[FONT=arial,helvetica,sans-serif]همیشه با دل غمگین و خسته می آیی
قشنگ من! پر دردی, شکسته می آیی
بهار از تو خبر داد و منتظر ماندم
و قصه های تو را شعر گونه می خواندم
نگاه کردی و فهمیده ام به رسم غزل
دلی که دست تو افتاد, غمی ست لاینحل
غروب کردی و تنها ترانه می خواهم
همیشه فکر محالم, بهانه می خواهم
به ساعت دلم اکنون هزار سال گذشت
تمام غربت من در سکوت لال گذشت
و حال آخر شعرم دوباره برگشتی
دوباره در غزلم شعرواره برگشتی
و من که سخت در اندیشه ی فرار این بار
و خسته از نگه سرد انتظار این بار...
هنوز عاشقم و شعر حرف آخر من
بیا! قبول! بمان در امید و باور من
و التیام غم دل شکسته ات با من
همیشگی! دل غمگین و خسته ات با من[/FONT]