مشاعرۀ سنّتی

امالیا

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
شاملو:

یك دم درین ظلام درخشید و جست و رفت
نازلی سخن نگفت
نازلی بنفشه بود:
گل داد و
مژده داد: زمستان شكست!
و
رفت...

تو سوز آه من ای مرغ شب چه می دانی؟
ندیده ای شب من تاب و تب چه می دانی؟
 

مهران.ن

عضو جدید
صد بار بدی کردی، دیدی ثمرش را ،خوبی چه بدی داشت که یک بار نکردی.؟؟؟؟

داروگ
خشک آمد کشتگاه من
در جوار کشت همسایه.
گر چه می گویند: « می گریند روی ساحل نزدیک
سوگواران در میان سوگواران.»
قاصد روزان ابری، داروگ! کی می رسد باران؟

بر بساطی که بساطی نیست
در درون کومه ی تاریک من که ذره ای با آن نشاطی نیست
و جدار دنده های نی به دیوار اطاقم دارد از خشکیش می ترکد
ـــ چون دل یاران که در هجران یاران ـــ
قاصد روزان ابری، داروگ! کی می رسد باران؟

دارونگ:
قورباغه درختی (دار+وگ)که به اعتقاد اهالی مازندران هرگاه داروگ بخواند باران می بارد.
اما در این شعر نماد افرادی که خبر خوشی می آورند.

این شعر از نیما یوشج است که یک شعر سیاسی است.
 

V A N D A

عضو جدید
کاربر ممتاز
داروگ
خشک آمد کشتگاه من
در جوار کشت همسایه.
گر چه می گویند: « می گریند روی ساحل نزدیک
سوگواران در میان سوگواران.»
قاصد روزان ابری، داروگ! کی می رسد باران؟

بر بساطی که بساطی نیست
در درون کومه ی تاریک من که ذره ای با آن نشاطی نیست
و جدار دنده های نی به دیوار اطاقم دارد از خشکیش می ترکد
ـــ چون دل یاران که در هجران یاران ـــ
قاصد روزان ابری، داروگ! کی می رسد باران؟

دارونگ:
قورباغه درختی (دار+وگ)که به اعتقاد اهالی مازندران هرگاه داروگ بخواند باران می بارد.
اما در این شعر نماد افرادی که خبر خوشی می آورند.

این شعر از نیما یوشج است که یک شعر سیاسی است.

ناله کردم
آفتاب ای آفتاب
بر گل خشکیده ای دیگر متاب
تشنه لب بودیم او ما را فریفت
در کویر زندگانی چون سراب
 

V A N D A

عضو جدید
کاربر ممتاز
تکیه بر تقوا و دانش در طریقت کافـریست
راهرو گر صد هنـــــر دارد توکـــل بایــدش

شادم که در شرار تو میسوزم
شادم که در خیال تو میگریم
شادم که بعد وصل تو باز اینسان
در عشق بی زوال تو میگریم
 

V A N D A

عضو جدید
کاربر ممتاز
مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو
یادم از کشته ی خویش آمد و هنگام درو

وای از این بازی از این بازی درد آلود
از چه ما را اینچنین بازیچه میسازی
رشته ی تسبیح و در دست تو میچرخیم
گرم میچرخانی و بیهوده میتازی
 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
مریز دانه که ما خود اسیر دام توایم
ز صید طایر بی بال و پر چه می خواهی؟



یکی بود یکی نبود

اون که بود تو بودی و اون که تو قلب تو نبود من بودم
یکی گفت یکی نگفت

اون که گفت تو بودی و اون که دوستت دارم رو جز تو به هیشکی نگفت من
یکی خواست یکی نخواست

اون که خواست تو بودی و اون که نخواست ازت جدابشه من بودم
یکی رفت یکی نرفت

اون که رفت تو بودی و ...
یکی داشت یکی نداشت

اون که داشت تو بودی و اون جز تو کسی رو نداشت من بودم
 

V A N D A

عضو جدید
کاربر ممتاز


یکی بود یکی نبود

اون که بود تو بودی و اون که تو قلب تو نبود من بودم
یکی گفت یکی نگفت

اون که گفت تو بودی و اون که دوستت دارم رو جز تو به هیشکی نگفت من
یکی خواست یکی نخواست

اون که خواست تو بودی و اون که نخواست ازت جدابشه من بودم
یکی رفت یکی نرفت

اون که رفت تو بودی و ...
یکی داشت یکی نداشت

اون که داشت تو بودی و اون جز تو کسی رو نداشت من بودم

محبت آتشی کاشانه سوز است
دهد گرمی ولیکن خانه سوز است
 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
محبت آتشی کاشانه سوز است
دهد گرمی ولیکن خانه سوز است



تو مثل راز پاییزی و من رنگ زمستانم
چگونه دل اسیرت شد قسم به شب نمیدانم

تو مثل شمعدانی ها پر از رازی و زیبایی
و من در پیش چشمان تو مشتی خاک گلدانم
 

V A N D A

عضو جدید
کاربر ممتاز


تو مثل راز پاییزی و من رنگ زمستانم
چگونه دل اسیرت شد قسم به شب نمیدانم

تو مثل شمعدانی ها پر از رازی و زیبایی
و من در پیش چشمان تو مشتی خاک گلدانم


من چه هستم؟
خود سیه روزی که بر پایش
بندهای سرنوشتی تیره پیچیده
ای مریدان من
ای گمگشتگان راه
راه ما را ، او گزیده ، نیک سنجیده
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا