نمازی با حظور قلب

farvahar_665

عضو جدید
کفش ها را می کنم و می گذارم توی جا کفشی مسجد. چند دقیقه ای ماند ه است به اذان مغرب. مسجد نسبتاً خلوت است فقط چند تایی پیر مرد کج و کوله که انگار هیچ کار دیگری ندارند تکیه داده اند به پشتی ها و با هم گپ می زنند. آن طرف تر تک و توکی جوان هم هستند. یکی ایستاده است به نماز، دومی سه چهار ردیف عقب تر نشسته و رحلی جلویش است و قرآنی باز هم روی آن، یکی دیگر هم در سجده است و شانه هایش مدام تکان می خورد. مهری بر می دارم و می نشینم ردیف سوم درست پشت سر امام جماعت. ردیف سوم اصولاً جای خوبی است نه آن قدر نزدیک است مثل ردیف اول که آتش تقرب به ذات اقدسش سر وصورتم را بسوزاند نه آن قدر دور است که آدم خیال کند بیخودی قاطی این جماعت مخلص شده و هر آن ممکن است از این قافله جا بماند.

مسجد خلوت کم کم پر می شود، آدم های جورواجور از راه می رسند. یکی از جوان ها همان که در سجده گریه می کرد بلند می شود می رود سمت سیستم صوتی و با چند دکمه ور می رود. صدای اذان در فضای مسجد می پیچد:

-الله اکـبر،الله اکبــــر...

چقدر همیشه دوست داشتم موذن باشم.امان از بد صدایی که داغ این آرزو را به دلم گذاشت. به قول حاج حبیب، پدرم، موذن شدن قلب صاف می خواهد نه صدای صاف.

-اشهدان لاالـه الا الله ...

یواشکی توی دلم شروع می کنم با موذن خواندن. به اشهدان محمد رسول الله که می رسم امام جماعت وارد می شود. از گوشه و کنار صدای صلوات بلند می شود و من نمی فهمم که این صلوات برای امام است یا اذان. چند نفر جلویش بلند می شوند به خصوص آنها که صف اول نشسته اند. حاج آقا قبل از اینکه بنشیند روی سجاده با پیر مردها خوش و بشی می کند.

-حی علی خیر العمل ...

پدرم اگر بود حتماً از این حاج آقای خندان خوشش می آمد مخصوصاً که سید هم هست. مکبر میکروفن به دست می ایستد جلوی جمعیت و چشم می دوزد به لب های حاج آقا تا به محض اینکه قد قامت الصلوة را گفت با صدایی که لابد تازه دو رگه شده یک بر پای حسابی به ملت بدهد.

-قد قامت الصلــوة،قد قــامت الصلوة

بلند می شوم و می ایستم. نفر کناری ام که با بغل دستی اش حرف می زند هنوز نشسته است، خب البته تا تکبیرةالاحرام و حتی رکوع رکعت اول کلی وقت هست! دست چپی ام اما ایستاده است و دارد زیر لب چیزی می گوید که من فقط اولش را می شنوم:

-یا محسن قد اتاک المسی ...

عجب قیافه ی نورانی هم دارد نمی فهمم چرا نمی رود صف اول بنشیند و آمده قاطی ما صف سومی ها شده است.

-الله اکبر،تکبیرةالاحرام

مکبر این را که می گوید همه به نوبت نیت می کنند. موجی از تسلیم مسجد را فرا می گیرد. دست ها را بالا می برم و سعی می کنم با حضور قلب بگویم الله اکبر.

-بسم الله الرحمن الرحیم. الحمد الله رب العالمین. الرحمن...

حاج آقا صدای خوبی دارد. قرائتـش هم اعصاب خرد کن نیست نه مثل امام جماعت محله مان کند می خواند و نه مثل امام جماعت دانشگاه حروف را از اعماق حلقش خارج می کند.

-ایاک نعبد و ایاک نستعین...

شهریه ی این ترم را هنوز کامل نپرداخته ام یادم باشد بعد از نماز که برگشتم خوابگاه زنگی به خانه بزنم. معلوم نیست پولی در بساطشان باشد.

-... والضــــــالیـــن...

یادم باشد بپرسم این خواستگار جدید راضیه کی هست؟ چکاره است؟ سرش به تنش می ارزد یا نه؟ نا سلامتی من برادر بزرگتر عروس هستم دیگر.

-... لم یلد و لم یولد و لم یکن...

صدای زنگ موبایل یکی از خلق الله حواس همه را پرت می کند. لامروت زنگی را هم روی موبایلش گذاشته که در همین حالت معنوی هم دست و پای آدم را به جنبیدن تحریک می کند.

-الله اکبر سبحان الله...

راضیه هم که برود خانه ی بخت دیر یا زود نوبت به من می رسد اصلاً حوصله ی زن گرفتن از فامیل را ندارم.

-سمع الله لمن حمده، الله اکبر...

همین خانم اصغر زاده دختر خوبی به نظر می رسد. هم الحمد الله از نظر زیبایی مشکلی ندارد هم دختر موقرو با شخصیتی به نظر می رسد. فکر کنم خودش هم نظری به من داشته باشد حتی فکر کنم یک بار به من لبخند هم زد. خب بیچاره که نمی تواند بیاید بگوید آقای محمد عزیز نژاد من به شما علاقه دارم.

-...بحول الله...

نمی فهمم چرا این ملت زنگ موبایلشان را خاموش نمی کنند. این بار نوبت این رفیق دست راستی ماست . بدبختی موبایل را گذاشته کنار مهرو تا وقتی نرویم سجده نمی شود خاموشش کرد. عجب تسبیح پدرمادرداری هم کنار مهرش گذاشته، از آنها که فکر کنم نیم کیلویی وزن داشته باشند.

-...کذلک الله ربی، قنوت

خدا کند استاد امتحان فردا را آسان بگیرد. اگر چه سعی کردم بخوانم اما مگر این حمید و مرتضی می گذارند. از بس که توی اتاق یا حرف می زنند یا جوک می گویند یا نوار گوش می دهند، آدم انیشتین هم باشد به هیچ جا نمی رسد فکر کنم مجبور شوم امشب تا صبح بیدار بمانم.

-...الله اکبر سبحان الله...

فکر کنم فردا وقت خوبی باشد تا با خانم اصغر زاده صحبت کنم. نمی دانم چی باید بگویم حتماً باید از مرتضی بپرسم. مرتضی استاد این جور کارهاست.

-...الله اکبر الحمد الله...

نه فردا خوب نیست ممکن است امتحان را بد داده باشد تازه خودم هم که باید تا صبح بیدار بمانم حتماً فردا اوضاع خوبی نخواهم داشت.

-...بحول الله...

این بغل دستی ام هم که حسابی رفته است توی حال. سیمش وصل وصل است صدای هق هق خفه اش را خوب می شنوم. لابد کلی دارد با خدا حال می کند فکر نکنم بیشتر از سی سال داشته باشد.

-...الله اکبر سبحان الله...

اگر بابا برای شهریه پول نداشت چه کار کنم. خدا کند فکرش را کرده باشد و گرنه بدجوری توی مخمصه می افتم. لعنت به این امتحان فردا می دانم حتماً خرابش می کنم.

-...الله اکبر بسم الله و بالله

خدایا کاری کن همه چیز رو به راه شود برای تو که کاری ندارد قول می دهم با خانم اصغر زاده یک سفر مشهد برویم شاید کربلا هم رفتیم فقط یک کاری کن همه چیز درست شود اصلاً قول می دهم مرتب نماز جماعت بیایم.

-السلام علیکم و رحمةالله و برکاته. انّ الله و ملائکته یصلون علی...

نمی دانم کفش هایم سر جایش هست هنوز یا نه. این سه رکعت که تمام شد، مانده فقط چهار رکعت نماز عشاء آن هم فکر نکنم بیشتر از 7،8 دقیقه طول بکشد. باید حواسم باشد نماز عشاء را با حضور قلب بیشتری بخوانم درست مثل همین نفر دست چپی ام. به قیافه اش نمی خورد اهل اینجا باشد، عجب انگشتری هم گذاشته است دستش. شاید بعد از نماز عشا ازش بپرسم جنس انگشترش از چیه.

 

farvahar_665

عضو جدید
بدرستی که هرگاه بنده نماز کند و بعد از آن سجده شکر کند ، پروردگار عالمیان حجاب را از میان بنده وملائکه بگشاید
پس گوید: ای ملائکه من نظر کنید به سوی بنده من ، که ادا کرد فرض مرا و نماز کرد
وتمام کرد عهد مرا پس سجده کرد نزد من برای شکر آنچه من بر او انعام کرده ام .
ای ملائکهء من او را چه باید داد ، گویند پروردگارا رحمت تو
پس فرماید که دیگر چه باید داد ، گویند پروردگارا بهشت تو
باز فرماید که دیگر چه باید داد ، کفایت مهمات او و بر آوردن حاجات او
پس حق تعالی مکرر سوال نماید و ملائکه جواب گویند
تا آنکه ملائکه گویند پروردگارا دیگر ما چیزی نمیدانیم
آنگاه خداوند کریم فرماید من او را شکر کنم ، چنانچه او مرا شکر کرد و اقبال کنم به سوی او به فضل خود و رحمت عظیم خود را در قیامت به او بنمایم .
 

farvahar_665

عضو جدید
مردی برای اصلاح سر و صورتش به آرایشگاه رفت. در حال کار گفتگوی جالبی بین

آنها در گرفت. آنها درباره موضوعات و مطالب مختلف صحبت کردند. وقتی به
موضوع « خدا » رسیدند.

آرایشگر گفت: من باور نمی کنم خدا وجود داشته باشد.

مشتری پرسید: چرا باور نمی کنی؟

آرایشگر جواب داد: کافی است به خیابان بروی تا ببینی چرا خدا وجود ندارد به من بگو، اگر خدا وجود داشت آیا این همه مریض می شدند؟ بچه‌های بی سرپرست پیدا می شد؟ اگر خدا وجود می داشت، نباید درد و رنجی وجود داشته باشد. نمی توانم خدای مهربانی را تصور کنم که اجازه می دهد این چیزها وجود داشته باشد.
مشتری لحظه ای فکر کرد، اما جوابی نداد، چون نمی خواست جر و بحث کند.
آرایشگر کارش را تمام کرد و مشتری از مغازه بیرون رفت. به محض این که از آرایشگاه بیرون آمد، در خیابان مردی دید با موهای بلند و کثیف و به هم تابیده و ریش
اصلاح نکرده. ظاهرش کثیف و ژولیده بود. مشتری برگشت و دوباره وارد آرایشگاه
شد و به آرایشگر گفت: می دانی چیست، به نظر من آرایشگرها هم وجود ندارند .

آرایشگر با تعجب گفت: چرا چنین حرفی می زنی؟ من این جا هستم، من آرایشگرم.
من همین الان موهای تو را کوتاه کردم.

مشتری با اعتراض گفت: نه! آرایشگرها وجود ندارند، چون اگر وجود داشتند، هیچ کس
مثل مردی که آن بیرون است، با موهای بلند و کثیف و ریش اصلاح نکرده پیدا نمی
شد .

آرایشگر جواب داد: نه بابا، آرایشگرها وجود دارند! موضوع این است که مردم به ما
مراجعه نمی کنند. مشتری تائید کرد: دقیقاً ! نکته همین است. خدا هم وجود دارد! فقط
مردم به او مراجعه نمی کنند و دنبالش نمی‌گردند. برای همین است که این همه درد و رنج
در دنیا وجود دارد
 

farvahar_665

عضو جدید
اسرار نماز از زبان آیت الله بهجت




1. نماز، بالاترین وقت ملاقات و استحضار و حضور در محضر خدا است... نماز برای خضوع و خشوع جعل شده است با هم? مراتب خضوع و خشوع. [در محضر بهجت:1/222]


2. نماز، جامی است از اَلَذّ لذایذ [لذّت بخش ترین لذتها] که چنین خمری خوشگوار در عالمِ وجود نیست! [در محضر بهجت:1/222]
3. نماز، اعظم مظاهر عبودیّت است که در آن، توجه به حقّ می شود. [در محضر بهجت:2/377]
4. تمام لذتها روحی است؛ و آن چه از لذات که در طیب [عطر] و یا از راه نساء به صورت حلال تکوینا ً مطلوب است، بیش از آن و به مراتب بالاتر، در نماز است. [در محضر بهجت:2/392]
5. قُرب، مراتبی دارد و بالاترین آنها لقاء است. و هر مرتبه از مراتب قُرب را مقرّبی است که بالاترین آنها نماز است. [نکته های ناب: 78]
6. نماز، عروج مؤمن است و عروج، مستلزم قرب و لقاء است... مؤمن بعد از لقای او، نه تنها به سراغ حبشیّه [زن زشت، کنایه از غیر خدا] نخواهد رفت، که خیال او را هم نخواهد کرد. [نکته های ناب: 82]
7. ما عظمتی نداریم، همین اندازه عظمت داریم که می ایستیم؛ بعد همین را در رکوع، نصفه می کنیم؛ و بعد به سجده و خاک بر می گردیم. [نکته های ناب:83]
اگر بدانیم اصلاح امور انسان به اصلاح عبادت، و در رأس آنها نماز است، که به واسط? خضوع و خشوع و آن هم به اِعراض از لَغو محقّق می شود، کار تمام است!


8. شاید حکمت تکرار نماز – علاوه بر تثبیت – سیر باشد؛ به این نحو که هر نمازی از نماز قبلی بهتر، و نماز قبلی زمینه ساز نماز بعدی باشد.[نکته های ناب:81]
9. قیام بنده در نماز، اظهار عبودیّت و سکون است، و این که هیچ حرکتی از خود ندارد؛ و سجود غایت خضوع است.[نکته های ناب:83]
10. سؤال: اجمالاً بفرمایید حضور قلب، چگونه حاصل می شود؟
جواب: بسمه تعالی، اگر مقصود، حضور قلب است، با نوافل و عبادات مستحبّه تحصیل می شود و از آن جمله، تبدیل فرادا به جماعت است. تحصیل حضور قلب به این می شود که در اوقات غفلت به خود فشار نیاورد؛ و در اوقات حضور، اختیاراً آن را از دست ندهد.[به سوی محبوب:62]
11. سؤال: برای حضور قلب در نماز و تمرکز فکر، دستورالعملی بفرمایید؟
جواب: بسمه تعالی، در آنی که متوجه شدید، اختیاراً منصرف نشوید![به سوی محبوب:63]
12. اصلاح نماز، مستلزم اصلاح ظاهر و باطن و دوری از منکرات ظاهریّه و باطنیّه است. و از راههای اصلاح نماز، توسل جدی در حال شروع به نماز به حضرت ولی عصر (عج) است.[به سوی محبوب:64]
13. گوی سبقت را نماز شب خوانها ربودند مخفیانه![به سوی محبوب:68]
14. سؤال: برای توفیق نماز شب چه کنیم؟
جواب: با قرائت آی? آخر کهف و اهتمام به این امر اگر علاج نشد، تقدیم بر نصف می شود [قبل از نیمه شب به جا آورده می شود.] [به سوی محبوب:77]
15. سؤال: در نماز شب و سحرخیزی، قدری کسل هستم، لطفاً راهنمایی فرمایید؟
جواب: بسمه تعالی، کسالت در نماز شب به این رفع می شود که بنا بگذارید هر شبی که موفق (به خواندن آن نشدید)، قضای آن را به جا آورید. [به سوی محبوب:77]
16. از آیِ? شریف? (اِنَّ الصَّلاةَ تَنهَی عَن الفَحشآءِ وَالمُنکَرِ [عنکبوت:45] نماز، انسان را از کارهای زشت و ناپسند باز می دارد.) استفاده می شود که (لا صَلاةَ لِمَن لایَنتَناهی عَن الفَحشاءِ وَالمُنکَر: کسی که از کارهای زشت و ناپسند خودداری نمی کند، واقعاً نمازش نماز نیست!) [در محضر بهجت:2/83]
17. این احساس لذت در نماز، یک سری مقدمات خارج از نماز دارد، و یک سری مقدمات در خود نماز. آن چه پیش از نماز و در خارج از نماز باید مورد ملاحظه باشد و عمل شود این است که: انسان گناه نکند و قلب را سیاه و دل را تیره نکند. و معصیت، روح را مکدّر می کند و نورانیّت دل را می برد. و در هنگام خود نماز نیز انسان باید زنجیر و سیمی دور خود بکشد تا غیر خدا داخل نشود یعنی فکرش را از غیر خدا منصرف کند.[برگی از دفتر آفتاب:133]
18. یکی از عوامل حضور قلب این است که: در تمام بیست و چهار ساعت، باید حواسّ (باصره، سامعه و...) خود را کنترل کنیم؛ زیرا برای تحصیل حضور قلب، باید مقدماتی را فراهم کرد! باید در طول روز، گوش، چشم و هم چنین سایر اعضا و جوارح خود را کنترل کنیم![برگی از دفتر آفتاب:133]
19. اگر بدانیم اصلاح امور انسان به اصلاح عبادت، و در رأس آنها نماز است، که به واسط? خضوع و خشوع و آن هم به اِعراض از لَغو محقّق می شود، کار تمام است![برگی از دفتر آفتاب:139]
20. همین نماز را که ما با تهدید به چوب و تازیانه و عقوبت جهنمی شدن در صورت ترک آن، انجام می دهیم، آقایان [اولیاء] می فرمایند: از همه چیز، لذیذتر است! [در محضر بهجت:1/122]
21. همین امور ساده و آشکار مثل نماز، بعضی را بر سماوات می رساند، و برای عده ای هیچ خبری نیست! برای بعضی اعلی علّیّین است، و برای بعضی هیچ معلوم نیست که آیا این معجون، شور است و یا شیرین! [در محضر بهجت:1/283]
22. سؤال: می خواهم در نماز، تمام اذکار را درک کنم و بفهمم، و آن نور را درک کنم و ببینم تا با آن نور حرکت کنم.
جواب: بسمه تعالی، با شرایط حضور قلب، اعمالتان را انجام بدهید؛ در پاداش چه خواهند کرد، به ما مربوط نیست![به سوی محبوب:62]
23. سجده، غایت خضوع است؛ یعنی ما هیچ و در پیش تو خاک هستیم.[فیضی از ورای سکوت:77]
23. سؤال: برای این که در انجام فرمان الهی مخصوصاً نماز، با خشوع باشیم، چه کنیم؟
جواب: در اول نماز، توسل حقیقی به امام زمان (عج) کردن که عمل را با تمامیّت مطلقه [به طور کامل] انجام بدهید.[به سوی محبوب:63]
24. سؤال: مستدعی است جمل? کوتاه و رسایی دربار? نماز، مرقوم فرمایید که نصبُ العین ما قرار گیرد.
جواب: بسمه تعالی، از بیانات عالیه در فضیلت نماز در مرتب? عُلیا، کلام معروف از معصوم (علیهم السلام) است: (الصَّلاةُ مِعراجُ المُؤمِن: نماز، معراج مؤمن است.) برای کسانی که یقین به صدق این بیان نمایند و ادامه دهند طلب این مقام عالی را ...[به سوی محبوب:64]
25. اگر کسی با وجود این همه مشوِّقات از قرآن و اخبار برای سیر و کمال، از آنها بهره مند نشود، در عقل او خلل است... نماز خواندن برای اهلش مانند حلواخوردن است؛ لذا از نماز خواندن، خسته نمی شوند.[نکته های ناب:82]
26. در کلمات امیرالمؤمنین (علیه السلام) نیز آمده است: (وَاعلَم اَنَّ کُلَّ شَیءٍ مِن عَمَلِکَ تَبَعٌ لِصَلاتِکَ: بدان که تمام اعمالت، تابع نماز می باشد.)
مشاهده کرده ایم که علمای بزرگ در حال نماز، عجیب و غریب بودند، به گونه ای که گویا آن انسانِ خارج از نماز نیستند! [در محضر بهجت:1/92]
27. از حدیث (تَنَعَّمُوا بِعِبادَتی فی الدُّنیا فَاِنَّکُم تَتَنَعَّمُونَ بها فی الآخِرَة: در دنیا به عبادت من متنعّم شوید، زیرا در آخرت، به همان متنعّم خواهید بود.) بر می آید که عبادات، قابلیّت تنعّم را دارد؛ ولی ما عبادات را به گونه ای به جا می آوریم که گویا شلاّق بالای سرِ ما است... گویا داروی تلخی را از روی ناچاری می خوریم. [در محضر بهجت:1/350]
28. سؤال: گاهی اوقات در عبادات، ریا می کنم و بعداً سخت رنج می برم؛ علاج آن چیست؟
جواب: بسمه تعالی، علاج، این است که ریا بکند؛ ولی اگر در مقابل شاه و گدا است، ریا برای شاه بکند؛ (فَافهَم اِن کُنتَ مِن اَهلِه: این نکته را دریاب، اگر اهلش هستی!)[به سوی محبوب:70]
نماز، جامی است از اَلَذّ لذایذ [لذّت بخش ترین لذتها] که چنین خمری خوشگوار در عالمِ وجود نیست!


29. معیار اصلی، نماز است. این نماز، بالاترین ذکر است، شیرین ترین ذکر است، برترین چیز است... همه چیز تابع نماز است؛ باید سعی کنیم این نماز را حسابی درستش کنیم... وقتی نماز درست شد، با حال گشت، انسان آدم شده است. بالاخره محک، نماز است![در خلوت عارفان:103]
30. وقتی بنده از پیشگاه مقدس حضرت حقّ باز می گردد، اولین چیزی را که سوغات می آورد، سلام از ناحی? او است. در دعای مسجد کوفه آمده است: (اَللهُمَّ اَنتَ السَّلامُ، وَ مِنکَ السَّلامُ، وَ اِلیکَ یَرجِعُ، وَیَعُودُ السُّلامُ، حَیِّنا رَبَّنا مِنکَ السَّلام: خداوندا، تو خود سلامی و سلام از ناحی? تو است و به سوی تو باز می گردد. پروردگارا، ما را به سلام از ناحی? خود تحیّت گوی!)[نکته های ناب:83]
31. چه قدر تناسب دارد تکبیر برای ورود به نماز، و تسلیم برای خروج از آن! ... در تکبیر، اکبر مناسب است... یعنی تمام امور دنیا و هم? بزرگها را کنار بگذارید، چون خداوند متعال اکبر است... نمازگزار، با تکبیر، در حرم الهی وارد می شود؛ ولی ما چه می دانیم که اینها یعنی چه! در روایت است که:(لَو عَلِمَ المُصَلِّی مایَغشاهُ مِن جَلالِِ الله، لَمَا انفَتَل عَن صَلاتِه: اگر نمازگزار می دانست که از جلال الهی چه چیزهایی او را فرا گرفته است، هرگز از نماز روی برنمی گرداند!)[نکته های ناب:84]
32. ذکر خدا در حال نماز، بهترین ذکر است؛ چون نماز به منزل? کعبه است؛ و نمازگزار در کعبه و حرم امن الهی داخل شده و بنا گذاشته است که از باب تکبیر، داخل و از باب تسلیم، خارج شود.[نکته های ناب:84]
33. در جایی دارد که: خدا منّت گذاشته که امر فرموده است مخلوق، با خالق خود خلوت کند و این منافاتی ندارد که در مرآی مردم باشد. کانّه وقتی بنده با خدا خلوت می کند، خالق هم با او خلوت کرده است![نکته های ناب:88]
34. بلی می شود انسان در نماز دست به دعا بردارد و بگویید: (اَللهُمََّ ارزُقنِی زَوجَةً صالِحَةً: خداوندا، زن شایسته ای را روزی من کن!) یا بگوید: (اَللهُمََّ ارزُقنِی وَلَداً باراً: خداوندا، فرزند نیکوکاری را روزی من کن!)[فریادگر توحید:213]
 

farvahar_665

عضو جدید
چرا باید نماز بخوانیم؟

چرا بايد خدا را عبادت كنيم؟ و چرا اين عبادت حتما بايد بصورت نماز باشد؟ مگر نماز چه ويژگي‌هايي دارد؟

نماز و اسرار تربيتي آن


نماز موجب ياد خداست:
ياد خدا بهترين وسيله براي خويشتن داري و كنترل غرايز سركش و جلوگيري از روح طغيان است. «نمازگزار» همواره به ياد خدا مي‏باشد، خدايي كه از تمام كارهاي كوچك و بزرگ ما آگاه است، خدايي كه از آنچه در زواياي روان ما وجود دارد و يا از انديشه ما مي‏گذارد، مطلع و باخبر است و كمترين اثر ياد خدا اين است كه به خودكامگي انسان و هوسهاي وي اعتدال مي‏بخشد، چنان كه غفلت از ياد خدا و بي خبري از پاداشها و كيفرهاي او، موجب تيرگي عقل و خرد و كم فروغي آن مي‏شود.
انسان غافل از خدا در عاقبت اعمال و كردار خود نمي‏انديشد و براي ارضاي تمايلات و غرايز سركش خود حد و مرزي را نمي‏شناسد و اين نماز است كه او را در شبانه روز پنج بار به ياد خدا مي‏اندازد و تيرگي غفلت را از روح و روانش پاك مي‏سازد.
به راستي، انسان كه پايه حكومت غرايز در كانون وجود او مستحكم است، بهترين راه براي كنترل غرايز و خواستهاي مرزنشناس او همان ياد خدا، ياد كيفرهاي خطاكاران و حسابهاي دقيق و اشتباه‏ناپذير آن مي‏باشد. از اين نظر قرآن يكي از اسرار نماز را ياد خدا معرفي مي‏كند: «اقم الصلوة لذكري؛ نماز را براي ياد من بپادار!» (1)
• دوري از گناه:
نمازگزار ناچار است كه براي صحت و قبولي نماز خود از بسياري از گناهان اجتناب ورزد؛ مثلا، يكي از شرايط نماز مشروع بودن و مباح بودن تمام وسايلي است كه درآن به كار مي‏رود، مانند آب وضو و غسل، جامه‏اي كه با آن نماز مي‏گزارد و مكان نمازگزار، اين موضوع سبب مي‏شود كه گرد حرام نرود و در كار و كسب خود از هر نوع حرام اجتناب نمايد؛ زيرا بسيار مشكل است كه يك فرد تنها در امور مربوط به نماز به حلال بودن آنها مقيد شود و در موارد ديگر بي پروا باشد.
گويا آيه زير به همين نكته اشاره مي‏كند و مي‏فرمايد: «ان الصلوة تنهي عن الفحشأ و المنكر؛ كه نماز (انسان را) از زشتيها و گناه باز مي‏دارد.» (2)
بالاخص اگر نمازگزار متوجه باشد كه شرط قبولي نماز در پيشگاه خداوند اين است كه نمازگزار زكات و حقوق مستمندان را بپردازد؛ غيبت نكند؛ از تكبر و حسد بپرهيزد؛ از مشروبات الكلي اجتناب نمايد و با حضور قلب و توجه و نيت پاك به درگاه خدا رو آورد و به اين ترتيب نمازگزار حقيقي ناگزير است تمام اين امور را رعايت كند. روي همين جهات، پيامبر گرامي ما(صلي‌الله‌عليه‌و‌آله) مي‏فرمايد: نماز چون نهر آب صافي است كه انسان خود را در آن شست و شو دهد، هرگز بدن او آلوده و كثيف نمي‏شود. همچنين كسي كه در شبانه روز پنج مرتبه نماز بخواندو قلب خود را در اين چشمه صاف معنوي شست و شو دهد، هرگز آلودگي گناه بر دل و جان او نمي‏نشيند.
آثار فردي و تربيتي نماز به آنچه كه گفته شد منحصر نيست؛ ولي اين نمونه مي‏تواند نشانه كوچكي از اسرار بزرگ اين عبادت بزرگ اسلامي باشد.

• نظافت و بهداشت:
از آنجا كه نمازگزار در برخي از مواقع همه بدن را بايد به عنوان «غسل» بشويد و معمولا در شبانه روز چند بار وضو بگيرد و پيش از غسل و وضو تمام بدن خود را از هر نوع كثافت و آلودگي پاك سازد؛ ناچار يك فرد تميز و نظيف خواهد بود. از اين نظر نماز به بهداشت و موضوع نظافت كه يك امر حياتي است كمك مي‏كند.
• انضباط و وقت‏شناسي:
نمازهاي اسلامي هر كدام براي خود وقت مخصوص و معيني دارد و فرد نمازگزار بايد نمازهاي خود را در آن اوقات بخواند، لذا اين عبادت اسلامي به انضباط و وقت‏شناسي كمك مؤثري مي‏كند.
بالاخص كه نمازگزار بايد براي اداي فريضه صبح پيش از طلوع آفتاب از خواب برخيزد، طبعا يك چنين فردي گذشته از اين كه از هواي پاك و نسيم صبحگاهان استفاده مي‏نمايد، به موقع فعاليتهاي مثبت زندگي را آغاز مي‏كند.
آثار فردي و تربيتي نماز به آنچه كه گفته شد منحصر نيست؛ ولي اين نمونه مي‏تواند نشانه اسرار بزرگ اين عبادت بزرگ اسلامي باشد.
 

بیتاب

اخراجی موقت
بسم الله الرحمن الرحیم

نماز ماأعتراض ما
به غفلتها ؛ به تنهائی ها ؛ به سرگردانی ها ؛ بهخدایان دروغین {شهوت ها شهرت ها ثروت ها قدرت ها}
نماز ماأتصال به مبدأهستی
نماز ماحلقه وصال به زلف یار
نماز مااولش کفراست به طاغوت وآخرش أیمان است به الله
نماز مابت شکن است ؛ بت سازو ؛ بتخانه را میشکند
نماز مامعراج ما سرود مادثار ما شعورما شعار ما
نماز مانماینگر تسلیم ما به زیبائی ها ....به لاله های سرخ کربلاء
نماز ماتار وپود ما متن زندگی ما زبان ماحیات ما
نماز مانماینگر هدف ما ؛که هم خودرا می سازیم وهم جامعه را
نماز مابرای پاکی ما وجامعهورهبران ما
نماز ما شكستن سكوت است أمّراست به معروفنه گفتن است به منکرات ؛به راه ورسم شبهات
نماز ما فریاد ما به خفتگان روز ومردگان شب است
نماز مابیدار باش رفتن است نه همنوای ماندن است
نماز ما هشدار ماکه ازایمان ما؛ نام ونان بدست نمیاد واز نام ونان ؛ أیمان نیز نمیاد
نماز ما نه طمع به آفرین ها ونه ترس از نفرین ها بلکه ؛ قربه الی الله می خوانیم نه قربه الی الناس
نماز ماتوجیه گر وضع موجود نیست ؛ که هم مبارزه با خویش است وهم مبارزه با جمشید
در سجاده ما ؛ هم مهر است وهم تسبیح ؛ هم قلم است وهم شمشیر والسلام
 
بالا