من با خاطرات تو زنده خواهم ماند

Arman K

عضو جدید
کاربر ممتاز
زیباترین...............................................................:heart:

دلتنگم و دیدار تو درمان است
بی رنگ رخت زمانه زندان است
بر هیچ دلی مباد و بر هیچ تنی
آنچه که از غم هجران تو بر جان است...

 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز


میان ما
حصار فاصله ها
غربت ثانیه ها
میان ما
تلخی دلتنگی ها
باران اشکها
از دریچه چشمانم بخوان
این تب تلخ را..
 

K.K.J

عضو جدید
[h=6]هر شب در رؤیای من....قدم می نهی !

بیدار که می شوم ...

چشم من از تو خالیست !
...
و نگاهم ... درد می گیرد ازین بیداری

تنها ... اگر در رؤیای من می آیی

بگذار تا ابد بخوابم !
[/h]
 

fereshte akabere

کاربر بیش فعال
روزگاری یاد و خاطره تو از همه چیز برایم با ارزشتر بود
حال نمیدانم به چه کسی باید دل ببندم
به تو که ساده رفتی و مرا با کوله باری از غم در این گوشه دنیا تنها گذاشتی
به رهگذری که تنها دستانش پر بود از حیله برای به دام انداختن اهوان
کاش هم هنوز تو بودی تا بدانی شکارچی چه بلایی سر اهوی تو میاورد
ان را به بازار میبرد تا بفروشد به کسانی که دلشان از سنگ خاراست
به گریه هایم هیچ اهمیتی نمیدهند
اری برو تا شکارچی بتواند برباید مرا همان که روزی صدها مرتبه دوست داشتنت را در گوشم زمزمه میکردی
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ایـ ـن لحــظــه رو دوســـتـــــ دارمـــــ ...

نُوڪ پنـجـــــه بُلـــنـــد شُـ ـدن و بوســــیدن لب هاے تـــــــــو را ...

هـ ـمـــان لــحظــه هایے ڪه تُـــو یڪ عالـ ـمــه مــَــــرد مے شے و مــَـــــن یڪ عـالَـمـ ـه زَن ...
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

مي خواهم. . .
در باختن. . .

در بردن. . .
در "زيستن" و در "مردن". . .
شانه به "شانه ات" بيايم. . .
در فصلهاي سرد. . .
پايم را بر گودي "جا پايت". . .
بر مخمل برفها بگذارم. . .
و با حضور بهار. . .
از مزرعه سبز "دستانت" برويم. . .
مي خواهم مينياتور شريف "خنده هايت". . .
بالغ "گفته هايت". . .
در هجوم ثانيه شمار روزهاي "با تو بودن". . .باشد. . .
و برگ برگ اين تقويم . . .
..::با "تو" به آخر برسد::..
 

K.K.J

عضو جدید
[h=6]وقتی در آن دیار عاشق شدیم

باد می وزید...

وقتی در این دیار جدا شدیم
...
باز هم باد می وزید...

شاید راست گفته اند

باد آورده را باد می برد............
[/h]
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
کـاش آسـمان حرف کــویر را می فهمیـد

و اشـک خود را نثـار گـونه های خشـک او میکرد

کـاش واژه حقیـقت آنقـدر با لبـها صمیـمی بود

که بـرای بیـان کردنـش به شهـامت نیـازی نبود

کـاش دلهـا آنقـدر خالـص بودند که دعاها،

قبل از پایـین آمدن دستها مستجـاب میشد

کـاش شـمع،حقیـقت محبت را در تـقلای بـال پرسـوز پـروانه می دیـد

و او را بـاور می کـرد

کـاش مهتـاب، با کـوچه های تاریـک شب آشـنا تر بود

کـاش بهار آنقـدر مـهربان بود

که داغ را بدسـت خـزان نمی سـپرد

کـاش فـریاد آنقـدر بی صدا بود

که حـرمت سـکوت را نمی شـکست

کـاش در قامـوس غصـه ها، شـکوه لبـخند در معـنی داغ اشـک گـم نمی شد
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
چه راحت شکستی و رفتی.....



چه بی خیال آتش زدی....این دل بی درمان را.....

چه دیر شناختمت،افسوس میخورم که چرا اینقدر بدبخت وساده بودم....


تو زلالیم را ندیدی، به بازیم گرفتی حداقل برای بار آخر منو به بدترین شکل بازی دادی.....

مرا،احساسم را به بازی گرفتی....

من بازیچه نیستم.....عروسک هم نیستم،تو به من دروغ گفتی....


دروغی بزرگ که منو دوست داشتی ....

هرگز نمی بخشمت
 

nazanin jamshidi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
امشب
پای لنگان‏ گذرم را به زور با خود خواهم کشید
تا سری به خاطرات تو زنم
پچ پچ های پشت سر را
به یاد خاکسترنشینی خویش
به هیچ خواهم گرفت
تا نامه خاطراتم را دور از افکار پلیدشان برخوانم!
در کش‏وقوس من و خاطرات تو
حضور یک قناری کم است
با آوازی از جنس خورشید!
می‏دانم که شب است!
من امشب پراز آشوبم!
قطره‏ای از کوهسار اضطرابم!
و آن ریسمانی که طلایه‏دار اتصال من و من بود را
به تیغی از جنس من
بریده‏ ام!
پرطنین آوایی است
فتاده در گوشم:
" سری به خاطرات تو خواهم زد،
حتی اگر سرشکسته واگردم! "
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تفــاوتـی نــدارد خــــواب بـاشم يــا بيـــــدار

زيبـــا تـــــرين تصــــويـــر پيش چشمــــانم

همــيــشــه " تــــويـی"
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اگر گاهي ندانسته به احساس تو خنديدم ، و يا با آرزو هايم فقط خود را پسنديدم ، گناهم را ببخش اگر از دست من در خلوت خود گريه كردي ، اگر بد كردم و هرگز به روي خود نياوردي ، گناهم را ببخش اگر تومهربان بودي ومن نامهربان بودم ، براي ديگران سبز براي تو خزان بودم ، گناهم را ببخش!
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

میخوام از با تو بودن بنویسم از آغاز آشنایی
نمیدونم چطور وارد زندگیم شدی؟ انقدر شیرین گذشت
*که نتونستم
حتی یک لحظه به دلیل بودنت تو زندگیم فکر کنم؟!
به هرحال آروم وارد زندگیم شدی و آرامشی به زندگیم
*دادی که هیچ جای دنیا پیدا نمیشه...
با حس بودنت و آرزوی بودنت برای همیشه در کنارم
زندگی میکنم ...
تا شاید روزی برای همیشه بودنت رو احساس
کنم...
معنی باران! با من بمان و حجم انبوه تنهاییم را سیراب
*کن...

__________________
 

DOZI

اخراجی موقت
گاه دلتنـــــــگ می شوم دلتنـگتر از تمام دلتنگـــــــــی ها

حسرت ها را می شمارمو باختن هاوصدای شکستن را...

نمیدانم من کدامین امید را ناامید کردم
و

کدام خواهش را نشنیدم
و

به کدام دلتنگی خندیدم

که چنین دلتنگــــــــــــــــم
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
فرقـے نمـے کند !!

بگویم و بدانـے ...!

یا ...

نگویم و بدانـے..!

فاصله دورت نمی کند ...!!!

در خوب ترین جاﮮ جهان جا دارﮮ ...!

جایـے که دست هیچ کسـے به تو نمـے رسد.:

دلــــــــــــــم.....!!!



 

DOZI

اخراجی موقت
فرقـے نمـے کند !!

بگویم و بدانـے ...!

یا ...

نگویم و بدانـے..!

فاصله دورت نمی کند ...!!!

در خوب ترین جاﮮ جهان جا دارﮮ ...!

جایـے که دست هیچ کسـے به تو نمـے رسد.:

دلــــــــــــــم.....!!!




آنجه را که دوست داری بدست آور

وگرنه مجبور میشوی آنجه را که دوست نداری تحمل کنی .

همیشه باور داشته باش که خدا تو را فراموش نمی کند

حتی اگر تو او را فراموش کرده باشی

 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
من در هر کجا که باشم تنها یاد توست در دلم که باعث شادیم میشود
همیشه در دلم جا داری حتی اگر کمی از هم دور شویم
 

nazanin jamshidi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تا ابد از تو مینویسم در روز مرگی هایم
تو فرسنگ ها از من دوری
اما باز هم خیالم را به اسارت خاطراتت میکشی و به من این اجازه رانمیدهی که از یادت غافل شوم

دوستت دارم و هر شب برای خوشبختی ات سری به آسمان میزنم

 

DOZI

اخراجی موقت
از عذاب بی تو بودن،در سکوت خود خرابم

دوری از صورت ماهت،هر نفس میده عذابم

خاطرات با تو بودن شب و روز میاد بخوابم

اینه آخرین کلامم ،بخدا بی تو خرابم
 

nazanin jamshidi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یواش گفتم دوست دارم ، واسه اینه که نشنیدی

بلد نیستم که بد باشم ، نگو اینو نفهمیدی

بذار باشم کنار تو ، کنار عطر این احساس

بذار حبس ابد باشم ، توعشقی که برام رویاس

بذار با گریه این بارم ، بگم خیلی دوست دارم

اگه بازم پشیمونی ، به روت اصلا نمیارم




دلم میگیره هر روزی ، که میبینم تو دلگیری دارم

میمیرم از وقتی ، سراغم رو نمی گیری

نگام رو از تو دزدیدم ، با این چشمای غم بارم

نمی خواستم بدونی که ، چقدر چشمات رو دوست دارم

ولی با گریه این بارم ، می گم خیلی دوست دارم

اگه بازم پشیمونی ، به روت اصلا نمیارم
 

DOZI

اخراجی موقت
گل اگر چشم خودش باز کند خواهد مرد / ماه در اوج غرورش به زمین خواهد خورد

چون به زیبایی تو حسرت ، عالم خوردند / برق چشمان تو روح از تنشان خواهد برد . . .
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
در کوچه ها نگاه نکن انجا نیست خاطراتمان
تنها به دلت نگاه کن که تمام خاطراتمان انجا محفوظ هست
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
هیچ رقیبی ندارم

جزء آیینه

که هر روز تو را نگاه میکند

او را هم شکست خواهم داد
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ای قلب من بارانی ات کردند و رفتند
کنج قفس زندانی ات کردند و رفتند
در سایه های شب تو را تنها نوشتند
سرشار سرگردانی ات کردند و رفتند
احساس پاکت را همه تکفیر کردند
محکومِ بی ایمانی ات کردند و رفتند
هرشب تورا دعوت به بزم تازه کردند
در بزمشان قربانی ات کردند و رفتند
زخمی که رستم از شَغاد قصه اش خورد
مبنای این ویرانی ات کردند و رفتند

 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من مي گويم
اصلاً
بيا بيخيال ِ هرچه چشم شويم
که رنگ ِ رخسار ِ من و، سمت ِ نگاه ِ تو را مي نگرند
مي خواهم
يکي از همين روزها
که خراب ِ بغضم و تشنه ي اشک
سر بر شانه هاي ِ تو بگذارم و
باران شوم...




 

Similar threads

بالا