گفت و گوهای خودمانی بچه های IT

danialfx

عضو جدید
کاربر ممتاز
من پیشاپیش تبریک میگم :D

دلیلش رو بعدا میفهمید :D


 
آخرین ویرایش:

Drago

پیشکسوت فعال فناوری اطلاعات
کاربر ممتاز
سلام سلام:)
منم را میدین؟
سلام * ۲.
خوش اومدید.
البته ما اگه بخوایم کاری کنیم اینه که شما رو "راه" بدیم،اما خب اینجا درش واسه همه بازه و راه دادن در کار نیست.همینکه اومدی تو دیگه صاحبخونه ای.

خواستم با این شعر ازت بخوام خودتو معرفی کنی : بدو گفت رستم که نام تو چیست / سر بی تنت را که خواهد گریست؟
اما دیدم اوضاع خشن میشه یهو برمیگردی میگی : مرا مادرم نام مرگ تو کرد / زمانه مرا پتک ترگ تو کرد
و بعد ما باید ۳ روز با هم مبارزه کنیم،از اون طرف دیگه الان سیمرغ گیر نمیاد....خلاصه بیخیال شدم.


منم ترماي پيش دير شروع ميكردم به درس خوندن ولي نهايتش2هفته قبل امتحان
يه مدتيه كتابخوندنم خيلي كند شده طوري كه از خوندن كلافه ميشم!
مهندس،شما كه سرعتتون بالاست ويه هفته اي كتابارو ميخونديد،اگه ميشه يه كم روش درس خوندنتون رو تشريح كنيد.
يه هفته اي كه ميگيد، از صبح تا شب كتاب ميخونيد و همه كتابارو تمام ميكرديد؟
چجوري ميشه7تاكتاب تو يه هفته خوند؟روزي يه كتاب!چجوري!
مثلا براي شبكه2چقدر زمان ميذاشتيد؟

ببخشيد اگه زياد پرسيدم.
روش درس خوندن خیلی ساده است! شما از مثلا ۱۵ روز قبل از امتحان (تقریبا وقتی که برگه ورود منتشر میشه) شروع میکنی به استرس گرفتن! بعد میری منابع رو نگاه میکنی و چک میکنی که حجم هرکدوم چقدره و واسه هرکدوم چند روز وقت داری،عموما در این موقع بشتر استرس میگیری!
اما مهم ترین نکته اینه که به این استرس غلبه کنید.سرتون رو به بازی و تفریح و کارهای غیردرسی گرم کنید تا استرس کم بشه،تا مثلا ۱۰ روز قبل از امتحان.
از ۹-۱۰ روز قبل امتحان برنامه میریزید که میخواید چیکار کنید : مثلا میدونید یه کتاب ۴۰۰ صفحه ای رو توی یه روز نمیشه خوند،پس باید روزهای دیگه هم واسش بزارید،یا یه درسی هست که توش بهترید،اونو بیخیال میشید واسه شب امتحان.
بعد مثلا رو ۷ام یا ۸ ام مونده به شروع امتحانات شما هم شروع به درس خوندن میکنید.اما درست حسابی بشینید بخونید! از آناتومی گری،اسکایریم و امثالهم بپرهیزید!
نحوه‌ی این خوندن هم خیلی ساده است.از اول شروع میکنید میخونید تا آخر (البته قبلش حتما جدیدترین حذفیات رو چک کنید نرید ۲۰۰ صفحه حذفی بخونید:razz: )
من شخصا نمیتونم بعد از ساعت ۹ شب درس بخونم.اما در یکی دو مورد خیلی استثنایی تونستم تا ۱۱ هم درس بخونم.
اگه جزوه های بچه های ترم پیش بخصوص اونهایی که هم اهل درس و مشقن و هم اهل هایلایت کردن و خط کشی که دیگه عالیه! کلی توی وقت و انرژی صرفه جویی میشه (فقط دقت کنید با ماژیک صورتی فسفری هایلایت نکرده باشه،کم و بیش کور خواهید شد)
البته اینو لازمه بگم کسی که به این شیوه درس میخونه نه اهل گرفتن ۲۰ واحد هست و نه از نظر معدلی امکانش رو خواهد داشت!!! پس قضیه ۷ تا درس حله! اما از اونطرف این ۷ تا درس پشت سر هم که نیست خانم! (خانمی شما دیگه؟!) بالاخره حداقل یه روز بین اینا فاصله است دیگه.

شما شبکه ۲ رو مثال زدی اما خب مثال خوبی نبود! چون همون موقع که شبکه ۲ داشتم اصول مهندسی اینترنت هم داشتم که ۸۸ درصد مشابهت داشتن با هم ;)
اما خب درسهای خیلی سخت گاهی تموم نمیشد،گاهی هم مثلا یکی دو ساعت قبل از شروع امتحان تموم میشد.

یه خاطره وحشتناکی از ترم ۲ (یا ۳؟) دارم : شما تصور کن ما ۱ روز امتحان نداشتیم،فرداش ++C بود،پسفرداش ذخیره و بازیابی اطلاعات (اونم نه روحانی رانکوهی،اون یکی افتضاحه).امتحان ++C رو دادم رفتم خونه که ۵۰۰ صفحه ذخیره رو بخونم! به جرات میگم ۳ فصلش رو نخوندم :D تا امروز هم دقیقا در مورد *B نمیتونم نظر بدم!

اما جدای از شوخی،سعی کنید سر کلاسها حتما حضور داشته باشید و این حضور هم یه حضورفعال باشه.با استاد حرف بزنید،سعی کنید درس رو همونجا بفهمید و از همه مهمتر سعی کنید تا وقتی که اون مطالب توی ذهنتون هست ازش استفاده کنید.امروز در مورد مهندسی نرم افزار یاد گرفتید؟ توی راه که دارید میرید ببینید (یا حداقل فکر کنید) برای فلان نرم افزار که همیشه ازش استفاده میکنید یا بهش علاقه دارید چطور این چیزهایی که یاد گرفتید در موردش اجرا شده؟ کاربردی یاد بگیرید،در واقع هرچیزی که یاد میگیرد سعی کنید کاربردهاش در دنیای واقعی رو هم یاد بگیرید تا هم بهتر یادتون بمونه هم یه درک بهتر پیدا کنید و هم بعدا حسابی به دردتون میخوره.
من پیشاپیش تبریک میگم
دلیلش رو بعدا میفهمید
البته شما هم توجه کن که اگه یه اتفاقی افتاده باشه،حتی اگه ما مطلع نباشیم دیگه نباید بگید پیشاپیش!!
مگه اینکه آینده رو پیش بینی میکنی که باز هم من چون اعتقاد ندارم به پیش بینی آینده،نمیتونم تبریکت رو تا همون موقع قبول کنم و باز هم نمیشه پیشاپیش! :D

==================
نسبت به روزهای دیگه شادتر نیستم؟ یه بحثی رو یه کاربری توی پیام خصوصی مطرح کرده و منم جواب دادم و بحث خیلی جالبی تبدیل شده! اصلا روح آدم شاد میشه! متاسفانه نمیتونم بدون اجازه اش بگم که جریان چیه.(اسمایلی حفظ حریم خصوصی و این صوبتا!)
 

danialfx

عضو جدید
کاربر ممتاز
1-
البته شما هم توجه کن که اگه یه اتفاقی افتاده باشه،حتی اگه ما مطلع نباشیم دیگه نباید بگید پیشاپیش!!
مگه اینکه آینده رو پیش بینی میکنی که باز هم من چون اعتقاد ندارم به پیش بینی آینده،نمیتونم تبریکت رو تا همون موقع قبول کنم و باز هم نمیشه پیشاپیش! :D

==================
2-
نسبت به روزهای دیگه شادتر نیستم؟ یه بحثی رو یه کاربری توی پیام خصوصی مطرح کرده و منم جواب دادم و بحث خیلی جالبی تبدیل شده! اصلا روح آدم شاد میشه! متاسفانه نمیتونم بدون اجازه اش بگم که جریان چیه.(اسمایلی حفظ حریم خصوصی و این صوبتا!)

1-
تا به امروز این همه قانع نشده بودم امیر :D :D
یعنی اولین بار بود که تا به این اندازه من قانع شدم. :D

2- چه معنی داره بحث های شاد رو تو خصوصی انجام بدید؟؟ خب بحث شاد رو از اول بیارید عمومی کنید که همه شاد بشیم. چه کاریه اخه ؟؟
 

TRON

کاربر فعال
سلام آقایا خانم TRONخوش آمدید:D

مرسی:D
به چی میخندیم؟:surprised:

سلام * ۲.
خوش اومدید.
البته ما اگه بخوایم کاری کنیم اینه که شما رو "راه" بدیم،اما خب اینجا درش واسه همه بازه و راه دادن در کار نیست.همینکه اومدی تو دیگه صاحبخونه ای.

خواستم با این شعر ازت بخوام خودتو معرفی کنی : بدو گفت رستم که نام تو چیست / سر بی تنت را که خواهد گریست؟
اما دیدم اوضاع خشن میشه یهو برمیگردی میگی : مرا مادرم نام مرگ تو کرد / زمانه مرا پتک ترگ تو کرد
و بعد ما باید ۳ روز با هم مبارزه کنیم،از اون طرف دیگه الان سیمرغ گیر نمیاد....خلاصه بیخیال شدم.



روش درس خوندن خیلی ساده است! شما از مثلا ۱۵ روز قبل از امتحان (تقریبا وقتی که برگه ورود منتشر میشه) شروع میکنی به استرس گرفتن! بعد میری منابع رو نگاه میکنی و چک میکنی که حجم هرکدوم چقدره و واسه هرکدوم چند روز وقت داری،عموما در این موقع بشتر استرس میگیری!
اما مهم ترین نکته اینه که به این استرس غلبه کنید.سرتون رو به بازی و تفریح و کارهای غیردرسی گرم کنید تا استرس کم بشه،تا مثلا ۱۰ روز قبل از امتحان.
از ۹-۱۰ روز قبل امتحان برنامه میریزید که میخواید چیکار کنید : مثلا میدونید یه کتاب ۴۰۰ صفحه ای رو توی یه روز نمیشه خوند،پس باید روزهای دیگه هم واسش بزارید،یا یه درسی هست که توش بهترید،اونو بیخیال میشید واسه شب امتحان.
بعد مثلا رو ۷ام یا ۸ ام مونده به شروع امتحانات شما هم شروع به درس خوندن میکنید.اما درست حسابی بشینید بخونید! از آناتومی گری،اسکایریم و امثالهم بپرهیزید!
نحوه‌ی این خوندن هم خیلی ساده است.از اول شروع میکنید میخونید تا آخر (البته قبلش حتما جدیدترین حذفیات رو چک کنید نرید ۲۰۰ صفحه حذفی بخونید:razz: )
من شخصا نمیتونم بعد از ساعت ۹ شب درس بخونم.اما در یکی دو مورد خیلی استثنایی تونستم تا ۱۱ هم درس بخونم.
اگه جزوه های بچه های ترم پیش بخصوص اونهایی که هم اهل درس و مشقن و هم اهل هایلایت کردن و خط کشی که دیگه عالیه! کلی توی وقت و انرژی صرفه جویی میشه (فقط دقت کنید با ماژیک صورتی فسفری هایلایت نکرده باشه،کم و بیش کور خواهید شد)
البته اینو لازمه بگم کسی که به این شیوه درس میخونه نه اهل گرفتن ۲۰ واحد هست و نه از نظر معدلی امکانش رو خواهد داشت!!! پس قضیه ۷ تا درس حله! اما از اونطرف این ۷ تا درس پشت سر هم که نیست خانم! (خانمی شما دیگه؟!) بالاخره حداقل یه روز بین اینا فاصله است دیگه.

شما شبکه ۲ رو مثال زدی اما خب مثال خوبی نبود! چون همون موقع که شبکه ۲ داشتم اصول مهندسی اینترنت هم داشتم که ۸۸ درصد مشابهت داشتن با هم ;)
اما خب درسهای خیلی سخت گاهی تموم نمیشد،گاهی هم مثلا یکی دو ساعت قبل از شروع امتحان تموم میشد.

یه خاطره وحشتناکی از ترم ۲ (یا ۳؟) دارم : شما تصور کن ما ۱ روز امتحان نداشتیم،فرداش ++C بود،پسفرداش ذخیره و بازیابی اطلاعات (اونم نه روحانی رانکوهی،اون یکی افتضاحه).امتحان ++C رو دادم رفتم خونه که ۵۰۰ صفحه ذخیره رو بخونم! به جرات میگم ۳ فصلش رو نخوندم :D تا امروز هم دقیقا در مورد *B نمیتونم نظر بدم!

اما جدای از شوخی،سعی کنید سر کلاسها حتما حضور داشته باشید و این حضور هم یه حضورفعال باشه.با استاد حرف بزنید،سعی کنید درس رو همونجا بفهمید و از همه مهمتر سعی کنید تا وقتی که اون مطالب توی ذهنتون هست ازش استفاده کنید.امروز در مورد مهندسی نرم افزار یاد گرفتید؟ توی راه که دارید میرید ببینید (یا حداقل فکر کنید) برای فلان نرم افزار که همیشه ازش استفاده میکنید یا بهش علاقه دارید چطور این چیزهایی که یاد گرفتید در موردش اجرا شده؟ کاربردی یاد بگیرید،در واقع هرچیزی که یاد میگیرد سعی کنید کاربردهاش در دنیای واقعی رو هم یاد بگیرید تا هم بهتر یادتون بمونه هم یه درک بهتر پیدا کنید و هم بعدا حسابی به دردتون میخوره.

البته شما هم توجه کن که اگه یه اتفاقی افتاده باشه،حتی اگه ما مطلع نباشیم دیگه نباید بگید پیشاپیش!!
مگه اینکه آینده رو پیش بینی میکنی که باز هم من چون اعتقاد ندارم به پیش بینی آینده،نمیتونم تبریکت رو تا همون موقع قبول کنم و باز هم نمیشه پیشاپیش! :D

==================
نسبت به روزهای دیگه شادتر نیستم؟ یه بحثی رو یه کاربری توی پیام خصوصی مطرح کرده و منم جواب دادم و بحث خیلی جالبی تبدیل شده! اصلا روح آدم شاد میشه! متاسفانه نمیتونم بدون اجازه اش بگم که جریان چیه.(اسمایلی حفظ حریم خصوصی و این صوبتا!)

دس شما درد نکنه:|
 

dzzv_13

مدیر مهندسی فناوری اطلاعات
مدیر تالار
سلام سلام:)
منم را میدین؟

سلام
خیلی خوش اومدین :gol:

من پیشاپیش تبریک میگم :D

دلیلش رو بعدا میفهمید :D


چی کردی ؟؟
فکر کردی که بایرنتون قهرمان میشه بگم که رئال نمیزاره :D


سلام * ۲.

بدو گفت رستم که نام تو چیست / سر بی تنت را که خواهد گریست؟
مرا مادرم نام مرگ تو کرد / زمانه مرا پتک ترگ تو کرد
و بعد ما باید ۳ روز با هم مبارزه کنیم،از اون طرف دیگه الان
سیمرغ گیر نمیاد....خلاصه بیخیال شدم.

==================
نسبت به روزهای دیگه شادتر نیستم؟ یه بحثی رو یه کاربری توی پیام خصوصی مطرح کرده و منم جواب دادم و بحث خیلی جالبی تبدیل شده! اصلا روح آدم شاد میشه! متاسفانه نمیتونم بدون اجازه اش بگم که جریان چیه.(اسمایلی حفظ حریم خصوصی و این صوبتا!)

تو بگو یه مرغ امیر جان .. سی تاش پیشکش :D

========
دقت کردم میبینم آره شادی ..
خدا بده همیشه از این شادی ها
خو اجازه بگیر و روح دوستان رو مستفیض کن :)
 

prp-e

متخصص سیستم های Apple
کاربر ممتاز
TRON جان لطفا خودت رو Introduce کن :D (معلم زبان ما اینجوری حرف میزنه :biggrin: )
 

asirebaran

عضو جدید
سلام سلام
منم را میدین؟
سلام.خوش اومدين.
خواستم با این شعر ازت بخوام خودتو معرفی کنی : بدو گفت رستم که نام تو چیست / سر بی تنت را که خواهد گریست؟
اما دیدم اوضاع خشن میشه یهو برمیگردی میگی : مرا مادرم نام مرگ تو کرد / زمانه مرا پتک ترگ تو کرد
و بعد ما باید ۳ روز با هم مبارزه کنیم،از اون طرف دیگه الان سیمرغ گیر نمیاد....خلاصه بیخیال شدم.

:biggrin:

روش درس خوندن خیلی ساده است! شما از مثلا ۱۵ روز قبل از امتحان (تقریبا وقتی که برگه ورود منتشر میشه) شروع میکنی به استرس گرفتن!ا...البته اینو لازمه بگم کسی که به این شیوه درس میخونه نه اهل گرفتن ۲۰ واحد هست و نه از نظر معدلی امکانش رو خواهد داشت!!! یه خاطره وحشتناکی از ترم ۲ (یا ۳؟) دارم : شما تصور کن ما ۱ روز امتحان نداشتیم،فرداش ++C بود،پسفرداش ذخیره و بازیابی اطلاعات (اونم نه روحانی رانکوهی،اون یکی افتضاحه).امتحان ++C رو دادم رفتم خونه که ۵۰۰ صفحه ذخیره رو بخونم! به جرات میگم ۳ فصلش رو نخوندم تا امروز هم دقیقا در مورد *B نمیتونم نظر بدم!پس قضیه ۷ تا درس حله! اما از اونطرف این ۷ تا درس پشت سر هم که نیست خانم! (خانمی شما دیگه؟!) بالاخره حداقل یه روز بین اینا فاصله است دیگه.
دقيقا!امان از دست اين استرس!
قريب به اتفاق 90% شبيه شيوه درسخوندنمه با20واحد. معدل 12 به بالا باشه كه ميشه20واحد برداشت.ولي من نميرسم كل كتاب1-3روزه تمام كنم.خلاصه هاي من كه معمولا از مطالب كتاب هم بيشتر ميشه!:razz:استادا خوب نبودن درسا،مثلا زبانهاي برنامه نويسي چون حضور در كلاس مهم بود ميرفتم وگرنه20درصد هم فايده نداشت منم كه فقط موقع امتحان ميخوندم. مباحثي رو كه پايه بود و قسمت هايي كه احتمال داره تشريحي بياد ميخوندم+قسمت هايي كه بهتر ميتونستم ياد بگيرم.به خاطر همين برنامه نويسيم صفره.با اين اوصاف ميرسيدم تقريبا 3/2 كتاب بخونم. اين ترم تصميم گرفتم كه قبل امتحان يه دور همه كتابارو بخونم!البته تا عمل كلي راهه و موانعه از خار مغيلان گرفته تا...

البته،خانم هستم!(فك كنم قبلا هم گفتم)

شما شبکه ۲ رو مثال زدی اما خب مثال خوبی نبود! چون همون موقع که شبکه ۲ داشتم اصول مهندسی اینترنت هم داشتم که ۸۸ درصد مشابهت داشتن با هم
شبكه2 (شبكه ويرايش جديد شده)و مهندسي اينترنت باهم دارم البته ديگه اصول نيست كتابش عوض شده. بجز زبانهاي برنامه نويسيش بقيه كليات شبكه است.شبكه2چون خودم بايد بخونم سخته!استادش با اينكه دكترا داره ولي به گفته خودش چندسال تدريس نكرده حضور ذهن نداره.

اما جدای از شوخی،سعی کنید سر کلاسها حتما حضور داشته باشید و این حضور هم یه حضورفعال باشه.با استاد حرف بزنید،سعی کنید درس رو همونجا بفهمید و از همه مهمتر سعی کنید تا وقتی که اون مطالب توی ذهنتون هست ازش استفاده کنید.امروز در مورد مهندسی نرم افزار یاد گرفتید؟ توی راه که دارید میرید ببینید (یا حداقل فکر کنید) برای فلان نرم افزار که همیشه ازش استفاده میکنید یا بهش علاقه دارید چطور این چیزهایی که یاد گرفتید در موردش اجرا شده؟ کاربردی یاد بگیرید،در واقع هرچیزی که یاد میگیرد سعی کنید کاربردهاش در دنیای واقعی رو هم یاد بگیرید تا هم بهتر یادتون بمونه هم یه درک بهتر پیدا کنید و هم بعدا حسابی به دردتون میخوره.

اگه استاد خوب باشه مشكلي نيست مثلا سيستم عامل كه ترم قبل داشتم فقط 3فصل اول براي ميانترم خونده بودم.موقع امتحان وقت نبود فقط 20ص الگوريتم هاي جزوه استادم بود كه عالي بود موقع امتحان خوندم وگرنه اگه استاد خوب نداشت و سركلاس ياد نميگرفتم فك نكنم ميتونستم حتي پاسش هم كنم.
واي نرم افزار... ترم قبل نرم1 داشتم.اصلا واژه هاش و جملاتش تو ذهنم نمي موند.خيلي سخت بود.ازش فقط تصوير تاپ كه گذاشتم يادم مونده.اين ترم هم نرم2دارم استادش دكترا داره خيلي هم باسواده ولي سره كلاس زياد درس نميده، بيشتر از مسائل روز صحبت ميكنه.نميدونم چجوري بايد پاسش كنم از كتابش اصلا خوشم نمياد.


البته شما هم توجه کن که اگه یه اتفاقی افتاده باشه،حتی اگه ما مطلع نباشیم دیگه نباید بگید پیشاپیش!!
مگه اینکه آینده رو پیش بینی میکنی که باز هم من چون اعتقاد ندارم به پیش بینی آینده،نمیتونم تبریکت رو تا همون موقع قبول کنم و باز هم نمیشه پیشاپیش!

عجب نقدي;)

از نرم1 فقط همين ي.jpgy6p9wl9ypic4clsx9t.jpg
 
آخرین ویرایش:

TRON

کاربر فعال
سلام
خیلی خوش اومدین :gol:

مرسی:gol:
مخلص ناخدا ویکی عزیز و تموم بچه های باصفا هستیما:w30:

TRON جان لطفا خودت رو Introduce کن :D (معلم زبان ما اینجوری حرف میزنه :biggrin: )

مهدی
مشدیم (ی با او خونده میشه:D)
رشته دانشگاهیم فیزیکه (ترم 4) ولی عاشق کامپیوتر و تکنولوژیم و پیگیرشون هستم
:gol:

سلام.خوش اومدين.


ممنون:gol:
من از مشتریا پر و پا قرص وبلاگتونما:rambo:
 

asirebaran

عضو جدید
زهراافسردگی گرفتم:cry:
من اگه بگم گریه میفتین:|



آخه فقط امتحان نيست.فعلا 2تا ارائه دارم.تا حالا ارائه ندادم.استرس شديد:sweatdrop:...شاپري اگه تو افسردگي گرفتي من فلج اطفال ...:redface::D
شيوه ارائه بايد هركي10دقيقه ارائه بده با رعايت تمام مسائل موضوع آزاده...
نميدونم چه موضوعي انتخاب كنم كه هم بشه تسلط داشت و هم حوصله بچه ها سر نره. :crying:

گريه نكنيم آجي جونم ميگذره
...


ببين آدمو وادار به چه كارايي ميكني!آجي حالت خوب شد؟
الان به جرم اسپم حالمونو ميگيرن.:w04:
 
آخرین ویرایش:

danialfx

عضو جدید
کاربر ممتاز
آخه فقط امتحان نيست.فعلا 2تا ارائه دارم.تا حالا ارائه ندادم.استرس شديد:sweatdrop:...
شيوه ارائه بايد هركي10دقيقه ارائه بده با رعايت تمام مسائل موضوع آزاده...

من برای هر کدوم از درس های اصول و مبانی مدیریت و همچنین کنترل پروژه های مدیریت فناوری اطلاعات . بیشتر از 1 ساعت داشتم اون جلو حرف میزدم. تازه اون موقع ترم 3 و 4 بودم. 10 دقیقه که کاری نداره .

برای کاهش استرس برید دانشگاه و یه کلاس خالی پیدا کنید. 2 تا از دوستاتون که عادت ندارن الکی بخندن رو بگید بیان تو کلاس بشینن . بعد خودتون شروع کنید جلوی کلاس براشون ارائه بدید. ترستون کاملا میریزه.

اگه ارائه دادن جلوی جنس مخالف هم براتون سخته. موقع تمرین از چند تا از پسرهای هم کلاسیتون که باهاشون راحت ترید. خواهش کنید ( :D ) که بیان تو کلاس بشینن و تمرین کنید .

موفق باشید
 

asirebaran

عضو جدید
من برای هر کدوم از درس های اصول و مبانی مدیریت و همچنین کنترل پروژه های مدیریت فناوری اطلاعات . بیشتر از 1 ساعت داشتم اون جلو حرف میزدم. تازه اون موقع ترم 3 و 4 بودم. 10 دقیقه که کاری نداره .

برای کاهش استرس برید دانشگاه و یه کلاس خالی پیدا کنید. 2 تا از دوستاتون که عادت ندارن الکی بخندن رو بگید بیان تو کلاس بشینن . بعد خودتون شروع کنید جلوی کلاس براشون ارائه بدید. ترستون کاملا میریزه.

اگه ارائه دادن جلوی جنس مخالف هم براتون سخته. موقع تمرین از چند تا از پسرهای هم کلاسیتون که باهاشون راحت ترید. خواهش کنید ( :D ) که بیان تو کلاس بشینن و تمرین کنید .

موفق باشید

چقدر عالي!من هر ترم يه جوري ميپيچوندم ولي به قول معروف:1بار جستي ملخك ، 2بار جستي ملخك، 3امين بار ديگه نميشه!

فكر كنم بجاي اينكه اونا بخندن خودم بخندم!
خواهش؟! به پسرا نيازي به گفتن نيست.خودشون داطلبانه ميان تا ي آتو بگيرن.البته بعضيها شون.:D

ممنونم از راهنماييتون.
 

sara.hoseini90

عضو جدید
کاربر ممتاز
آخه فقط امتحان نيست.فعلا 2تا ارائه دارم.تا حالا ارائه ندادم.استرس شديد:sweatdrop:...شاپري اگه تو افسردگي گرفتي من فلج اطفال ...:redface::D
شيوه ارائه بايد هركي10دقيقه ارائه بده با رعايت تمام مسائل موضوع آزاده...
نميدونم چه موضوعي انتخاب كنم كه هم بشه تسلط داشت و هم حوصله بچه ها سر نره. :crying:

گريه نكنيم آجي جونم ميگذره
...


ببين آدمو وادار به چه كارايي ميكني!آجي حالت خوب شد؟
الان به جرم اسپم حالمونو ميگيرن.:w04:

:D
سلام
ارائه که دیگ ترس نداره.ما از ترم دو شروع کردیم به ارائه دادن تا الان اگ ترمی 2 مورد ارائه ندیم عجیبه!وای یادمه دفه اول که رفته بودم ارائه بدم بشدت جوگیر شده بودم!اصن یه وضی شبیه گزارش گرا ارائه میدادم همچین تریپ برداشته بودم که بیاو ببین.الان که به اصطلاح ترم بالایی شدم کلی به اون ارائم میخوندم.
وضعیت شما که خوبه-بذار یکم ازکارامو بگم روحیه بگیرین.هفته پیش برای درس هوش ارائه دادم تموم شد شکر خدا فردا برای درس تاریخ باید یه ارائه بدم این هفته هم 2تا تحویل پروژه دارم برای درس نرم 2-(کار با نرم افزار های svn , finalbuilder )که تا الان اصلا باهاشون آشنا نبودم!به علاوه باید چندین مقاله دررابطه با wso2 stratosترجمه کنم .و هفته بعد هم اونارو تحویل بدم هم پاورپوینت بسازمو ارائه بدم(اصلا ترجمم خوب نیس!)
یه پروژه هم برای درس it2باید بنویسیم (نوشتن یک وب سرویس )و این هفته هم باید پروپوزال از پروژمون تحویل استاد بدیم.همچنین درس نظریه زبان و آیتی کوئیز داریم.هفته بعد هم میانترم محیط های چند رسانه ای.
و این اتفاقات تقریبا هر هفته تکرارمیشه.(با کمی پس و پیش).و هیچ کدوم از درسای این ترممو به طور کامل نخوندم که کمی تسلای خاطر از بابت امتحانای پایانی داشته باشم.با توجه به این که تاریخ امتحاناتم تغییر کرده!درسای سنگینی هم برداشتم این ترم.
امیدوارم کاری رو از قلم ننداخته باشم:دی
اسیر باران جونم الان فک کنم کلی انرژی گرفتی وبه خودت امیدوارشدی ،میبینی کارایی که داری هیچی نیست براحتی میتونی از پسشون بربیای;)
 

Drago

پیشکسوت فعال فناوری اطلاعات
کاربر ممتاز
1-
تا به امروز این همه قانع نشده بودم.

2- چه معنی داره بحث های شاد رو تو خصوصی انجام بدید؟؟ خب بحث شاد رو از اول بیارید عمومی کنید که همه شاد بشیم. چه کاریه اخه ؟؟
۱.من یه بار داشتیم یه فیلمی میدیدیم با بابام،همینجوری پرسیدم چرا اسم استالینگراد رو گذاشتن استالینگراد؟ چه ربطی به استالین داره؟ بابا تو چشام نگاه کرد گفت چرا اسم خمینی شهر رو گذاشتن خمینی شهر؟! اینم مثل همون.هیچوقت تا حالا اونجوری قانع نشده بودم!! (ماجرا کاملا واقعی و شخصیه،کپی از هیچ جایی نیست!)

۲. راستش اونجوری که فکر کنی هم شاد نیست،یعنی واسه هردو طرف اینجوری نیست.من پهن شدم روی زمین دارم میخندم،ایشون هم ناراحت شده و هم به من میگه تو عصبانی شدی!
دس شما درد نکنه:|
بابت چی؟ بده خواستم با شعر ازت استقبال کنم؟ فرهنگ ایرانی و زبان پارسی رو زیر سوال میبری؟! میخوای بگی عربی خوبه فارسی بده؟ میخوای بگی ایرانی ها بی فرهنگن؟ میخوای تاریخ هخامنشی رو زیر سوال ببری؟؟؟
(هول نشو! شوخیه)

تو بگو یه مرغ امیر جان .. سی تاش پیشکش :D
والا! اون زمان عطار بود که سی‌مرغ بود،الان باید از ناگت مرغ کمک طلبید!
\
۱.استادا خوب نبودن
...
...
۲.اين ترم تصميم گرفتم كه قبل امتحان يه دور همه كتابارو بخونم!البته تا عمل كلي راهه و موانعه از خار مغيلان گرفته تا...


۳.البته،خانم هستم!(فك كنم قبلا هم گفتم)



۴.شبكه2 (شبكه ويرايش جديد شده)و مهندسي اينترنت باهم دارم البته ديگه اصول نيست كتابش عوض شده. بجز زبانهاي برنامه نويسيش بقيه كليات شبكه است.شبكه2چون خودم بايد بخونم سخته!استادش با اينكه دكترا داره ولي به گفته خودش چندسال تدريس نكرده حضور ذهن نداره.

۵.واي نرم افزار... ترم قبل نرم1 داشتم.اصلا واژه هاش و جملاتش تو ذهنم نمي موند.

۶.استادش [...] سره كلاس زياد درس نميده، بيشتر از مسائل روز صحبت ميكنه.


۷.
مشاهده پیوست 147466
۱.چند تای مطلبت دیدم در مورد اینکه استادها خوب نیستن و به همین دلیل سر کلاس نمیری نوشته بودی.حتی اگه استاد خوب نیست،حتی اگه خودش هم نمیفهمه داره چی میگه (از بی تجربگی یا اینکه توی اون موضوع قوی نیست یا هر دلیل دیگه ای) باز هم سر کلاس برین.البته این روش منه،چون حتی از استادهایی که چیزی برای عرضه نداشتن خیلی چیزها یاد گرفتم و سر امتحان هم کمکم کرد.

۲.اگه اشتباه نکنم مارک تواین بوده که گفته "ترک سیگار کار ساده ای است،من این کار را تا بحال صدها بار انجام داده ام!".جریان درس خوندن از اول ترم هم همینه! من از این ۱۵-۱۶ سالی که درس خوندم حداقل ۱۰ سالش اول سال (یا اول ترم) با خودم گفتم که از اول ترم درس ها رو مرور میکنم که واسه شب امتحان نمونه!!

۳.اوف! خیلی ازم انتظار داری ها! من اسم همکارم که بغل دستم میشینه و هر روز شاید ده ها بار صداش میکنم یادم میره،بعد انتظار داری یادم بمونه یه فردی با آیدی asirebaran که آواتارش هم دقیقا جنسیتش رو مشخص نمیکنه جنسیتش چیه؟!

۴.شبکه ۲ هنوز همون لایه انتقال به بالا رو میگن دیگه؟ شما مفهوم آی پی / پورت و سوکت رو بفهمی همه چی تمومه! چندتا الگوریتم هم هست که خیلی جالبن و چیز خاصی هم نداره.
دیگه کتاب دکتر ملکیان تدریس نمیشه؟ حیف! کتاب جدیده بهتره؟

۵.نرم افزار هنوز کتاب پرسمن تدریس میشه؟ پرسمن خوبه،اما قبلا هم توی این تاپیک گفتم : پروفسور گاهی وقتا زیادی حاشیه میره! کتاب از خودش حجمش زیاده،پروفسور هم هی کش داده مطلبو!

۶.قدر این استاد رو بدونید.سعی کنید با مطالعه و خبر داشتن از مسائل روز توجهش رو جلب کنید که اونم سر ذوق بیاد و از متکلم وحده بودن خسته نشه.

۷.این درست ترش توی مفاهیم مدیریت پروژه های آی تی اینجوری گفته میشه.(یحتمل لینک فیلــتر هست
)
شيوه ارائه بايد هركي10دقيقه ارائه بده با رعايت تمام مسائل موضوع آزاده...
نميدونم چه موضوعي انتخاب كنم كه هم بشه تسلط داشت و هم حوصله بچه ها سر نره. :crying:
موضوع آزاده اما من ازت انتظار دارم یه موضوع مرتبط با رشته انتخاب کنی.
۱۰ دقیقه که خوبه،ما حداقلش ۲۰ دقیقه بود،هرچند ارائه‌ی ۴۵ دقیقه ای هم داشتم و بچه ها حوصله اشون سر نرفته.

اون موضوعی که خودت علاقه داری رو انتخاب کن.چیزی که در موردش اطلاعات داری یا میتونی داشته باشی.اگه با هیجان (ناشی از علاقه ات به موضوع) و دست پر (واسه اعتماد به نفس) حرف بزنی و ارائه کنی،بچه ها هم توجهشون جلب مبشه.میدونی نظریه اطلاعات چیه؟ همونو مظرح کن.

خودشون داطلبانه ميان تا ي آتو بگيرن
دقیقا همون دسته ای که نباید دعوت کنی!

یه بار یادم نمیره هیچوقت،سر کلاس آی تی ۲ بودیم،یکی از خانمهای همکلاسیمون میخواست ارائه بده.از همون لحظه اول مشخص بود شدیدا استرس داره،مطلبش رو هم روی کاغذ آورده بود و قصد داشت از رو بخونه (نشونه‌ی بی تجربگی و اعتماد به نفس کم ).منم با خودم گفتم کاری که از دستم بر نمیاد واسش انجام بدم،حداقل بزار یه کم کمک کنیم استرسش کم بشه.در تمام طول ارائه اش ارتباط چشمی رو باهاش از دست ندادم.هر دفعه سرش رو از روی برگه میاورد بالا که جمعیتو نگاه کنه،منو میدید که دارم نگاهش میکنم و سرم رو هم تکون میدادم(به نشون اینکه داری خوب پیش میری)،دوباره استرسش کم میشد و ادامه میداد!
اصلا فکر نمیکردم انقدر تاثیر داشته باشه،اما ارائه اش که تموم شد اومد ازم تشکر کرد! اینکه یکی حمایتتون کنه خیلی خوبه.
 

danialfx

عضو جدید
کاربر ممتاز
چقدر عالي!من هر ترم يه جوري ميپيچوندم ولي به قول معروف:1بار جستي ملخك ، 2بار جستي ملخك، 3امين بار ديگه نميشه!

من قبل دانشگاه تو سمینار یه استادی شرکت کرده بودم. یکی از موضوعات صحبتش که در مورد اعتماد به نفس و ... بود , این بود که :
هر وقت جایی خواستن سوالی بپرسن. یا نیاز به داوطلب دارن. یا کاری قراره انجام بگیره. حتما حتما اولین نفر داوطلب بشین برای انجام دادنش.

الان که این جمله رو مینویسم.حس میکنم خیلی قانع کننده نیست. ولی خب ایشون یه جوری صحبت کردن که حداقل من رو اون زمان قانع کرد و الان هم براساس تجربیات خودم به این جمله معتقدم که بهترین کاره .

از اون موقع حتما سعی میکنم اگه چنین مسئله ای پیش اومد. نفر اول باشم که پیش قدم میشم. تو زمان اولین ارائه دادن هم با اینکه نمیدونستم چجوری باید کنفرانس بدم. نمیدونستم درسش چیه. خیلی هم میترسیدم. ولی اولین نفر داوطلب شدم.

شما هم امتحان کنید . مطمئن باشید هیچوقت پشیمون نمیشید.

مثلا فکر کنید چه چیزتون از این افرادی که میخوان جایی نماینده بشن کمتره. برید نگاهشون کنید. اگه صحبت کردن هم بلد نباشن. راحت میان 5 ساعت براتون اراجیف میگن.
حالا چرا فکر میکنید که شما نمیتونید ؟


.هفته پیش برای درس هوش ارائه دادم تموم شد شکر خدا فردا برای درس تاریخ باید یه ارائه بدم این هفته هم 2تا تحویل پروژه دارم برای درس نرم 2-(کار با نرم افزار های svn , finalbuilder )که تا الان اصلا باهاشون آشنا نبودم!به علاوه باید چندین مقاله دررابطه با wso2 stratosترجمه کنم .و هفته بعد هم اونارو تحویل بدم هم پاورپوینت بسازمو ارائه بدم(اصلا ترجمم خوب نیس!)
یه پروژه هم برای درس it2باید بنویسیم (نوشتن یک وب سرویس )و این هفته هم باید پروپوزال از پروژمون تحویل استاد بدیم.همچنین درس نظریه زبان و آیتی کوئیز داریم.هفته بعد هم میانترم محیط های چند رسانه ای.
و این اتفاقات تقریبا هر هفته تکرارمیشه.(با کمی پس و پیش).و هیچ کدوم از درسای این ترممو به طور کامل نخوندم که کمی تسلای خاطر از بابت امتحانای پایانی داشته باشم.با توجه به این که تاریخ امتحاناتم تغییر کرده!درسای سنگینی هم برداشتم این ترم.
امیدوارم کاری رو از قلم ننداخته باشم:دی

عجب دانشگاه خوبی هستین . اگه دوست داشتین اسم دانشگاهتون رو بفرمایید ؟؟


.
1-من یه بار داشتیم یه فیلمی میدیدیم با بابام،همینجوری پرسیدم چرا اسم استالینگراد رو گذاشتن استالینگراد؟ چه ربطی به استالین داره؟ بابا تو چشام نگاه کرد گفت چرا اسم خمینی شهر رو گذاشتن خمینی شهر؟! اینم مثل همون.هیچوقت تا حالا اونجوری قانع نشده بودم!! (ماجرا کاملا واقعی و شخصیه،کپی از هیچ جایی نیست!)

۲. راستش اونجوری که فکر کنی هم شاد نیست،یعنی واسه هردو طرف اینجوری نیست.من پهن شدم روی زمین دارم میخندم،ایشون هم ناراحت شده و هم به من میگه تو عصبانی شدی!

۳.اوف! خیلی ازم انتظار داری ها! من اسم همکارم که بغل دستم میشینه و هر روز شاید ده ها بار صداش میکنم یادم میره،بعد انتظار داری یادم بمونه یه فردی با آیدی asirebaran که آواتارش هم دقیقا جنسیتش رو مشخص نمیکنه جنسیتش چیه؟!

۶.قدر این استاد رو بدونید.سعی کنید با مطالعه و خبر داشتن از مسائل روز توجهش رو جلب کنید که اونم سر ذوق بیاد و از متکلم وحده بودن خسته نشه.


.

1- الان که منم خوندم. دیدم تا الان نمیشد اینجوری ادم قانع بشه :D

2- خب فهمیدم کیه. نیاز نیست بگی :D

3- خب خب. تبریک میگم. حالا دیگه مردم کار پیدا میکنن و شیرینی هم نمیدن. ببین دیگه وضعیت مملکت به کجا رسیده ؟ :D
خب به سلامتی. کجا مشغول شدی؟

6- من عاشق اینجور استاد ها هستم. استاد هایی که از تجربیاتشون میگن. انصافا کلی لذت میبرم.
از چیزهایی میگن که خودم تجربه اشون نکردم و شناختی هم ازش نداشتم.
 

R-Quantum

عضو جدید
کاربر ممتاز
منم عاشق ارائه دادن هستم . اعتماد به نفس خوبی تو ارائه دادن دارم . حتی اگه استرسی داشته باشم سعی میکنم خیلی خوب پوشش بدم تا کمتر کسی متوجه استرس من بشه .
واقعا ارتباط چشم خیلی تاثیرگذاره. منم وقتی متوجه نگاه کسی میشم بهم روحیه میده . شاید فقط نگاهش با من باشه و حواسش جای دیگه ولی همون نگاهش کلی کمکم میکنه . خیلی ها متوجه تاثیر نگاه ها نمیشن ولی واقعا تاثیر داره . ایول زدی تو هدف (خطاب به دراگو) سرتکون دادن خیلی قوت قلب میده به ارائه دهنده.
اره دانیال حرف خوبی زدی ، همیشه اولین نفر بودن تو ارائه ها خیلی به ادم کمک میکنه که اعتماد به نفسش رو تقویت کنه . برادر کوچیک خودم خیلی خجالتی بود ، پارسال که برق قبول شد، اومد بهم گفت که اصلا تو کلاس با استاد تعامل نداره ، نمیتونه ارائه داشته باشه (بحث خجالت کشیدن از جنس مخالف نیست). بهش گفتم که اولین نفر داوطلب شو، راحت حرف بزن حتی اگه فکر میکنی اشتباهه، بذار اصلا بهت بخندن ، مهم نیست . اگه از رو سکو رفتن ترس داری، قبل کلاس برو از رو سکو و با دوستات حرف بزن . خیلی تاثیر میذاره (الان نمیدونم تو چه شرایطی هستش، کمتر میبینمش ، امیدوارم بهتر شده باشه چون برای 1 مهندس اینده این رفتار خیلی زشته).
تجربیات استاتید بکنار ، درسایی که جز درس دانشگاه نیستن رو میدن ، خیلی به درد ادم میخوره .دنیای الان من با دنیای 1 سال پیشم خیلی فرق کرده( از عاطفه، احساس ، دید بگیر تا اعتقاد دینی و سیاسی).
دوستان با همه این حرفا واقعا زندگی کنید یه زندگی به تمام معنا نه فقط برای زنده بودن زندگی کنید.

پ.ن: جمله اخر رو جدی نگیرید ، یه جور ناراحتی خودم از زندگی بود
 

F@tima s332

عضو جدید
کاربر ممتاز
پوزش نقل قول نمیتونستم بگیرم:
زهرایی الان خیلی خوبم آ خیلی:D
آره اجی اسپمزدایی موقوف:D
ساراگلی الان روحیمون بیشترداغان شد.دانشگاه رفتن که همش درسخوندن نیست این سختگیری هایی که میکنن واین پروژه هایی که بهتون میدن خیلی خوبه.اصلامن برم انصراف بدم بیام یونی شما:D
مرسی ازهمه دوستان بابت بحث های قشنگتون وتبادل تجربتون:smile::gol:
برعکس شماهااصلاموقع کنفرانس وجلورفتن نمیتونم توچشم کسی نگاه کنم .دست من باشه میگم همه چشماشونوببندن:D
اماسعی کردم تواین4ترم بخصوص این ترم داوطلب بشم واقعاتاثیرداره:gol:
 

TRON

کاربر فعال
۱.

بابت چی؟ بده خواستم با شعر ازت استقبال کنم؟ فرهنگ ایرانی و زبان پارسی رو زیر سوال میبری؟! میخوای بگی عربی خوبه فارسی بده؟ میخوای بگی ایرانی ها بی فرهنگن؟ میخوای تاریخ هخامنشی رو زیر سوال ببری؟؟؟
(هول نشو! شوخیه)

:surprised:
بازم دس شما درد نکنه
بابت فرمایشات گرانقدرت
خعلی خوب بود مرسی :gol:
 

dzzv_13

مدیر مهندسی فناوری اطلاعات
مدیر تالار
شیوه ارائه

شیوه ارائه

خیلی سادس .. پا میشی میری جلو کلاس وایمیسی و همه رو درگیر افکار خودت میکنی .. این برای من یعنی لذت :D

درس شیوه رو با یه دکتر سختگیری داشتیم (این هم بگم خیلی چیزا ازش یاد گرفتم)
12 قانون گذاشته بود که توی 10 دقیقه در حین ارائه باید انجام میدادی ..موضع ارائه هم گفته بود باید داغ باشه و مرتبط با رشتتون (یکی از سخت گیرترین ها بود)

من ترم 5 بودم ..یعنی میشه پاییز 88
ارائم هم در مورد وایمکس بود .. سال قبل در موردش چیزایی شنیده بودم و وقتی دنبال موضوع میگشتم چشم خورد بهش و جدی پیگیرش شدم
از شانس خوب من (جا داره تشکر کنم از شانم :D) ارائه من که روز سه شنبه بود .. اطلاعاتی که از وضعیت وایمکس کشور میگفتم اینطور بود که میگفتم :"پس فردا قرار چنین اتفاقی بیفته و هفته ی آینده فلان کار" .. یعنی داغ ترین چیزی که امکان داشت

تسلطم خوبه .. کاملا قیافه بچه ها رو اسکن میکردم(این اسکن باید بود .. چون جز یکی از قوانین ارائه استاد بود) .. چندتا اون ته کلاس داشتن حرف میزدن .. با نگاه ساکتشون کردم (دکتر این حرکتم رو دید سرتکون داد به منظور تایید کارم)
بقیه بچه ها منو نگاه میکردن ولی برام روشن بود که حواسشون جای دیگس و تا جابی که میتونستم با حرکات دست و کم و زیاد کردن صدام نمیزاشتم فکرشون بپره
قیافه استادمون که دکتراشو خارج گرفته بود هم جالب بود .. بد زل رده بود بهم و پلک هم نمیزد نامرد :D

خلاصه توی کلاس تقریبا 30 نفری من و یک خانمی تونستیم نمره کامل از دکتر بگیریم

البته ارائه بد هم یبار داشتم .. و اون هم بخاطر این بود که مطالبم برای ارائه ناقص بود و سطحی بودن .. این باعث شد نتونم سوال استاد رو در حین کارم جواب بدم

پیشنهاد به ادائه کنندگان :
در کل اگر موضوع خوبی داشته باشی و مسلط باشی به موضوع .. دیگه نگران اینکه ترسی هست و اضطراب , بی دلیل هست .. راحت میری و ارائه میدی
این هم بگم باید در وهله اول به خودت ایمان داشته باشی ;)

پ ن : فکر کنم قبلا در این مورد حرف زدم .. فقط برای دوستان عزیزی که به جمعمون پیوستن تکرار کردم


ی ارایه پروژه دادم امروز خفن...خیلی خوب بود..سه ماه رو پروژش کار کردم.

آقا موضوعش چی بود ؟؟
 
آخرین ویرایش:

prp-e

متخصص سیستم های Apple
کاربر ممتاز
LOL بحث ارائه و این چیزاس؟ چرا خبرم نمیکنید؟

خوراکم ارائه دادنه :| توی همایش مدیران منطقه ای در مورد جشنواره خوارزمی ۱۲ دقیقه سخنرانی کردم توی همایش انرژی های نو هم ۲۰ دقیقه راجع به «زیست دیزل» حرف زدم (البته همش خوب بود تا گوگرد رو گفتم Googord :biggrin: ) و بعدش هم ۳-۴ تا کنفرانس خودم (با هزینه مدرسه :D ) برگزار کردم . کسی خواست میتونم تجربیاتم رو در اختیارش بزارم :gol:
 

Drago

پیشکسوت فعال فناوری اطلاعات
کاربر ممتاز
تبریک میگم. حالا دیگه مردم کار پیدا میکنن و شیرینی هم نمیدن. ببین دیگه وضعیت مملکت به کجا رسیده ؟ :D
خب به سلامتی. کجا مشغول شدی؟
ای آقا کجایی شما من که قبلا گفتم توی همین تاپیک!

شیرینی کجا بود توی این گرونی؟! اصلا شیرینی برات بده پسفردا دیابت میگیری میندازی گردن ما!
ایول زدی تو هدف (خطاب به دراگو) سرتکون دادن خیلی قوت قلب میده به ارائه دهنده.

واقعا زندگی کنید یه زندگی به تمام معنا نه فقط برای زنده بودن زندگی کنید.
ما مگه واسه راحتی و خوشحالی و آسوده شدن کار بقیه بزنیم توی هدف! واسه خودمون که همیشه یا آفسایده یا اوت! توی هیچی شانس نیاوردیم،هیچکی هم نبود کمکمون کنه.

البته یکی از مهم ترین اهداف زندگی هر انسانی زنده بودنه!
تاحالاشده امتحان پایان ترمتون جمعه برگزاربشه؟:huh:
همچین میگی انگار چی شده! آره بابا بارها بوده امتحانمون جمعه باشه! ترم پیش آخرین امتحان پایان ترممون جمعه بود،این ترم هم اولین امتحان پایان ترم (و حتی میان ترم همون امتحان) جمعه است.
میتونی خودت چک کنی : اینجا
بیودیزل؟
از گیاه میگیرن،آره؟ از اون یارو گیاهه که به شدت مزخرفه حتی بز هم نمیخورش؟ یه کم کلا در مورد بیودیزل توضیح میدی؟
 
آخرین ویرایش:

F@tima s332

عضو جدید
کاربر ممتاز
همچین میگی انگار چی شده! آره بابا بارها بوده امتحانمون جمعه باشه! ترم پیش آخرین امتحان پایان ترممون جمعه بود،این ترم هم اولین امتحان پایان
خوب برای من تواین مدت اتفاق نیفتاده بودواینکه زمان بعضی ازامتحاناتوتغییردادن گفتم شایداشتباه شده باشهسپاس بابت توضیحتون:smile::gol:
 

prp-e

متخصص سیستم های Apple
کاربر ممتاز
بیودیزل؟
از گیاه میگیرن،آره؟ از اون یارو گیاهه که به شدت مزخرفه حتی بز هم نمیخورش؟ یه کم کلا در مورد بیودیزل توضیح میدی؟

از گیاهانی گرفته میشه که از تخمیرشون الکلهای راست زنجیر حاصل بشه. معمولا نیشکر. بعد از تهیه الکل یه فرایند خاص روش انجام میدن و آرایش مولکولیش رو با گازوییل هماهنگ میکنن میشه بیودیزل. حتی اونقدر به گازوییل شبیه هست که نیازی نیست کیت مخصوص روی موتور نصب کنی.
 

asirebaran

عضو جدید
:D
سلام
ارائه که دیگ ترس نداره.وضعیت شما که خوبه-بذار یکم ازکارامو بگم روحیه بگیرین...
اسیر باران جونم الان فک کنم کلی انرژی گرفتی وبه خودت امیدوارشدی ،میبینی کارایی که داری هیچی نیست براحتی میتونی از پسشون بربیای;)

سلام
ساراجون خدا قوت...
ميتوني زهرا صدام كني.دقيقا،خيلي انرژي گرفتم.ممنونم ازت:gol:
۱.
۱.اگه استاد خوب نیست،باز هم سر کلاس برین.چون حتی از استادهایی که چیزی برای عرضه نداشتن خیلی چیزها یاد گرفتم و سر امتحان هم کمکم کرد.

۲.اگه اشتباه نکنم مارک تواین بوده که گفته "ترک سیگار کار ساده ای است،من این کار را تا بحال صدها بار انجام داده ام!"...

۳.اوف! خیلی ازم انتظار داری ها! من اسم همکارم که بغل دستم میشینه و هر روز شاید ده ها بار صداش میکنم یادم میره،بعد انتظار داری یادم بمونه یه فردی با آیدی asirebaran که آواتارش هم دقیقا جنسیتش رو مشخص نمیکنه جنسیتش چیه؟!

۴.شبکه ۲ هنوز همون لایه انتقال به بالا رو میگن دیگه؟ شما مفهوم آی پی / پورت و سوکت رو بفهمی همه چی تمومه! چندتا الگوریتم هم هست که خیلی جالبن و چیز خاصی هم نداره.
دیگه کتاب دکتر ملکیان تدریس نمیشه؟ حیف! کتاب جدیده بهتره؟

۵.نرم افزار هنوز کتاب پرسمن تدریس میشه؟ پرسمن خوبه،اما قبلا هم توی این تاپیک گفتم : پروفسور گاهی وقتا زیادی حاشیه میره! کتاب از خودش حجمش زیاده،پروفسور هم هی کش داده مطلبو!

۶.قدر این استاد رو بدونید.سعی کنید با مطالعه و خبر داشتن از مسائل روز توجهش رو جلب کنید که اونم سر ذوق بیاد و از متکلم وحده بودن خسته نشه.

۷.این درست ترش توی مفاهیم مدیریت پروژه های آی تی اینجوری گفته میشه.(یحتمل لینک فیلــتر هست)

موضوع آزاده اما من ازت انتظار دارم یه موضوع مرتبط با رشته انتخاب کنی.
۱۰ دقیقه که خوبه،ما حداقلش ۲۰ دقیقه بود،هرچند ارائه‌ی ۴۵ دقیقه ای هم داشتم و بچه ها حوصله اشون سر نرفته.

اون موضوعی که خودت علاقه داری رو انتخاب کن.چیزی که در موردش اطلاعات داری یا میتونی داشته باشی.اگه با هیجان (ناشی از علاقه ات به موضوع) و دست پر (واسه اعتماد به نفس) حرف بزنی و ارائه کنی،بچه ها هم توجهشون جلب مبشه.میدونی نظریه اطلاعات چیه؟ همونو مظرح کن.


دقیقا همون دسته ای که نباید دعوت کنی!

یه بار یادم نمیره هیچوقت،سر کلاس آی تی ۲ بودیم،یکی از خانمهای همکلاسیمون میخواست ارائه بده...
اصلا فکر نمیکردم انقدر تاثیر داشته باشه،اما ارائه اش که تموم شد اومد ازم تشکر کرد! اینکه یکی حمایتتون کنه خیلی خوبه.

1.اوكي.حتما...

2.:w16:

3.د بيا بدهكارهم شديم(شوخي)!

4.بله لايه انتقال به بالا.همين 3تا!يعني انقدر آسون؟!!
نه.الان كتاب مهندسي اينترنت،مؤلف دكتر عباسعلي رضايي.كتاب قبلي رو نديدم. ولي اين يكي كتاب آسونيه.ريا نباشه امروز ميانترمشو فقط من 6از6شدم.5شنبه هم ي فصلش رو ارائه دارم!

5.بله پرسمن ويرايش جديد. ظاهرا ميگفتن مطالب پس و پيش شده.

6.بيشتر در مورد مسائل مربوط به حجاب صحبت ميكنه!چ

7.شيلتر است.

ممنونم.يه كم كلمات و جمله بندياش براي دفعه اول ارائه سخته.

يه موضوع مرتبط با رشته ام و جالب و كاربردي باشه و بتونم به زبون خودم توضيح بدم!!

شما جزء بعضياي خوب هستيد.;)

سپاس.


هر وقت جایی خواستن سوالی بپرسن. یا نیاز به داوطلب دارن. یا کاری قراره انجام بگیره. حتما حتما اولین نفر داوطلب بشین برای انجام دادنش.
الان که این جمله رو مینویسم.حس میکنم خیلی قانع کننده نیست.
شما هم امتحان کنید . مطمئن باشید هیچوقت پشیمون نمیشید.
حالا چرا فکر میکنید که شما نمیتونید ؟
3- خب خب. تبریک میگم. حالا دیگه مردم کار پیدا میکنن و شیرینی هم نمیدن. ببین دیگه وضعیت مملکت به کجا رسیده ؟ :D
خب به سلامتی. کجا مشغول شدی؟

سخته ولي شدنيه.بعده اين ارائه تكليفم با خودم مشخص ميشه.
جلسه قبل 4تاپسر ارائه داشتن 3تاشون استرس ولرزش دست...
ديدن اين وضعيت آدمو بيشتر ميترسونه!
سعي ميكنم.
ضعف اعتماد به نفس

3.:w16:

سپاس.


واقعا ارتباط چشم خیلی تاثیرگذاره...

خيلي ممنونم از راهنماييتون:gol:
زهرایی الان خیلی خوبم آ خیلی:D
برعکس شماهااصلاموقع کنفرانس وجلورفتن نمیتونم توچشم کسی نگاه کنم .دست من باشه میگم همه چشماشونوببندن:D
اماسعی کردم تواین4ترم بخصوص این ترم داوطلب بشم واقعاتاثیرداره:gol:

آورين آورين:D

:w25:
موفق باشي آجي جونم.



خیلی سادس .. پا میشی میری جلو کلاس وایمیسی و همه رو درگیر افکار خودت میکنی .. این برای من یعنی لذت :D

پیشنهاد به ادائه کنندگان :
در کل اگر موضوع خوبی داشته باشی و مسلط باشی به موضوع .. دیگه نگران اینکه ترسی هست و اضطراب , بی دلیل هست .. راحت میری و ارائه میدی
این هم بگم باید در وهله اول به خودت ایمان داشته باشی ;)

پ ن : فکر کنم قبلا در این مورد حرف زدم .. فقط برای دوستان عزیزی که به جمعمون پیوستن تکرار کردم

ممنونم.




کسی10و16خردادامتحان داره؟تاحالاشده امتحان پایان ترمتون جمعه برگزاربشه؟:huh:

برا من كه نه.نه.

LOL بحث ارائه و این چیزاس؟ چرا خبرم نمیکنید؟ ...
کسی خواست میتونم تجربیاتم رو در اختیارش بزارم :gol:

پس تجرياتتونو تشريح بفرماييد.

سپاس
.
 

prp-e

متخصص سیستم های Apple
کاربر ممتاز
اول به من بگو در چه زمینه ای میخوای ارائه بدی بگو راهنماییت کنم :) . ان شاء الله طرف مثل داورای جشنواره خوارزمی بی شعور نیست؟
 

R-Quantum

عضو جدید
کاربر ممتاز
ما مگه واسه راحتی و خوشحالی و آسوده شدن کار بقیه بزنیم توی هدف! واسه خودمون که همیشه یا آفسایده یا اوت! توی هیچی شانس نیاوردیم،هیچکی هم نبود کمکمون کنه.

البته یکی از مهم ترین اهداف زندگی هر انسانی زنده بودنه!
بله فرمایشت کاملا متین ولی زنده بودن به چه قیمتی !!!! فقط به قیمت نفس کشیدن ؟؟ اگه اینجوریه پس بقیه اهداف زندگیمون چی ؟؟ باید نابودشن !!!
هرچند به اینم متعقدم که تو زندگی بعضی چیزا وجود داره که قیمت نداره ولی زنده بودن جز این بعضی ها نمیشه . من زنده بودن به هر قیمتی رو دوست ندارم . من یه زندگی به تمام معنا رو میخواستم نه فقط برای نفس کشیدن !!!! زیاده خواهم ؟؟بیخیال.

پ.ن: قصدم بحث نیست. یه سری اتفاقاتی تو زندگیم افتاده که باعث شده به همه چی شک کنم. کسی بهم چیزی میگه ، با خودم میگم که چی !! ذهنم پر چراهایی شده که هنوز بی جواب موندن.خوبه ذهن درگیر شه و برای همه چی چرا بیاری ولی بدی شرایط من اینه که با یه چهارچوبی بزرگ میشی . تو این چهارچوب 24 سال زندگی کردی ولی یهو یه اتفاقاتی می افته که یهو به چهارچوبت ، به همه اعتقاداتت، به خیلی چیزای دیگه که فکر میکردی تا به اون سن خوب هستن ، شک می کنی و این یعنی ویرانی چهارچوب ، ویرانی چهارچوب هم یعنی ویرانی همه چی.
جواب به هر چرای تو ذهنم مانند یه اجری می مونه که میخوام از دوباره اون چهارچوب رو به کمک این اجرها بسازم.
 
آخرین ویرایش:
بالا