شیشه پنجره را باران شست
از دل من اما
چه کسی نقش تو را خواهد شست؟
آسمان سربی رنگ
من درون قفس سرد اتاقم دلتنگ
می پرد مرغ نگاهم تا دور....
وای باران
پر مرغان نگاهم را شست
مادو تا ماهی بوديم.................... توی دريای کبود خالی از اشک های شور.............. از غم بود و نبود پولک هامون رنگ وا رنگ............... روزامون خوب و قشنگ
آسمونمون يکی بود.....................خونه مون يه قلوه سنگ...