بهترین شعری رو که دوست داری چیه؟

Rama Shakiba

عضو جدید
اعدام

اعدام

در قفل در کلیدی چرخید
رقصید بر لبانش لبخندی
چون رقص آب بر سقف
از انعکاس تابش خورشید
در قفل در کلیدی چرخید

بیرون رنگ خوش سپیده‌دمان
ماننده یکی نُت گمگشته
می‌گشت پرسه پرسه زنان
روی سوراخ‌های نی دنبال خانه‌اش


در قفل در کلیدی چرخید
رقصید بر لبانش لبخندی
چون رقص آب بر سقف
از انعکاس تابش خورشید
در قفل در کلیدی چرخید


احمد شاملو

 

tanin67

عضو جدید
دل من دیر زمانیست که میپندارد:
“دوستی” نیز گلی ست
مثل نیلوفر و ناز
ساقه ترد ظریفی دارد
بی گمان سنگ دلست آنکه روا میدارد
جان این ساقه نازک را دانسته بیازارد.......
 

Rama Shakiba

عضو جدید
خداوندا،

خداوندا ...

دلم خون شد ...

دلم خون شد ...

سیاووشی در آتش رفت و زآن سو

خوک بیرون شد.



دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دل من دیر زمانیست که میپندارد:
“دوستی” نیز گلی ست
مثل نیلوفر و ناز
ساقه ترد ظریفی دارد
بی گمان سنگ دلست آنکه روا میدارد
جان این ساقه نازک را دانسته بیازارد.......
فتار عاشقانه ی زن را بایــد از دلــــتـنگــــیـــش فـهمیــد ...

از شـــوق و بی تابیـش برای دیـــــــــدار ،

از حـــس کــودکــانـه اش بـرای آغـــــــــــوش ،

از خـجــالتــش بـرای بــوســــــــه گـــــــرفــتـن ...

زن بـی دلــیل بـهانــه نــمیـــگیــرد

شایــد بــهانــه ی دســتــانِ گـــرمـــت را دارد

که دســتـانـــش را بـــگیـــری …..!
 

tanin67

عضو جدید
دیدی که رسوا شد دلم
غرق تمنا شد دلم
دیدی که من با این دل
بی آرزو عاشق شدم
با آن همه آزادگی
بر زلف او عاشق شدم
عاشق شدم
ای وای اگر صیاد من
غافل شود از یاد من
قدرم نداند
فریاد اگر از کوی خود
وز رشته ی گیسوی خود
بازم رهاند


رهی معیری
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

ﺁﺩﻡ ﻫﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﻧﺪ ،
ﺁﺩﻡ ﻫﺎ ﻧﯿﻤﻪ ﺷﺐ
ﺑﺎ ﻫﻤﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﺩﺭ ﭘﺲ ﺫﻫﻦ ﺗﻮ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺑﺎﻗﯽ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺍﻧﺪ ،
ﺑﻪ ﺗﻮ ﻫﺠﻮﻡ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﻧﺪ !
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
گاهی
..
زندگی یعنی
دوست داشتن تو
بی هیچ امیدی !!!
 

امالیا

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
می خواهمت چنان که شب خسته خواب را
می جویمت چنان که لب تشنه آب را
حتی اگر نباشی می آفرینمت
چونان که التهاب بیابان سراب را
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
یا رب سببی ساز که یارم به سلامت
بازآید و برهاندم از بند ملامت

خاک ره آن یار سفرکرده بیارید
تا چشم جهان بین کنمش جای اقامت

فریاد که از شش جهتم راه ببستند
آن خال و خط و زلف و رخ و عارض و قامت

امروز که در دست توام مرحمتی کن
فردا که شوم خاک چه سود اشک ندامت

ای آن که به تقریر و بیان دم زنی از عشق
ما با تو نداریم سخن خیر و سلامت

درویش مکن ناله ز شمشیر احبا
کاین طایفه از کشته ستانند غرامت

در خرقه زن آتش که خم ابروی ساقی
بر می‌شکند گوشه محراب امامت

حاشا که من از جور و جفای تو بنالم
بیداد لطیفان همه لطف است و کرامت

کوته نکند بحث سر زلف تو حافظ
پیوسته شد این سلسله تا روز قیامت

 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
از ظهر تا دم غروب طول کشید
دشتی را شخم زدم تا دفنش کنم
بد عادت شده بود
جلوتر از من راه می رفت تا زودتر به تو برسد
سایه ام را می گویم



که خواب دیده بود تو به دیدارش آمده ای ....
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من پسری هستم از آبادی غربت

و آمده از سرزمینی که اجدادم آن را به نام وطن می شناسند
وطنی که دیگر بوی آرامش در آن جاری نیست
و در آن دیگر دست یاری نیست

کوله بارم چمدانی ست پر از نماز
پر از دعا و نیاز
پر از شعر و آواز
پر ازبی بالی و پرواز
این روزها به هرکجا که رسیدم ؛ دیر رسیدم
جایم همیشه خالی بود و اما صدایم بود که نفس می کشید
صدایم نفس می کشید
در میان کوچه های کودکی و باد و طوفان
در میان بنفشه های رنگین و شاعران بی دیوان

دیروزها وقتی به اوج رسیدم
من آدم بودم و جای حوّا خالی بود
و تنها سیبی به جا مانده بود
که هر ثانیه جای دندانهای حوّا بر روی آن تیره تیره تر می شد
و من به عشق دیدن حوّا گازی به جای دندانهای او زدم
و من هبوط کردم از آن اوج
اگر بار دیگر او را ببینم به او می گویم :
سالها من تورا بر روی دیواره ی سفید ابرهای بی پروا کشیدم و نگاهت کردم
تو من را نکش؛ اما کاش گاهی ؛ هر از گاهی ؛ من را تنها نگاه می کردی .. تنها نگاه

بگذار این گونه بگویم ات
من پسری هستم
آمده از زمینی که آسمان نام داشت
همراه با کبوترانی که هدیه ی مادران بی فرزند بودند
و همسفر با کودکانی که پیراهن پدران رفته شان را در دست داشتند

روزگاری در دست راستم سیب سرخی بود
و در دست چپم خنجر سرخی
وقتی بی دلیل قد کشیدم و لباس کودکی برایم تنگ شد
مادرم به خاطره ای تبدیل شده بود
و پدرم به جانمازی خونین

حال هر کجای این زمین بی کران هستی
اگر صدای من را می شنوی
به سراغم بیا
به سراغم بیا پیش از آنکه
باران دلم بر روی ایوان ذهنم
بخشکد

محمد کواکبیان
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
گفته باشم !.!.!

واسه داشتن یه دل خوش

باید دوجفت چشم کور داشت...!
 

n.sara

عضو جدید
با یک بغل گلایه و "دستم به دامنت"
من عاشقم هنوز و ان قلب اهنت

گاهی به خوابهای من انگار سر زدید
یک لنگه کفش مانده به جا از دویدنت...

خانم شما که عاشق و دیوانه نیستید
من عاشق نگاهم و از دور دیدنت

دیوانگی کشیده مرا پای انتظار
این چشم عقل ندارد به خدا چشم دیدنت

اشکم برای از تو نوشتن بهانه شد
اشکی نمانده در غم از دست دادنت...
 

n.sara

عضو جدید
شطرنج چشم مست تو و ماتتان شدم
من با اجازه عاشق چشمانتان شدم!

دیدی چه زود قصه فرهاد کوه کن
تکرار شد و یک شبه رسوایتان شدم؟

دنبال یک حقیقت شیرین دویدم و
مجنون ناز و عشوه ی لیلایتان شدم

اما شما همیشه به من اخم می کنید
چون مشتری خنده زیبایتان شدم؟!

 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز



نمی دانم کجا بود و کی

پی کدام حادثه و تصادف

تنها می دانم در این سفر

دلم لرزیددلم لرزید و تنگ شد

تنگ آن کسانی که رفتند

تنگ آن کسانی که تنها ماندند

تنگ آن کسانی که به چیزی و آن کسی

که می خواستند نرسیدند

تنگ آن نگاهایی که پشت دیواره های

نازک اشک پنهان شدند

تنگ آن خنده هایی که

پرده ای برای غم ها شدند
 

جین ایر

عضو جدید
بی تو نه بوی خاک نجاتم داد نه شمارش ستاره ها
چرا صدایم کردی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تا کی بشینم منتظر تا خبری از تو بیاد؟
دل دیگه طاقت نداره این انتظارو نمیخواد

تا کی بگم بمون بمون توو این خیال ِ ناتموم؟
تا کی باید بهش بگم عمرشو پات کنه حروم؟

تا کی باید گل بچینم بعد اونارو پرپر کنم؟
تا کی توو این بهتِ غریب این انتظارو سر کنم؟

تا کی باید عاشق باشم, عاشق ِ اونکه دوره ازم؟
تا کی باید خواب ببینم اما به رویام نرسم؟

بسه دیگه بسه دیگه به من بگو که وعده گاهمون کجاس
به من بگو کدوم غزل رمز صدای بی صداس

به من بگو به من بگو که وعده گاه من کجاس
به من بگو کدوم غزل رمز صدای بی صداس

به من بگو کدوم شبه که میرسه به چشم تو
ستاره ی قشنگ من به من بگو به من بگو

تا کی شبامو پس بدم تا تورو پیدا بکنم
بیا بمون که من شبو پیش تو فردا بکنم

بسه دیگه بسه دیگه به من بگو که وعده گاهمون کجاس
بسه دیگه بسه دیگه به من بگو که وعده گاهمون کجاس

به من بگو کدوم غزل رمز صدای بی صداس
به من بگو به من بگو که وعده گاه من کجاس

به من بگو کدوم غزل رمز صدای بی صداس
به من بگو کدوم شبه که میرسه به چشم تو

ستاره ی قشنگ من به من بگو به من بگو
تا کی شبامو پس بدم تا تورو پیدا بکنم

بیا بمون که من شبو پیش تو فردا بکنم


بسه دیگه بسه دیگه به من بگو که وعده گاهمون کجاس
بسه دیگه بسه دیگه به من بگو که وعده گاهمون کجاس

به من بگو کدوم غزل رمز صدای بی صداس
به من بگو به من بگو که وعده گاه من کجاس
به من بگو کدوم غزل رمز صدای بی صداس
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اسمش را میگذاریم...دوست مجازی ...

اما آنسو یک آدم حقیقی نشسته...

خصوصیاتش را که نمیتواند مخفی کند...

وقتی دلتنگی ها و آشفتگی هایش را مینویسد ...

وقت میگذارد برایم...

وقت میگذارم برایش...

نگرانش میشوم...

دلتنگش میشوم...

وقتی در صحبت هایم...به عنوانِ دوست یاد میشود مطمئن میشوم که حقیقیست...

هرچند کنار هم نباشیم...

هرچند صدای هم را هم نشنیده باشیم...

من برایش سلامتی و شادی آرزو دارم هرکجا که باشد...... ..... .

 

جین ایر

عضو جدید
وقتی طنین صدای اسمانی تو در زیبا یی شب های تیره و تار سایه می افکند
تو ای نغمه پرداز گشوده بال اسمان تنهایی من خبر نداری که من چشم به دنبال تو دارم
نمی دانی که گوش من چه سان در زیر درختان غرق شنیدن صدای اسمانی تو شده است.

(الفونس دوده)
 

nazanin jamshidi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
در انتظار تو

کاسه ی صبر که هیچ

صبر کاسه هم لبریز شد . . . !

دوستت دارم
 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
گفتم که رفتنت یه روز ، قاب دلم رو می شکنه
گفتی که این بخت تو بود ، تقدیر تو شکستنه

هر وقت که بارون میزنه تو رو کنارم می بینم
حس می کنم پیش منی،هنوزم عاشق ترینم

گفتم بمون اون روز میاد، غصه هامون تموم می شه

گفتی اگه با هم باشیم ،لحظه هامون حروم می شه

هر وقت که بارون میزنه، تو رو کنارم می بینم

حس می کنم پیش منی، هنوزم عاشق ترینم


وقتی رفتی همه دنیا روسرم ،انگاری خراب شد ودلم شکست

قلب من زانوی غم بغل گرفت

هر وقت که بارون میزنه، تو رو کنارم می بینم

حس می کنم پیش منی، هنوزم عاشق ترینم

هر وقت که بارون میزنه، تو رو کنارم می بینم
حس می کنم پیش منی، هنوزم عاشق ترینم
هنوزم عاشق ترینم

از وقتی رفتی هیچکسی ،همدرد وهمرازم نشد

هیچکسی حتی یه دفه ،هم غصه سازم نشد

رفتی ولی بدون هنوز ،عاشقتم تا پای جون
دل بهاریم عاشقه ،چه تو بهار چه تو خزون

هر وقت که بارون میزنه تو رو کنارم می بینم
حس می کنم پیش منی هنوزم عاشق ترینم

هر وقت که بارون میزنه تو رو کنارم می بینم
حس می کنم پیش منی هنوزم عاشق ترینم
 

جین ایر

عضو جدید
هیچ وقت نقاش خوبی نخواهم شد
امشب دلی کشیدهام
شبیه نیمه سیبی
که به خاطر لرزش دستانم
در زیر اواری از رنگها
ناپدید ماند.
 

ali.mehrkish

عضو جدید
و خداوند روز اول زمین را آفرید
روز دوم دریا را
روز سوم رنگ ها را
روز چهارم صدا را
روز پنجم حیوانات را
روز ششم انسان را
روز هفتم با خود اندیشید
دیگر چه چیز را نیافریده ام
پس
تو را برای من آفرید
تو را ... .


 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
***

وقتی نیستی خونمون با من غریبی می کنه
دل اگه میگه صبورم خود فریبی می کنه
صدای قناری محزون و غم آلود میشه
واسه من هر چی که هست و نیست نابود میشه

وقتی نیستی گل هستی خشک و بی رنگ میشه
نمی دونی چقدر دلم برات تنگ میشه

وقتی نیستی گلهای باغچه نگاهم می کنن
با زبون بسته محکوم به گناهم می کنن
گلها میگن که با داشتن یه دنیا خاطره
چرا دیوونگی کردی و گذاشتی که بره!

وقتی نیستی گل هستی خشک و بی رنگ میشه
نمی دونی چقدر دلم برات تنگ میشه

وقتی نیستی همه ی پنجره ها بسته میشن
با سکوت تو خونه قناری ها خسته میشن
روز واسم هفته میشه هفته برام ماه میشه
نفسهام به یاد تو یکی یکی آه میشه

وقتی نیستی گلهای باغچه نگاهم می کنن
با زبون بسته محکوم به گناهم می کنن
گلها میگن که با داشتن یه دنیا خاطره
چرا دیوونگی کردی و گذاشتی که بره!

وقتی نیستی گل هستی خشک و بی رنگ میشه
نمی دونی چقدر دلم برات تنگ میشه
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

افسانه

بابک جهابخش



بد عادت کردی چشمامو از اون وقتی که اینجایی
تو با آرامش چشمات با این لبخند رویایی

همه حرفا همه شعرام بی تو تصویری از دردم
چشمات معیار زیبای رو توی قلبم عوض کردم

کسی مثل منِ عاشق به احساس تو مومن نیست
میخوام افسانه شم با تو ، میدونم غیر ممکن نیست

تورو از وقتی که دیدم چشمامو به روی همه بستم
همه عالم می دونن که به چشمای تو وابستم

دیگه قلبم با آهنگ نفس های تو مانوسـه
تو که می خندی انگار منو خوشبختی می بوسـه

بد عادت کردی چشمامو ته این قصه پیدا نیست
تو اینقدر خوبی که به چشمم هیچ چیزی بد نیست

واسه تو من کمم ، آره تو حقت بیشتر از ایناس
ولی زیبایی مهتاب توی نگاه شب پیداس

آره تو از چشمام خوندی چقدر از دلهره خستم
اگه آرامشی دارم اونو مدیون تو هستم

اونو مدیون تو هستم

دیگه قلبم با آهنگ نفس های تو مانوسـه
تو که می خندی انگار منو خوشبختی می بوسـه

بد عادت کردی چشمامو ته این قصه پیدا نیست
تو اینقدر خوبی که به چشمم هیچ چیزی بد نیست
 

*زهره*

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
خورشيد جاودانه مي درخشد در مدار خويش

مانيم که يا جاي پاي خود مي نهيم و غروب مي کنيم
هر پسين
اين روشناي خاطر آشوب در افق هاي تاريک دوردست
نگاه ساده فريب کيست که همراه با زمين
مرا به طلوعي دوباره مي کشاند ؟
اي راز
اي رمز
اي همه روزهاي عمر مرا اولين و آخرين
 

...SPARTACUS

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=courier new,courier,monospace]بیزارم از آن عشق که عادت شده باشد[/FONT]
[FONT=courier new,courier,monospace]یا آن که گدایی محبت شده باشد[/FONT]
[FONT=courier new,courier,monospace]دلگیرم از آن دل که در آن حس تملک[/FONT]
[FONT=courier new,courier,monospace]تبدیل به غوغای حسادت شده باشد[/FONT]

[FONT=courier new,courier,monospace]دل در تب و طوفان تنوع طلبی چیست؟[/FONT]
[FONT=courier new,courier,monospace]باغی ست که آلوده به آفت شده باشد[/FONT]

[FONT=courier new,courier,monospace]خودبینی و خودخواهی اگر معنی عشق است،[/FONT]

[FONT=courier new,courier,monospace]بگذار که آیینه نفرت شده باشد![/FONT]

[FONT=courier new,courier,monospace]از وهم خیانت به امانت چه بگویم[/FONT]
[FONT=courier new,courier,monospace]آنجا که خیانت به خیانت شده باشد![/FONT]
[FONT=courier new,courier,monospace]شرمنده عشقیم و دل منجمد ما[/FONT]
[FONT=courier new,courier,monospace]جا دارد اگر غرق خجالت شده باشد[/FONT]

[FONT=courier new,courier,monospace]مقصود من از عشق نه این حس مجازی ست[/FONT]
[FONT=courier new,courier,monospace]ای عشق مبادا که جسارت شده باشد![/FONT]
[FONT=courier new,courier,monospace]
[/FONT]
 

rahadarya

عضو جدید
eteraz be karbar آزادي

eteraz be karbar آزادي

زندگی قصه تنهایی هاست
زندگی قصه یک زندانی است
که به حبس ابدی محکوم است
زندگی واژه بی معنی خوشبختی است
زندگی بازی شطرنجی است
که در آن انسانها
لحظه ای کیش و به آخر نرسیده ماتند

agha ya khanome
زندگی قصه تنهایی هاست
زندگی قصه یک زندانی است
که به حبس ابدی محکوم است
زندگی واژه بی معنی خوشبختی است
زندگی بازی شطرنجی است
که در آن انسانها
لحظه ای کیش و به آخر نرسیده ماتند

......................................................

in sher male man hast shoma ke ino dar in makan sabt kardin on ham ba name khodeton
hadeaghal be kare bande ye hormati migozashtid va esme khodamo painesh nasb mikardin
aztarafi shoma shere mano ham kharab kardin asle sher in nist
va naghes nasb shode
cheghadr khob mishod be hoghoghe digaran ehteram bogzarid
mamnon misham ye pak konin ya sorate doroste shero nasb konin ba esme shaer
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
فانوس تنهایی بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم ادبیات 28440

Similar threads

بالا