مشاعرۀ سنّتی

[joghd123]

شکسته بال تر از من میان مرغان نیست
دلم خوش است که نامم کبوتر حرمست
د خاطرم نیس ولی چون تویی این شعرو تحریف میکنم اخرشو دال فزض میکنیم بفرمااااااااااااااااااا

تا سیاست مسند مذهب گرفت
این شجر در گلشن مغرب گرفت

قصه ی دین مسیحائی فسرد

شعله ی شمع کلیسائی فسرد

 

[yasna68]

تا سیاست مسند مذهب گرفت
این شجر در گلشن مغرب گرفت

قصه ی دین مسیحائی فسرد

شعله ی شمع کلیسائی فسرد

دیدی ای دل که غم عشق دگربار چه کرد
چون بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد
آه از آن نرگس جادو که چه بازی انگیخت
آه از آن مست که با مردم هشیار چه کرد

شب همگی پر ستاره اینم دال dondi

 

[erfan_com]

تشکرا کمه
یالا یالا ما تشکر میخوایم یالا

 

[joghd123]

دیدی ای دل که غم عشق دگربار چه کرد
چون بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد
آه از آن نرگس جادو که چه بازی انگیخت
آه از آن مست که با مردم هشیار چه کرد

شب همگی پر ستاره اینم دال dondi

درجوانی غصه خوردم هیچکس یادم نکرد
درقفس ماندم ولی صیاد آزادم نکرد
آتش عشقت چنان از زندگی سیرم کرد
آرزوی مرگ کردم
مرگ هم یادم نکرد...

 

[erfan_com]

تشکر بده و مارا خوشحال کن
نصفه شب ما را با حال کن

 

[erfan_com]

عجب شعرهایی میگما. ماشالا به خودم

 

[t.askari]

نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم

دیگر اکنون با جوانان ناز کن

با ما چرا.........؟!!

 

[t.askari]

آرزویم این است

نتراود اشکی در چشمان تو هرگز

مگر از شوق زیاد

نرود لبخند از عمق نگاهت هرگز

و به اندازه هر روز تو عاشق باشی

عاشق آنکه تو را می خواهد

و به لبخند تو از خویش رها می گردد

تو را دوست بدارد

به همان اندازه که دلت می خواهد

 

[Ghazal_joon]

دعوی درست نیست گر از دست نازنین

چون شربت شکر نخوری زهر ناب را

 

[yasna68]

دعوی درست نیست گر از دست نازنین

چون شربت شکر نخوری زهر ناب را

از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود
زنهار از این بیابان وین راه بی نهایت ...........

 

[parsa.abadan]

تو خودت قند و نباتی شکلاتی شکلاتی

 

[دختر شرقی]

یک نفر از صخره های کوه بالا رفت و به ناخن های خون آلودروی سنگی کند
نقشی را و از آن پس ندیدش هیچکس دیگر
سهراب

 

[Ghazal_joon]

روی تو خوش می‌نماید آینه ما

کآینه پاکیزه است و روی تو زیبا

 

[erfan_com]

روی تو خوش می‌نماید آینه ما

کآینه پاکیزه است و روی تو زیبا

آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا
حالا که پیر و از پا فتاده ام چرا

 

[joghd123]

آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا
حالا که پیر و از پا فتاده ام چرا

ای ملک گیتی، گیتی تراست
حکم تو بر هرچه تو خواهی رواست
در خور تو وز در کردار توست
هر چه درین گیتی مدح و ثناست

 

[erfan_com]

تشکر ها چرا حذف شده بچه ها؟؟؟؟؟

 

[yasna68]

تشکر ها چرا حذف شده بچه ها؟؟؟؟؟

فکر کنم به خاطر تو .......................سلام به همگی................

تا کی به تمنای وصال تو یگانه

اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه

 

[erfan_com]

فکر کنم به خاطر تو .......................سلام به همگی................

تا کی به تمنای وصال تو یگانه

اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه

اوا چرا؟؟؟؟؟؟؟؟

 

[وحيد اسماعيلي]

اوا چرا؟؟؟؟؟؟؟؟

آقا اين كه نشد كه الان من با چي بايد شعر بگم؟

ما ز درياييم و دريا مي رويم

ما ز بالاييم و بالا مي رويم .....

 

[joghd123]

آقا اين كه نشد كه الان من با چي بايد شعر بگم؟

ما ز درياييم و دريا مي رويم

ما ز بالاييم و بالا مي رويم .....

من ندانم که عاشقی چه بلاست
هر بلایی که هست عاشق راست

 

[وحيد اسماعيلي]

من ندانم که عاشقی چه بلاست
هر بلایی که هست عاشق راست

تا سر زلف تو دست نسيم افتاده است

دل سودا زده از غصه دو نيم افتاده است

ديده جادوي تو خود ع ين سواد سحر است

ليك اين هست كه اين نسخه سقيم افتاده است

 

[joghd123]

تو بدری و خورشید تو را بنده شده‌ست
تا بندهٔ تو شده‌ست تابنده شده‌ست
زان روی که از شعاع نور رخ تو
خورشید منیر و ماه تابنده شده‌ست

 

[وحيد اسماعيلي]

تو بدری و خورشید تو را بنده شده‌ست
تا بندهٔ تو شده‌ست تابنده شده‌ست
زان روی که از شعاع نور رخ تو
خورشید منیر و ماه تابنده شده‌ست

تادامن كفن نكشم زير پاي خاك

باور نكن كه دست زدامن بدارمت

 

[joghd123]

تو نیک و بد خود هم از خود بپرس
چرا بایدت دیگری محتسب
و من یتق الله یجعل له
و یرزقه من حیث لا یحتسب

 

[وحيد اسماعيلي]

تو نیک و بد خود هم از خود بپرس
چرا بایدت دیگری محتسب
و من یتق الله یجعل له
و یرزقه من حیث لا یحتسب

باغبان گر پنج روزي صحبت گل بايدش

بر جفاي خار هجران صبر بلبل بايدش

اي دل اندر بند زلفش از پريشاني منال

مرغ زيرك چون به دام افتد تحمل بايدش


در ضمن از شما دوست خوبم به خاطر شعرهاي قشنگت تشكر مي كنم

موفق باشي عزيز

 

[joghd123]

باغبان گر پنج روزي صحبت گل بايدش

بر جفاي خار هجران صبر بلبل بايدش

اي دل اندر بند زلفش از پريشاني منال

مرغ زيرك چون به دام افتد تحمل بايدش


در ضمن از شما دوست خوبم به خاطر شعرهاي قشنگت تشكر مي كنم

موفق باشي عزيز

شربتی از لب لعلش نچشیدیم و برفت
روی مه پیکر او سیر ندیدیم و برفت


ما مخلصیم

 

[وحيد اسماعيلي]

شربتی از لب لعلش نچشیدیم و برفت
روی مه پیکر او سیر ندیدیم و برفت


ما مخلصیم

تنت به ناز طبيبان نيازمند مباد

وچود نازكت آزرده گزند مباد

سلامت همه آفاق در سلامت توست

به هيچ عارضه شخص تو دردمند مباد...

 

[naghmeirani]

تنت به ناز طبيبان نيازمند مباد

وچود نازكت آزرده گزند مباد

سلامت همه آفاق در سلامت توست

به هيچ عارضه شخص تو دردمند مباد...

در آتشِ عشقِ تو می سورد و میسازد

تا جان به رهت بازد ؛ پروانه چنین باید

 

[Ghazal_joon]

در بخشش و دادن آمد پدید

ببخشید دانا چنان چون سزید

 

[yasna68]

در بخشش و دادن آمد پدید

ببخشید دانا چنان چون سزید

دیده ای نیست نبیند رخ زیبای تو را
نیست گوشی که همی نشنود آوای تو را