مشاعرۀ سنّتی

elham_k

عضو جدید
لالالا بخواب ای گل سوسن
همه فرشته ها روتو میبوسن
 
آخرین ویرایش:

Coraline

مدیر تالار پزشکی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
نی حریف هرکه از یاری برید :gol: پرده هایش پرده های ما درید
 

'nobody'

کاربر بیش فعال
نی حریف هرکه از یاری برید :gol: پرده هایش پرده های ما درید

دیدی ای دل که غم عشق دگر بار چه کرد
چون بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد
آه از آن نرگس جادو که چه بازی انگیخت
واه از آن مست که با مردم هشیار چه کرد:gol:
 

mut

عضو جدید
دیدی ای دل که غم عشق دگر بار چه کرد
چون بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد
آه از آن نرگس جادو که چه بازی انگیخت
واه از آن مست که با مردم هشیار چه کرد:gol:

در طریق عشقبازی امن و آسایش بلاست ،
ریش باد آن دل که با درد تو خواهد مرهمی ...
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
یک دو روزی صبر کن ای جانِ بر لب آمده

چون که خواهم در حضورِ دوست بسپارم تو را
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
یک نفر سبز ، چنان سبز که از سرسبزیش

می توان پل زد از احساس خدا تا دل خویش

 

'nobody'

کاربر بیش فعال
آمد شدن تو اندرین عالم چیست
آمد مگسی پدید و ناپیدا شد


دوش در عزلت جان فرسایی
داتم همدم روشن رایی
شمع آن همدم دیرینه من
سوختن ها را آیینه من
همه شب مونس و همدم و دمساز بود
همدم و همدل و دمساز بود
 

*نيروانا*

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
ديدي اي دل كه غم عشق دگربار چه كرد
چون بشد دلبر وبا يار وفا دار چه كرد

در بزم او که خفته فرو پلک چشمها

غیر از دل تپیده و رنگ پریده نیست

هر آهوئی به هر چمنی می چرد ولی

آن آهوئی که در چمن او چریده نیست
 

elham_k

عضو جدید
تا زنده بودیم نبودیم کسی کشت مارا غم بی هم نفسی
تا که مردیم همه یار شدند.....
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
هر که خواهد گو بیا و هر چه خواهد گو بگو

کبر و ناز و حاجب و دربان بدین درگاه نیست
 

minoo-lovely

عضو جدید
ترا من چشم در راهم......
شباهنکام
که ميگيرند در شاخ تلاجن سايه ها رنگ سياهي
وزان دلخسته گانت راست اندوهي فراهم....
 

mut

عضو جدید
مجال خواب نمی‌باشدم ز دست خیال ---------- در سرای نشاید بر آشنایان بست

تو با خون و عرق اين جنگل پژمرده را رنگ و رمق دادي
تو با دست تهي با آن همه توفان بنيان كن در افتادي
تو را كوچيدن از اين خاك دل بركندن از جان است
تو را با برگ برگ این زمین پیوند پنهان است ...

(البته فکر کنم شعر نو نوشتن توی این جور مناظره اشتباهه ولی :redface:)‎
 

shoonisht

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو چو آن کوزه گر بوالهوسی
که کند کوزه به هر روز بسی

خوب سازد و در هم گیرد
به زمین می زند و می کشند

باز چون مرغ هوسش پر گیرد
عمل لغو خود از سر گیرد
 

nazaninfatemeh

عضو جدید
دیدمت رد می شدی از کوچه های خاطره
التماست کردم گفتم بیا نیومدی
نمیگم بیا اگه دوست نداری بیای نیا
لااقل فقط بهم بگو چرا نیومدی؟
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا