مشاعرۀ سنّتی

anahita1370

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
توان در سایه دیوار خواب امن تا کردن
چرا کس در به روی دولت بیدار بگشاید؟
در تکاپوهایش چیزی از معجزه آن سوتر
ره نبرده ست به اعجاز محبت.چه دلیلی دارد؟
چه دلیلی دارد که هنوز
مهربانی را نشناخته است؟
 

امالیا

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
در تکاپوهایش چیزی از معجزه آن سوتر
ره نبرده ست به اعجاز محبت.چه دلیلی دارد؟
چه دلیلی دارد که هنوز
مهربانی را نشناخته است؟

تا چند ز یاران خبر از من پرسی؟
ای بی خبر از من خبر از خویشم نیست
 

eghlimaa

عضو جدید
کاربر ممتاز
در دامن این بحر فروزان گهری نیست
چون موج به امید که آغوش گشاییم؟

[FONT=tahoma, sans-serif]من بودم دوش و گریه و سوز [/FONT]
[FONT=tahoma, sans-serif]وای ار گذرد چو دوش‌ام امروز [/FONT]

[FONT=tahoma, sans-serif]لیلی‌ست چو آب زندگانی [/FONT]
[FONT=tahoma, sans-serif]من تشنه‌جگر، چنانکه دانی [/FONT]

[FONT=tahoma, sans-serif]
[/FONT]
 

901010

عضو جدید
کاربر ممتاز
من بودم دوش و گریه و سوز
وای ار گذرد چو دوش‌ام امروز

لیلی‌ست چو آب زندگانی
من تشنه‌جگر، چنانکه دانی


یا رب این نوگل خندان که سپردی به منش
میسپارم به تو از چشم حسود چمنش
 

samiyaran

عضو جدید
وفا مجوی ز دشمن که پرتوی ندهد
چو شمع صومعه افروزی از چراغ کنشت
مکن به نامه سیاهی ملامت من مست
که آگهست که تقدیر بر سرش چه نوشت

تا نیاراید گیسوی کبودش را به
شقایق ها
صبح فرخنده
در آیینه نخواهد خندید

استاد ابتهاج
 

eghlimaa

عضو جدید
کاربر ممتاز

جوانی شمع ره کردم که جویم زندگانی را
نجستم زندگانی را و گم کردم جوانی را
(شهریار)


ای دوست، ای دوست، ای دوست، ای دوست
جور تو از آن کشم که روز تو نکونست
مردم گویند بهشت خواهی یا دوست
ای بیخبران بهشت با دوست نکوست
 

samiyaran

عضو جدید
ای دوست، ای دوست، ای دوست، ای دوست
جور تو از آن کشم که روز تو نکونست
مردم گویند بهشت خواهی یا دوست
ای بیخبران بهشت با دوست نکوست

تهران شکوفه باران است
ای مهربان که ساکن در غربتی
آن گل که در دلت به امانت ماند
وقت است بشکفد
پیغام ارتباط میان دو شهر
پیغام شادباش تو با عشق دوردست

محمد علی سپانلو
 

eghlimaa

عضو جدید
کاربر ممتاز

تهران شکوفه باران است
ای مهربان که ساکن در غربتی
آن گل که در دلت به امانت ماند
وقت است بشکفد
پیغام ارتباط میان دو شهر
پیغام شادباش تو با عشق دوردست

محمد علی سپانلو


ترک یاری کردی و من همچنان یارم تو را
[FONT=tahoma, sans-serif]دشمن جانی و از جان دوست‌تر دارم تو را[/FONT]
 

samiyaran

عضو جدید
ترک یاری کردی و من همچنان یارم تو را
دشمن جانی و از جان دوست‌تر دارم تو را

از آن خورشید های همیشه در کودکی
از آن روزهای شکوفه تا سیب
و آن مشق های تا کتاب
که تو نبودی
تا همین یک بار دیگر که در سفرم
مادرم باز
به امامزاده های کنار راه سلام می کند
و نگاهش در انتهای دشت های چه دور
محو می شود

هیوا مسیح
 

eghlimaa

عضو جدید
کاربر ممتاز
از آن خورشید های همیشه در کودکی
از آن روزهای شکوفه تا سیب
و آن مشق های تا کتاب
که تو نبودی
تا همین یک بار دیگر که در سفرم
مادرم باز
به امامزاده های کنار راه سلام می کند
و نگاهش در انتهای دشت های چه دور
محو می شود

هیوا مسیح


در خرمی گشودی چو جمال خود نمودی
ره درد و غم ببستی ، چو شراب ناب دادی

همه کس نصیب دارد ز نشاط و شادی اما

به من فقیر مسکین ، غم بی حساب دادی
 

samiyaran

عضو جدید
در خرمی گشودی چو جمال خود نمودی
ره درد و غم ببستی ، چو شراب ناب دادی

همه کس نصیب دارد ز نشاط و شادی اما

به من فقیر مسکین ، غم بی حساب دادی

یاران ناشناخته ام
چون اختران سوخته
چندان به خاک تیره فرو ریختند سرد
که گفتی
دیگر، زمین، همیشه، شبی بی ستاره ماند.

به یاد احمد شاملو
2 مرداد سالگرد درگذشتش بود.
یادش گرامی
:gol:
 

Shahab

مدیر تالار عکس
مدیر تالار
کاربر ممتاز
یاران ناشناخته ام
چون اختران سوخته
چندان به خاک تیره فرو ریختند سرد
که گفتی
دیگر، زمین، همیشه، شبی بی ستاره ماند.

به یاد احمد شاملو
2 مرداد سالگرد درگذشتش بود.
یادش گرامی
:gol:
دردم از يار است و درمان نيز هم
دل فداي او شد و جان نيز هم
 

eghlimaa

عضو جدید
کاربر ممتاز
مرا رازیست اندر دل به خون دیده پرورده
ولیکن با که گویم راز چون محرم نمیبینم

مگو شعر تو سر تا پا گنه بود
از این ننگ و گنه پیمانه ای ده
بهشت و حور وآب کوثر از تو
مرا در قعر دوزخ خانه ای ده

 

eghlimaa

عضو جدید
کاربر ممتاز
هشیار کسی باید کز عشق بپرهیزد
وین طبع که من دارم با عقل نیامیزد



دفع مده، دفع مده،من نروم تا نخورم
عشوه مده، عشوه مده ، عشوه ی مستان نخرم
وعده مکن ،وعده مکن ، مشتری وعده نیم
یا بدهی یا زدکان تو گروگان ببرم
 

امالیا

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دفع مده، دفع مده،من نروم تا نخورم
عشوه مده، عشوه مده ، عشوه ی مستان نخرم
وعده مکن ،وعده مکن ، مشتری وعده نیم
یا بدهی یا زدکان تو گروگان ببرم

من قدم بیرون نمی یارم نهاد از کوی دوست
دوستان معذور داریدم که پایم در گلست
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا