلم گر نيستي خارم چرايي
تو كه باري ز دوشم بر نداري
ميون بار سربارم چرايي

تو كه نوشم نه‌اي نيشم چرايي
تو كه يارم نه‌اي پيشم چرايي
تو كه مرحم نه‌اي زخم دلم را
نمك پاش دل ريشم چرايي
نمك پاش دل ريشم چرايي

خدايا داد از اين دل داد از اين دل
كه يكدم مو نگشتم شاد از اين دل

چو فردا دادخواهان داد خواهند
بگويم صد هزارون داد از اين دل
چو فردا دادخواهان داد خواهند
بگويم صد هزارون داد از اين دل

دلم دور است و احوالش ندونم
كسي خواهد كه پيغامش رسونم
خداوندا ز مرگم مهلتي ده
كه ديداري به ديدارش رسونم
خداوندا ز مرگم مهلتي ده
كه ديداري به ديدارش رسونم

اگر دردم يكي بودي چه بودي
اگر غم اندكي بودي چه بودي
به بالينم حبيبي يا طبيبي
از اين هردو يكي بودي چه بودي
به بالينم حبيبي يا طبيبي
از اين هردو يكي بودي چه بودي

ندونم لخت و عريونم كه كرده
كدوم جلاد بي‌جونم كه كرده
بده خنجر كه تا سينه كنم چاك
ببينم عشق تو با مو چه كرده
بده خنجر كه تا سينه كنم چاك
ببينم عشق تو با مو چه كرده

خواننده :داريوش
ترانه‌سرا :بابا طاهر
آهنگساز :پرويز مقصدي
تنظيم :پرويز مقصدي
مدت زمان :05:44
 

آلوین

عضو جدید
کاربر ممتاز
...:::متن ترانه:::...

...:::متن ترانه:::...

تو نه چناني كه منم

اي توبه‌ام شکسته از تو کجا گريزم؟
اي در دلم نشسته از تو کجا گريزم؟
اي نور هر دو ديده بي‌تو چگونه بينم؟
وي گردنم ببسته از تو کجا گريزم؟

تو نه چناني که منم
من نه چنانم که تويي
تو نه بر آني که منم
من نه بر آنم که تويي
من همه در حکم توام
تو همه در خون مني
گر مه و خورشيد شوم
من کم از آنم که تويي

با همه اي رشک پري
چون سوي من برگذري
باش چنين تيز مران
تا که بدانم که تويي
دوش گذشتي ز درم
بوي نبردم ز تو من
کرد خبر هوش مرا
جان و روانم که تويي

تو نه چناني که منم
من نه چنانم که تويي
تو نه بر آني که منم
من نه بر آنم که تويي
من همه در حکم توام
تو همه در خون مني
گر مه و خورشيد شوم
من کم از آنم که تويي

مستم و تو مست ز من
سهو و خطا جست ز من
من نرسم ليک بدان
هم تو رسانم که تويي
زين همه خاموش کنم
صبر و صبر نوش کنم
عذر گناهي که کنون
گفت زبانم که تويي
گفت زبانم که تويي

تو نه چناني که منم
من نه چنانم که تويي
تو نه بر آني که منم
من نه بر آنم که تويي
من همه در حکم توام
تو همه در خون مني
گر مه و خورشيد شوم
من کم از آنم که تويي

تو نه چناني که منم
من نه چنانم که تويي




خواننده :داريوش
ترانه‌سرا :مولانا جلال‌الدين رومي
آهنگساز :فرزين فرهادي
تنظيم :فرزين فرهادي
مدت زمان :04:41
 

آلوین

عضو جدید
کاربر ممتاز
...:::متن ترانه:::...

...:::متن ترانه:::...

دل من

پدر، پدرآنشب اگر خوش خلوتي پيدا نمي‌كردي
تو اي مادر اگر شوخ چشميها نمي‌كردي
تو هم اي آتش شهوت شرر برپا نمي‌كردي
كنون من هم به دنيا بي‌نشان بودم
پدر، پدر آنشب خيانت كرده‌اي شايد نمي‌داني
به دنيايم هدايت كرده‌اي شايد نمي‌داني
از اين بابت جنايت كرده‌اي شايد نمي‌داني

پدر، پدرآنشب اگر خوش خلوتي پيدا نمي‌كردي
تو اي مادر اگر شوخ چشميها نمي‌كردي
تو هم اي آتش شهوت شرر برپا نمي‌كردي
كنون من هم به دنيا بي‌نشان بودم
پدر، پدر آنشب خيانت كرده‌اي شايد نمي‌داني
به دنيايم هدايت كرده‌اي شايد نمي‌داني
از اين بابت جنايت كرده‌اي شايد نمي‌داني


دل من ديگه خطا نكن
با غريبه‌ها وفا نكن
زندگي رو باختي دل من
مردم رو شناختي دل من

زندگي رو باختي دل من
مردم رو شناختي دل من

كوله‌بار غم روي شونه‌ام
گم شده تو شهر نشونه‌ام

كي مي‌دونه اي بينوا دلم
غير غم كسي راه خونه‌ام

كي مي‌دونه اي بينوا دلم
غير غم كسي راه خونه‌ام

ستونهاش خراب پايه‌هاش بر آب
ستونهاش خراب پايه‌هاش بر آب

زندگي رو باختي دل من
مردم رو شناختي دل من

زندگي رو باختي دل من
مردم رو شناختي دل من


خواننده :داريوش

ترانه‌سرا :ايرج رزم‌جو

آهنگساز :محمد حيدري

تنظيم :آندرانيك

مدت زمان :05:49
 

آلوین

عضو جدید
کاربر ممتاز
...:::متن ترانه:::...

...:::متن ترانه:::...

گلايه


ما رو باش رو چه درختي اسممون رو جا مي‌ذاريم
ما رو باش
قسمي جز اون دو چشم نامسلمون كه نداريم
ما رو باش
به هواداري تو،
به هواداري تو شيشه ميخوه رو با سنگ شكستيم نارفيق
سنگ و شيشه اگه دشمن
من و تو كه موندگاريم
ما رو باش
چشم خشكيده داره به ناودون كوچه حسادت مي‌كنه
چشم خشكيده داره به ناودون كوچه حسادت مي‌كنه
ما به اين بغض سمج گفته بوديم ابر بهاريم
ما رو باش
غزل كوچه ما،
غزل كوچه ما قلندراي پير و عاشق كه اينه
فكر تازه عاشق پياده باش ما كه سواريم
ما رو باش اينا رو باش


روبروي تو كيم من يه اسير سرسپرده
چهره‌ تكيده‌اي كه تو غبار آينه مُرده
من براي تو چي ‌هستم كوه تنهاي تحمل
بين ما پل عذابه من خسته پايه پل
اي كه نزديكي مثل من به من اما خيلي دوري
خوب نگام كن تا ببيني چهره درد و صبوري

كاشكي مي‌شد تو بدوني من براي تو چي هستم
از تو بيش از همه دنيا از خودم بيش از تو خسته‌ام
ببين كه خسته‌ام تنها غروره عصاي دستم

از عذاب با تو بودن در سكوت خود خرابم
نه صبورم و نه عاشق من تجسم عذابم
تو سراپا بي‌خيالي من همه تحمل درد
تو نفهميدي چه دردي زانوي خسته‌ام رو تا كرد


خواننده :داريوش

ترانه‌سرا :اردلان سرفراز

آهنگساز :منوچهر چشم‌آذر

تنظيم :منوچهر چشم‌آذر

مدت زمان :07:48
 

آلوین

عضو جدید
کاربر ممتاز
...:::متن ترانه:::...

...:::متن ترانه:::...

نفرين نامه

بهر جا ناتوان ديدي توان باش
بهر جا ناتوان ديدي توان باش
به سود مردم خامش زبان باش
ستمكش را اگر ديدي برآشوب
ستمگر را چو مشتي بر دهان باش
چو افتد بر جبينت خط پيري
مكن افسردگي در دل جوان باش
زماني در هواي خويش بودي
يه عمري در هواي اين و آن باش

شرمت باد اي دستي كه بد بودي بدتر كردي
هم‌بغض معصومت را نشكفته پرپر كردي
هم‌بغض معصومت را نشكفته پرپر كردي

زهر اين نفرين نامه جاي خون در من جاري
اين آخرين شعرم را پيش از من از بر كردي
اي تكيه داده بر من اي سرسپرده بانو
با اين نادرويشي‌ها آخر چرا سر كردي

شرمت باد اي دستي كه بد بودي بدتر كردي
هم‌بغض معصومت را نشكفته پرپر كردي
هم‌بغض معصومت را نشكفته پرپر كردي

زهر اين نفرين نامه جاي خون در من جاري
اين آخرين شعرم را پيش از من از بر كردي
اي تكيه داده بر من اي سرسپرده بانو
با اين نادرويشي‌ها آخر چرا سر كردي

شرمت باد اي دستي كه بد بودي بدتر كردي
هم‌بغض معصومت را نشكفته پرپر كردي
هم‌بغض معصومت را نشكفته پرپر كردي


خواننده :داريوش

ترانه‌سرا :شهيار قنبري

آهنگساز :بابك افشار

تنظيم :منوچهر چشم‌آذر

مدت زمان :04:32
 

آلوین

عضو جدید
کاربر ممتاز
...:::متن ترانه:::...

...:::متن ترانه:::...

نون و پنير و سبزي

نون و پنير و هق‌هق سفره سرد عاشق
نون و پنير و فندق رخت عزا تو صندوق

نون و پنير و حلوا سوخته حرير دريا
نون و پنير و گردو قصه شهر جادو

نون و پنير و بادوم يک قصه ناتموم
نون و پنير و سبزي تو بيش از اين مي‌ارزي

پاي همه گلدسته‌ها دوباره اعدام صدا
دوباره مرگ گل سرخ دوباره‌ها دوباره‌ها

حريق سبز جنگلها بدست کبريت جنون
از کاشي‌هاي آبيمون سرزده فواره خون

نون و پنير و بادوم يک قصه ناتموم
نون و پنير و سبزي تو بيش از اين مي‌ارزي

قصه جادوگر بد که از کتابها ميومد
نشسته بر منبر خون عاشق‌ها رو گردن مي‌زد

کنار شهر آينه جنگل سبز شيشه بود
براي گيس‌گلابتون اون روز مثل هميشه بود

پونه مي‌ريخت تو دامنش تا مادرش چادر کنه
مي‌رفت که از بوي علف تمام شهر رو پر کنه

غافل از اينکه راهش رو جادوگر دزديده بود
روصورت خورشيد خانم خط سياه کشيده بود

آهاي، آهاي يکي بياد يه شعر تازه‌تر بگه
براي گيس‌گلابتون از مرگ جادوگر بگه
از مرگ جادوگر بد که از کتابها ميومد

نون و پنير و بادوم يک قصه ناتموم
نون و پنير و سبزي تو بيش از اين مي‌ارزي

چشم‌هاي گيس‌گلابتون چيزي بجز شب نمي‌ديد
هوا نبود نفس نبود قصه به آخر نرسيد
قصه‌هاي مادربزرگ آيينه خود منه
طلسم جادوگر بايد با دستهاي تو بشكنه

با دستهاي رفاقتت تاريكي وحشت نداره
نوري كه حرف آخره به قصه‌مون پا مي‌زاره

حيفه كه شهر آينه سياه بشه حروم بشه
قصه تو قصه من اينجوري ناتموم بشه

آهاي، آهاي يكي بياد يه شعر تازه‌تر بگه
براي گيس‌گلابتون از مرگ جادوگر بگه
از مرگ جادوگر بد كه از كتابها ميومد

آهاي، آهاي يكي بياد يه شعر تازه‌تر بگه
براي گيس‌گلابتون از مرگ جادوگر بگه
از مرگ جادوگربگه

تا شعر گيس‌گلابتون يه شعر پر اميد باشه
آيينه‌هاي تو به تو هر كدومش خورشيد باشه

آهاي، آهاي يكي بياد يه شعر تازه‌تر بگه
براي گيس‌گلابتون از مرگ جادوگر بگه
از مرگ جادوگر بد كه از كتابها ميومد
نون و پنير و فندق رخت عزا تو صندوق
نون و پنير و سبزي تو بيش از اين مي‌ارزي



خواننده :داريوش - ابي

ترانه‌سرا :شهيار قنبري

آهنگساز :فريد زولاند

تنظيم :منوچهر چشم‌آذر

مدت زمان :09:09
 

آلوین

عضو جدید
کاربر ممتاز
...:::متن ترانه:::...

...:::متن ترانه:::...

روز اول

گفتي ازعشقم حذر کن چه بد کردم نکردم
يادم رو از سر بدر کن چه بد کردم نکردم

روز اول گفته بودي ولي از تو نشنيدم
توي آينه ديروز کاش که فردا رو مي‌ديدم
با توعشق آمد و گم شد هر چه بود زير و زبر شد
لحظه‌ها خالي و خسته زندگي بيهوده‌تر شد


گفتي ازعشقم حذر کن چه بد كردم نكردم
فکر آزار و خطر کن چه بد کردم نکردم

عشق اولين تو بودي با تومن عشق روشناختم
اي تو عشق آخرينم رفتي و درد رو شناختم
با تو من عشق رو شناختم با تو من زندگي ساختم
ازکسي گلايه‌اي نيست اگه باختم به تو باختم

گفتي ازعشقم حذرکن چه بد كردم نكردم
عشقم رو از سر بدر كن چه بد كردم نكردم

هر کسي پس از توآمد خلوت من رو به هم زد
تو رو باز بيادم آورد اگر ازعاطفه دم زد
هرکسي پس ازتوآمد خلوت من روبه هم زد
سرنوشت من نبوده سرنوشتي که رقم زد

روز اول گفته بودي ولي از تو نشنيدم
توي آينه ديروز کاش که فردا رو مي‌ديدم
با توعشق آمد و گم شد هر چه بود زير و زبر شد
لحظه‌ها خالي و خسته زندگي بيهوده‌تر شد


گفتي ازعشقم حذر کن چه بد كردم نكردم
فکر آزار و خطر کن چه بد کردم نکردم

گفتي از عشقم حذر كن چه بد كردم نكردم
عشقم رو از سر بدر كن چه بد كردم نكردم

خواننده :داريوش

ترانه‌سرا :اردلان سرفراز

آهنگساز :فريد زولاند

تنظيم :تيگران ساكيان

مدت زمان :05:00
 

آلوین

عضو جدید
کاربر ممتاز
...:::متن ترانه:::...

...:::متن ترانه:::...

تلنگر

نه زمين خاک قديمي نه هوا همون هواست
تاچشم‌هام کار مي‌کنه هرچي که مونده نابجاست
تاچشم‌هام کار مي‌کنه هرچي که مونده نابجاست

داره از قبيله ما يکي‌يکي کم مي‌شه
هرچي دوست داشتم و دارم راهي عدم مي‌شه
هرچي دوست داشتم و دارم راهي عدم مي‌شه

مثل ابرهاي زمستون دلم از گريه پره
شيشه نازک دل منتظر تـلنگره
مثل ابرهاي زمستون دلم از گريه پره
شيشه نازک دل منتظر تـلنگره

غم سفره‌هاي خالي دستهاي نحيف مردم
داغ شلاق جهالت به تن شريف مردم
غم اعدام ستاره انهدام سرو آزاد
تير باران شقايق باغباني کردن باد
همه قطره‌هاي خوني که به خاکم شده فرياد
همه اينهايي که گفتم بغض هر روز منه
من رو درمن مي‌شکنه

مثل ابرهاي زمستون دلم از گريه پره
شيشه نازک دل منتظر تـلنگره
مثل ابرهاي زمستون دلم از گريه پره
شيشه نازک دل منتظر تـلنگره


خواننده :داريوش

ترانه‌سرا :اردلان سرفراز

آهنگساز :فريد زولاند

تنظيم :تيگران ساكيان

مدت زمان :04:56
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
M I N A نقدی بر مقوله پاپ در موسیقی امروز ایران موسیقی ایران 0

Similar threads

بالا