سلامدردم از يار است و درمان نيز هم
دل فداي او شد و جان نيز هم
ما عاشق و رند ومست و عالم سوزیم
با ما منشین و گرنه بد نام شوی
سلامدردم از يار است و درمان نيز هم
دل فداي او شد و جان نيز هم
سلام
ما عاشق و رند ومست و عالم سوزیم
با ما منشین و گرنه بد نام شوی
یا رب از ابر هدایت برسان بارانی
پیش تر زانکه چو گردی ز میان برخیزم
تا تو نگاه ميكني كار من اه كردن استمرحبا ای پیک مشتاقان بده پیغام دوست
تا کنم جان از سر رغبت فدای نام دوست
تو را در منزل جانان چو امن عيش چون هر دم
جرس فرياد ميدارد كه بربنديد محمل ها
شهاب مرا یا تورا؟
نصفه شبی فاز نمیده!نيگا به ساعت كن ادمو درك كن
نصفه شبی فاز نمیده!
الا يا ابها الساقي ادر كاسا فنافلها****كه عشق آسان نمود اول ولي افتاد مشكلهادوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما
چیست یاران طریقت بعد از این تدبیر ما
الا يا ابها الساقي ادر كاسا فنافلها****كه عشق آسان نمود اول ولي افتاد مشكلها
از آتش سودایت دارم من و دارد دل
داغی که نمی بینی دردی که نمی دانی
یک عمر بدی کردی و دیدی ثمرش را/خوبی چه بدی داشت که یک بار نکردی؟؟
شاملو:
یك دم درین ظلام درخشید و جست و رفت
نازلی سخن نگفت
نازلی بنفشه بود:
گل داد و
مژده داد: زمستان شكست!
و
رفت...
تو سوز آه من ای مرغ شب چه می دانی؟
ندیده ای شب من تاب و تب چه می دانی؟
صد بار بدی کردی، دیدی ثمرش را ،خوبی چه بدی داشت که یک بار نکردی.؟؟؟؟
شاملو:
یك دم درین ظلام درخشید و جست و رفت
نازلی سخن نگفت
نازلی بنفشه بود:
گل داد و
مژده داد: زمستان شكست!
و
رفت...
یا بگدازم چو شمع یا بکشندم به صبح
چاره همین بیش نیست سوختن و ساختن
صد بار بدی کردی، دیدی ثمرش را ،خوبی چه بدی داشت که یک بار نکردی.؟؟؟؟
داروگ
خشک آمد کشتگاه من
در جوار کشت همسایه.
گر چه می گویند: « می گریند روی ساحل نزدیک
سوگواران در میان سوگواران.»
قاصد روزان ابری، داروگ! کی می رسد باران؟
بر بساطی که بساطی نیست
در درون کومه ی تاریک من که ذره ای با آن نشاطی نیست
و جدار دنده های نی به دیوار اطاقم دارد از خشکیش می ترکد
ـــ چون دل یاران که در هجران یاران ـــ
قاصد روزان ابری، داروگ! کی می رسد باران؟
دارونگ:قورباغه درختی (دار+وگ)که به اعتقاد اهالی مازندران هرگاه داروگ بخواند باران می بارد.
اما در این شعر نماد افرادی که خبر خوشی می آورند.
این شعر از نیما یوشج است که یک شعر سیاسی است.
بوسه هايت دلنشين و خنده هايت دلفريب
طعم تلخ اين جدايي راچشيدن ساده نيست
تکیه بر تقوا و دانش در طریقت کافـریست
راهرو گر صد هنـــــر دارد توکـــل بایــدش
شادم که در شرار تو میسوزم
شادم که در خیال تو میگریم
شادم که بعد وصل تو باز اینسان
در عشق بی زوال تو میگریم
مریز دانه که ما خود اسیر دام توایمشادم که در شرار تو میسوزم
شادم که در خیال تو میگریم
شادم که بعد وصل تو باز اینسان
در عشق بی زوال تو میگریم
مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو
یادم از کشته ی خویش آمد و هنگام درو
مریز دانه که ما خود اسیر دام توایم
ز صید طایر بی بال و پر چه می خواهی؟
یکی بود یکی نبود
اون که بود تو بودی و اون که تو قلب تو نبود من بودم
یکی گفت یکی نگفت
اون که گفت تو بودی و اون که دوستت دارم رو جز تو به هیشکی نگفت من
یکی خواست یکی نخواست
اون که خواست تو بودی و اون که نخواست ازت جدابشه من بودم
یکی رفت یکی نرفت
اون که رفت تو بودی و ...
یکی داشت یکی نداشت
اون که داشت تو بودی و اون جز تو کسی رو نداشت من بودم
محبت آتشی کاشانه سوز است
دهد گرمی ولیکن خانه سوز است
تو مثل راز پاییزی و من رنگ زمستانم
چگونه دل اسیرت شد قسم به شب نمیدانم
تو مثل شمعدانی ها پر از رازی و زیبایی
و من در پیش چشمان تو مشتی خاک گلدانم
تو مثل راز پاییزی و من رنگ زمستانم
چگونه دل اسیرت شد قسم به شب نمیدانم
تو مثل شمعدانی ها پر از رازی و زیبایی
و من در پیش چشمان تو مشتی خاک گلدانم
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | ||
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |