درد دلی با صاحب الزمان(حضرت مهدی عج)

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
سلام بر منتقم مادر سادات

اى وارث ذوالفقار مولا برگرد!

اى نور دو چشم آل طاها، برگرد

ما شعله به شعله سوختیم از غم یاس

اى منتقم حضرت زهرا، برگرد . . .

آقا بس است این همه دوری و انتظار

به خاطر ما نه بخاطر زهرا بیا!
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
ايام بگذرانم در انتظار مهدي
قدر و دخان بخوانم در انتظار مهدي

اي كه مرا بخواني تخفي الصدور داني

هر دم بود فغانم در انتظار مهدي

دستي به سرگذارم دستي به سينه دارم

الغوث و الامانم در انتظار مهدي

ابر كرم بباران بر كوي سربداران

بر كف گرفته جانم در انتظار مهدي

در بين هر مناجات با وعده ملاقا

ساعات بگذرانم در انتظار مهدی

شب تا سحر بسوزم ديده به در بدوزم

چون شمع نيمه جانم در انتظار مهدي

جمعه به جمعه نالم ناله برد مجالم

ياسين و ندبه خوانم در انتظار مهدي

من نذر صبح نورم وقف شب ظهورم

زنده اگر بمانم در انتظار مهدي

هر لحظه دارم اميد بينم جمال خورشيد

مانند سايبانم در انتظار مهدي

داني كه اهل دردم شب گرد و كوچه گردم

هر سو سري كشانم در انتظار مهدي

باشد گواه صبرم چشمان پر ز ابرم

وين اشك خونفشانم در انتظار مهدي

با سوره تبارك در اين مه مبارك

همچون فرشتگانم در انتظار مهدي

گر قلب خسته دارم شمشير بسته دارم

پيرم ولي جوانم در انتظار مهدي

اي پيك هر شب من لبيك بر لب من

اين است ارمغانم در انتظار مهدي
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
جان را مپرس با غم هجران چه می‌کند
با تیغ تیز پیکر عریان چه می‌کند

مستانة غمت مِی جنت نمی‌خورد
سرگشتة تو با سر و سامان چه می‌کند

بودیم خاک و با نگهت کیمیا شدیم
بنگر به ذره، مهر درخشان چه می‌کند

از ابر لطف توست که سرسبز مانده‌ایم
در این کویر تَف‌زده، باران چه می‌کند

ما را که دید بر سر کویش به خنده گفت
بیمار ره نبرده به درمان چه می‌کند

ای صد بهار از تو شکوفا بیا بیا
باد خزان ببین به گلستان چه می‌کند

پرسیده‌ای که دوست ز دشمن چه می‌کشد
هیچ آگهی فراق تو با جان چه می‌کند

ای منتظر بیا و نظر کن که داغ هجر
با لاله‌های سوخته دامان چه می‌کند

در حسرت تو دربدری شد نصیب خضر
ورنه به سیر کوه و بیابان چه می‌کند

دست نیاز به‌سوی تو دارد وگرنه نوح
با زورق شکسته به طوفان چه می‌کند

 

مسروری

عضو جدید
کاربر ممتاز

مولا جان : هر چند آمدنت حتمی است ، من اما در هراس نبودن خویشم ...
کاش نسیم، عطر نفسهایت را به غربتم برساند.
تو را ای گل همیشه بهار سلام میگویم و باز چشم میدوزم به راه آمدنت ...
ولی شرمساریم از انتظار .... .

 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دوباره جمعه گذشت و قنوتِ گریان ماند

دوباره گیسوی نجوای ما پریشان ماند

دوباره زمزمه ی کاسه های خالی ما

پس از نیامدنت گوشه ی خیابان ماند

شبیه شنبه ی هر هفته پشت پنجره ام

و کوچه کوچه شهرم دوباره زندان ماند

برای آمدنت چند سال بایستی

در این تراکم بی انتهای ویران ماند؟

نیامدی که ببینی نگاه منتظرم

چه روزها به امید تو زیر باران ماند

سکوت آخر حرف من است چون بی تو

دوباره حنجره ام زیر بغض پنهان ماند
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز


آقا نگاهت جای آهوهاست، می دانم
دستان پاکت مثل من تنهاست، می دانم

آقا دلتدر هیچ ظرفی جا نمی گیرد
جای دل تو وسعت دریاست ، می دانم

می آیی و بادستهایت پاک خواهی کرد
اشکی که روی گونه ام پیداست ، می دانم

برگشتنت درقلب های مرده مردم
همرنگ طوفانی ترین دریاست ، می دانم

جای سرانگشتان پرنورت در این ظلمت
مانند رد باد بر شنهاست ، می دانم

ای کاش برگردی که بعد از اینهمه دوری
یک بار حس بودنت زیباست ، می دانم

تو باز می گردی اگر امروز نه ،
فرداازآتشی که در دلم پیداست ، می دانم
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
دلم مثل غروب جمعه ها دارد هوایت را
کجا واکرده ای این بار گیسوی رهایت را؟
کجا سر در گریبان بردی و یاد من افتادی
که پنهان کرده باشی گریه های های هایت را
خیابان «ولی عصر» بی شک جای خوبی نیست
که در بین صداها گم کنی بغض صدایت را
تو هم در این غریبستان وطن داری و می دانی
بریده روزگار بی تو صبر آشنایت را
نسیمی از نفس افتاده ام از نیل ردّم کن
رها کن در میان خدعه ماران عصایت را
نمی خواهم بجنگم در رکابت... مرگ می خواهم
به شمشیر لقا از پی بخشیدم عطایت را
فقط یک بار از چشمان اشک آلود من بگذر
که موجا موج هر پلکم ببوسد جای پایت را...
... گل امّید را در روز بی خورشید خیری نیست
شب است و می کشی روی سر دنیا عبایت را
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
وعده‏ دیدار نزدیک است ‏یاران مژده باد
روز وصلش می‏رسد، ایام هجران می‏رود

 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اول و اخر عشقا خودتی

واسه من تموم دنیا خودتی

برای یوسف جایی پیدا نمیشه

وقتی که یوسف زهرا خودتی

من ازت یه خواب ببینم بسمه

تو ی خواب تو رو ببینم بسمه

خواسته ی زیادی پیشت باشم

پات وبگذاری رو سینم بسمه

به چشام اگه غبارت بخوره

توی کوچمون گذارت بخوره

میمیرم من میمیرم من

تا شاید جونم به کارت بخوره

جمعه دلگیرو غمین تو

اسمون تشنه تصویر تو

مادرت منتظر ظهور تو

چشم عباس توی شمشیر تو ...

__________________
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
شاید این جمعه بیاید....
جمعه ها رفتند
دلم خسته است از شمردن روزهایی که میروند و هنوز نیامده ای
آنقدر دیر نکن که دلم از خستگی خوابش ببرد .
این جمعه را هم چشم به راه آمدنت می نشینم
میدانم نه آنقدر هوشیارم که آمدنت را بدانم
و نه آنقدر پاک که موقع آمدنت خبرم کنند
باز مثل همیشه بزرگواری کن و برای آنکه در غفلت نمانم ‘ وقتی به این حوالی می آیی صدایم بزن .
می ترسم .
می ترسم تو آمده باشی و من در میان این رنگ های تند به خواب رفته باشم .
صدایم بزن
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
جمعه های تکراری
سیل چشمانم باز از فراغت جاریست....خسته ام باز بیا جمعه ها تکراریست
در پی قافیه ها چه پریشان ماندم .....قافیه در شعرم با حضورت جاریست

به هوایت آقا بغض کرده شعرم....آسمانش انگار نم نمک بارانیست
دل من پر غصه حال شعرم خوش نیست... نفسی مانده فقط جای شکرش باقیست


در فراغت آقا چشم در راهم من.... گر چه این جمعه همان جمعه ی تکراریست.....

 

صدای سکوت

عضو جدید
کاربر ممتاز

چقدر انتظار برای دیدنت سخت است
چقدر برای نقاش کشیدنت سخت است
چگونه جمال تو را نگارینه کند او
که بهر کسی بجز خدای آفریدنت سخت است . . .
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دوباره جمعه گذشت و قنوتِ گریان ماند

دوباره گیسوی نجوای ما پریشان ماند

دوباره زمزمه ی کاسه های خالی ما

پس از نیامدنت گوشه ی خیابان ماند

شبیه شنبه ی هر هفته پشت پنجره ام

و کوچه کوچه شهرم دوباره زندان ماند

برای آمدنت چند سال بایستی

در این تراکم بی انتهای ویران ماند؟

نیامدی که ببینی نگاه منتظرم

چه روزها به امید تو زیر باران ماند

سکوت آخر حرف من است چون بی تو

دوباره حنجره ام زیر بغض پنهان ماند
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دمي كه بي تـو بــرآيد، خـدا كنـد كه نيـايد
الا كه هستي مائي، خدا كنـد كـه بيـايي
شـب فراق تو جـانا، خـدا كنـد بـه سـرآيد
سـرآيـد و تـو بـرآيي، خــدا كنـد كــه بيايي
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
ماه کنعانی من ، مصرت نیست
عاشق زار تورا ، حسرت نیست

سرو من سا یه ی دلجویت کو ؟
ماه من ! جلوه گه رویت کو ؟

عطش خااک فروخورده ی من
نمِ باران ! به تنِ مرده ی من

وای از این حالِ دلِ نالانم
دیده ی اشک به خون پالانم

دیر گاهی ست که دلتنگ توأم
درعجب ازدلِ چون سنگ توأم

باز هم ، داغِ فراقت دارم
خسته ام چشم به راهت دارم

رازِ تنهایِ منِ زارِ پریش
مپسند خواری من بر درخویش

زغم دوری تو دل چون سنگ
جا گرفته است دراین سینۀ تنگ

گاه نالان و گهی خاموشم
مستیم نیست ولی خاموشم

راه من جز به سر کوی تو نیست
قسمم جز به خم موی تو نیست


جان من ! هم نفس یاد توأم
دلخوش از زندگیِ شاد توأم

لعل لب وا نکنی می میرم
داد خود را ز دلم می گیرم

از ازل عشق تو همزادم یود
خاطر و عشق تو در یادم بود

لا جرم تا به ابد ، در دل من
شده ای خانه نشین ای گل من

یک به یک شرح بدادم همۀ راز نهان
رازهمراز شده قصه به هر جا و مکان
 

صدای سکوت

عضو جدید
کاربر ممتاز
کدام جمعه دعا مستجاب خواهد شد
سـوار صـاعـقـه پـا در رکـاب خـواهد شد؟
کدام جمعه ز تاثـیـر تـابـش خورشـیـد
دلی که یخ زده از غصه ، آب خواهد شد . . . ؟


اللهم عجل لولیک الفرج
 

IRANIAN VOCAL

عضو جدید
کاربر ممتاز
تا به کی عاشق مهجور به امّید وصال ... بر سر کوی تو شاد آید و ناشاد رود
 

IRANIAN VOCAL

عضو جدید
کاربر ممتاز
چه شود به چهره ی زرد من نظری برای خدا کنی

که اگر کنی همه درد من به یکی نظاره دوا کنی

تو شهی و کشور جان تو را تو مهی و مُلک جهان تو را

ز ره کرم چه زیان تو را که نظر به حال گدا کنی
 

shabnam111

عضو جدید
کاربر ممتاز
اللهم عجل لویک الفرج
کوچه به کوچه بنازم به عابری که نیامد
شریک غربت ما کیست ؟مهاجری که نیامد!!
به پلک پلک نگاهت دخیل خاطره بستم
دعا کنید بیاید مسافری که نیامد...



 

shabnam111

عضو جدید
کاربر ممتاز
چه جمعه ها كه یك به یك غروب شد نیامدی

چه بغضها كه در گلو رسوب شد نیامدی

خلیل آتشین سخن , تبر به دوش بت شكن

خدای ما, دوباره سنگ و چوب شد نیامدی

برای ما كه خسته ایم و دل شكسته ایم ,نه

ولی برای عده ای , چه خوب شد نیامدی

تمام طول هفته را در انتظار جمعه ام

دوباره صبح , ظهر , نه , غروب شد نیامدی
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
حضرت مهدی (عج):
(هر مؤمني كه در مجالس سوگواري پس از ذكر مصايب حضرت سيّدالشّهداء(ع) براي من دعا كند، من براي او دعا مي‌نمايم.)
(به شيعيان و دوستان ما بگوييد كه خدا را به حقّ عمّه‌ام حضرت زينب(س) قسم دهند كه فرج را نزديك گرداند.)
 

Similar threads

بالا