گنجینه معماری خوزستان

JMSBeta

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
اینجا شهر گفت‌‌وگوی تمدن‌هاست. جای پای معماری ساسانی و بیزانس و روم شرقی را می‌توان در دزفول یافت.
دزفول مكانی بوده برای تبادل فرهنگ‌ها. شهری كه در آن روزگاری، رومی‌ها می‌زیستند و بر روی رودخانه‌اش سد ساختند.
در معماری خانه‌های كوچك دزفول، از سبك مسجد ایرانی گرفته تا كلیسای رومی و از مكتب ساسانی گرفته تا یونانی همه را می‌توان دید.
اینجا سرزمینی است كه در آن پرتقال و خرما و موز در كنار هم می‌رویند. باید در كوچه‌هایش گشت، منظره دیوارهایش را دید، روبه‌روی هر دری ایستاد و سر را تا جایی بالا برد كه در آنجا دیوار و آسمان همدیگر را ملاقات می‌كنند و آنگاه گوش سپرد به همه نجواهای شهر.
شهری با بافت فشرده كه گویی مردمش طاقت دوری از هم را نداشتند كه خانه‌هایشان از سه طریق پشت‌بام، كوچه و زیرزمین به هم راه داشته.
باید داخل خانه‌ها شد و سرك كشید به شواوان‌ها (شوادون به زبان محلی).
راهی زیرزمینی و دور و دراز كه گاهی از كنار رودخانه دز سردرمی‌آورد و بیشتر اوقات از خانه همسایه. این راه زیرزمینی پناهگاه مردم دزفول بود در زمان بمباران هوایی.
وقتی در كوچه‌های دزفول راه می‌روی، اگر هم تنها باشی، گویی تنها نیستی.
در هر پیچی از كوچه، كوچه هم با تو می‌پیچد و چشم به آسانی و نرمی می‌چرخد.
دزفول را در زمان ساسانیان به صورت یك دژ و برای محافظت از پل رودخانه دز استوار كردند و به همین دلیل كالبد شهر شدیداً فشرده است و تمام خانه‌های ناحیه قدیمی شهر بر زمین‌های كوچكی احداث شده‌اند.
دزفول از معدود شهرهای ایران است كه در معماری آن، آجر پخته به وفور به كار برده شده و گذشته از آنكه دیرپایی آن را باعث شده، اصالت و وقار خاصی نیز به آن بخشیده است.
 

ghale_rostam

عضو جدید
گنجینه معماری خوزستان

معرفی مختصر گتوند
شهر گتوند در شمال استان خوزستان بين 31 درجه و 26 دقيقه ي عرض شمالي (از خط استوا) و بين 48 درجه و 37 دقيقه تا 49 درجه و 4 دقيقه طول شرقي
ازنصف النهار گرينويچ واقع شده است. اين شهر از شمال به بخش سردشت دزفول و دنباله رشته کوههاي زاگرس,از مغرب به بخش مرکزي دزفول از جنوب به
شهرستان شوشتر و سرزمين جلگه اي شعيبيه(شادبه) و ديمچه و از مشرق به شهرستان مسجد سليمان و شهر لالي محدود مي باشد. مساحت آن 2675 کيلومتر مربع
مي باشد.بعد از جدا شدن گتوند از شوشتر و تبديل شدن به شهرستان طبق تقسيمات جديد کشوري ,بخشي از قلمرو پيشين شامل (قسمتي از عقيلي,ديمچه تا شهرک

کوله جاز و منطقه ي اقتصادي کشت و صنعت کارون ) جزء شوشتر باقي ماند.


شهر گتوند طبق آمار سال 1335 جمعيتي معادل 3073 نفر داشته استو در سال 1345 به 5056 نفر افزايش يافته و مجدداً در سال 1355 جمعيت شهر به 7005
نفر مي رسد که رشد ساليانه 3/3% را مي رسانده است, در سال 1362 جمعيت شهر بدون محاسبه جمعيت شهرک هاي مهاجرين جنگ حدود 12414 نفر بوده

است. در مهر ماه 1365 شهر گتوند داراي 2393 خانواده ي معمولي با 14946 نفر جمعيت و در سال 1375 بر اساس گزارش مرکز آمار ايران جمعيت شهر گتوند

بالغ بر 18000 نفر و در اسفند ماه 1379 بر اساس گزارش رسمي سازمان مديريت و برنامه ريزي استان جمعيت شهر 21225 نفر با 3830 خانوار معمولي شامل
نفر10911مرد و 10314 نفر زن بوده است, به بيان ديگر در مقابل هر 100نفر زن 106 نفر مرد در اين شهر وجود داشته است.
قابل ذکر است که زبان مردم منطقه بختياري مي باشد.......

در ارتباط با وضعيت صنعتي منطقه بايد متذکر شد که وجود شرکت کشت و صنعت کارون در محدوده جغرافيايي گتوند از ابعاد گوناگون مي توانست و مي تواند مفيد

باشد در کنار آن وجود سد تنظيمي که در دهه ي 50 احداث شد و همچنين سد بزرگي که در حال احداث است از نظر اشتغال زايي , رونق کشاورزي ,رونق بازار و

.....ساير موارد... مي تواند مفيد واقع شود
 

ghale_rostam

عضو جدید
تاریخ شوشتر
اوضاع جغرافیایی شوشتر
شهرستان شوشتر در شمال استان خوزستان بین 48 درجه و 20 دقیقه طول شرقی و 32 درجه و 30 دقیقه عرض شمالی واقع گردیده است. این شهرستان از شمال به شهرستان گتوند و کوههای بختیاری، از مغرب به شهرستانهای دزفول و شوش،از شرق به شهرستان مسجد سلیمان و از جنوب به شهرستان اهواز محدود می گردد. از نظر آب و هوا، شوشتر در منطقه گرمسیری است و زمستانی معتدل و تابستانی گرم دارد. با توجه به پیشینه کهن شوشتر، جغرافی نویسان دورانهای گذشته، در مورد ویژگیهای جغرافیایی این شهر اظهار نظر کرده اند که در اینجا به برخی از آنها پرداخته می شود. مقدسی در مورد شوشتر آورده است که:«در همه خوزستان بهتر از شوشتر نیست. باغها اطراف آن را گرفته اند. آنجا بهشت خوزستان است،انواع میوه در آنجا بعمل می آید و آبی سرد دارد که در زیر زمین روان است.» ابن رسته این شهر را از خوره های (توابع)اهواز(خوزستان) می داند و فاصله آن را در دو مرحله جمعاً16 فرسخ می داند. نظامی در اشعار خویش بهار شوشتر را اینگونه توصیف می کند: «همه عالم بهار شوشتری---- جایگاه تذر و کبک دری»، تذکره شوشتر هوای بهار آن را بغایت معتدل می نامد و می گوید:« وفور گل ولاله و ریاحین خدا آفرین در صحراهای آن به حدی است که وصف آن نتوان نمود» تحفة العالم و تاریخ جغرافیایی خوزستان نیز ضمن بیان حدود جغرافیایی، توصیفاتی از آب و هوای مناسب این شهر دارند. علاوه بر آن دروازه های قدیمی این شهر نیزبه شرح زیر نام برده شده است.1- دروازه ماپاریان در شمال که به رودخانه شطیط باز می شد،2- دروازه دزفول در زاویه شمال غربی متصل به پل شادروان شاپوری که راه دزفول از آن می گذرد،3- دروازه آدینه در مغرب شهر در کنار نهر داریان،4- دروازه لشکر در زاویه جنوب غربی و متصل به پل لشکر،5- دروازه مقام علی در زاویه جنوب شرقی مشرف بر رود گرگر،6- دروازه گرگر در سمت مشرق که از روی سد گرگر عبور می کرد. شاید تعداداین دروازه ها در زمانهای مختلف تغییر کرده باشد زیرا منابع قدیمی تر گاهی چهار دروازه و گاه پنج دروازه برای آن ذکر کرده اند. این شهر در روزگار پیشین از شهرهای بسیار مهم و زیبای ایران بشمار می آمده و دارای بازارهای بزرگ و باغهای متعدد وگسترده بوده است. باغهای شوشتر از شهرت بسیاری برخوردار بوده اند و به دو بخش داخلی و خارجی تقسیم می شدند. عمده ترین باغهای داخلی عبارت بودند از: سالم آباد،گلابی،بلاگردان و باغهای سمت مشرق مانند باغ بلبل،باغ خواجه فیض الله لشکرنویس و تاش علیا و سفلا. باغهای خارج شهر که بیشتر در جنوب واقع بودند عبارتند از: باغ نو،باغچه شیخ، باغ شاه و باغ وقفک و بیشه عزیزخان و باغ شرابدار وباغ نوروزخان و باغ حسین آباد و باغهای منطقه میاناب. از باغ دیگری بنام باغ سبزه میدان که باغ ملی بوده نیز نام برده شده که درساحل راست شطیط مقابل قلعه سلاسل قرار داشت. مردم شوشتر برای فرار از گرمای تابستان اقدام به ابداع زیرزمینها و سردابهایی نمودند که در زبان محلی بنام شوادون(shavadun) معروف هستند و تا کنون تعداد زیادی از آنها در خانه های ساکنین شوشتر موجود است و برخی از آنها بوسیله قناتهایی به رودخانه راه داشته است تا از نسیم خنک رودخانه نیز بهره ای برده شود. آب آشامیدنی و مورد استفاده ساکنین شهر از رودخانه کارون بوده که در شمال این شهر به دوشاخه اصلی شطیط در غرب و گرگر در شرق و یک شاخه فرعی بنام نهر داریان بموازات شطیط تقسیم شده است. دو شاخه اصلی در 40 کیلومتری جنوب شوشتر در منطقه بندقیر بهم پیوسته بهمراه رود دز راهی اهواز می شوند.

وجه نام گذاری و تاریخ بنای شوشتر

تقریباً همه نوشته های پیشینیان و به تبع آنها منابع تحقیقی جدید، بنیانگذاری شوشتر را به دوران اساطیری ایران نسبت می دهند و تاریخ بنای آن را بعد از شوش می دانند. بطوریکه نقل شده است روزی هوشنگ پیشدادی از پادشاهان اساطیری ایران ضمن گردش در اطراف شوش به کنار رود کارون می رسد و چون آنجا را مکان باصفایی می یابد دستور می دهد شهری در آنجا بنا کنند و نام آن را شوشتر به معنای خوب تر از شوش(شوش= خوب)می گذارد. یاقوت حموی و به نقل از او اعتمادالسلطنة در مرآت البلدان از فردی به نام زجاجی آورده اند که این شهر را از آنجهت تُستَرگویند که شخصی بنام «تُستَرابن نون» از طایفه بنی عجل آن را فتح کرد و بنام او نامگذاری شد.البته نظریه زجاجی کمی سست می نماید زیرااولاً خود یاقوت حموی در پایان این روایت می نویسد به چیزی نمی ارزد وثانیاً شوشتر پیش از سقوط بدست اعراب شهر مهمی بوده و قطعاً نامی داشته که همان شوشتر باشد.از طرف دیگر در هیچ منبع موثقی ،فاتح شوشتر بنام تستر نامیده نشده است. بلکه اکثر منابع ،ابوموسی اشعری را بعنوان فاتح شوشتر ذکر می کنند. برخی نیز بدلیل داشتن شش دروازه ،آن را ششدر نامیده اند. نظریه بسیار محکم دیگری نیز در باب نام شوشتر وپیوند آن با ایزدان کهن ایرانی در کتاب آثار و بناهای تاریخی خوزستان تألیف احمد اقتداری جلد دوم آمده است که می توان به آنها استناد نمود.حمدالله مستوفی در نزهة القلوب آورده است که هوشنگ پیشدادی ساخت و خراب شده بود،اردشیربابکان(بنیانگذارساسانیان)تجدیدعمارت آن کرد وشکلش بر مثال اسب ساخت. در باب تاریخ بنای شهر به نقل از ابن مقفع آمده است که اول شهری که بعد از توفان نوح بنا نمودند شوش و سپس شوشتر بود. نامگذاری شوشتر در اشعار برخی شعرا نیز اشاره شده است.
«آن تر تفضیل تو،باشد عیان برتری از هر بلاد این جهان ای که از هوشنگ باشد بنیه ات شهر شش دروازه گشته کنیه ات»

(شوش=خوب،شوش+تر=خوبتر)،
 

ghale_rostam

عضو جدید
تاریخچه ی دزفول
چکیده
دزفول به لحاظ جغرافیایی،تاریخی، فرهنگی و اجتماعی یکی از شهرهای پویای خوزستان و بلکه ایران است
واژگان کلیدی: دژپل، جندی شاپور، قصرالروناش،دزفول

مقدمه
شهرستان دزفول با دارا بودن موقعیت جغرافیائی بسیار مناسب و زمین حاصلخیز و آب کافی و مردمی سخت کوش در طول تاریخ پر فراز و نشیب خود با چالش های جدی روبرو بوده است. این چالشها به لحاظ سیاسی،اجتماعی و فرهنگی قابل طرح است. دزفول زمان های طولانی از عمر خود را در تابعیت شهرهای بزرگ همجوار خود یعنی شوش و جندی شاپور و شوشتر گذراند تا سرانجام با تحولات همه جانبه ای که صورت پذیرفت،این شهر به رشد و شکوفائی رسید.این رشد و شکوفائی که نتیجه مؤلفه های گوناگون بوده امروزه توانسته دزفول را به یکی از قطب های سیاسی و اقتصادی کشور تبدیل کند. در این مقاله اوضاع سیاسی این شهر از دوران باستان تا کنون بررسی شده و به تبع آن اوضاع اجتماعی و فرهنگی نیز مورد بررسی قرار گرفته است.

جغرافیای دزفول
شهرستان دزفول با 7884 کیلومتر مربع وسعت در شمال استان خوزستان واقع گردیده و مرکز آن شهر دزفول است. حدود آن به شرح زیر است: از شمال به اندیمشک،از شرق به شوشتر و گتوند، از غرب به اندیمشک و استان ایلام، و از جنوب به اهواز و منطقه دشت آزادگان و شوش محدود می گردد و بین 48 درجه و24 دقیقه طول شرقی و 32 درجه و24 دقیقه عرض شمالی قرار دارد. بلندی آن از سطح دریا حدود140 متر است.آب و هوای آن نسبتاً خشک است.تابستان های گرم با حد اکثر دمای50 درجه و زمستانی معتدل با حداقل دمای23 درجه دارد. به گفته یکی از منابع :« در دو شهر باستانی دزفول و شوشتر که هر دو دارای بافت شهری قدیمی به مقیاس بسیار وسیع می باشند،ملاحظه می شود که اقلیم گرم و نیمه مرطوب باعث ایجاد بافت شهری و فرم ابنیه ای شده که حالت بینابین با بافت شهری و فرم ابنیه در دو منطقه گرم و خشک و گرم و مرطوب دارد.»(وحید قبادیان،صص50-149 ) وجود رودخانه پر برکت دز که از میان شهر عبور می کند و نیز خاک حاصلخیز و هوای معتدل موجب شده تا دزفول به عنوان شهری با انواع محصولات کشاورزی معرفی گردد. به طوری که پرتقال دزفولی در سطح جهان به خوبی و مرغوبیت شناخته شده است. در روستاهای اطراف این شهر نیز انواع سبزیجات و پیاز و سیب زمینی و گوجه فرنگی و بادمجان و... بخوبی به عمل می آید. در این میان بادمجان قصری بسیار مشهور است. دزفول در مکانی بلند و با صفا ساخته شده است و در گذشته چهار دروازه داشته است:1-دروازه غربی،2-دروازه شاه خراسان،3-دروازه شوشتر،4-دروازه بختیاری. نهرهایی در اطراف شهر موجب آبیاری زمینها می شد که به طور اجمال عبارتند از:نهر شاه آباد، نهر سیاه منصور، نهر کوتیان،نهر شمعون، نهر شرف آباد وبسیاری نهرهای دیگر. نجم الملک هوای دزفول را در مقایسه با شوشتر بهتر می داند و می نویسد:«...دزفول هوایش خیلی بهتر است و جانور ندارد و میوه بسیار دارد. تابستان توقف آنجا بهتر از شوشتر است.»(نجم الملک،ص118)
وجه نام گذاری دزفول
آنچه از لحاظ زبان شناختی از نام کنونی این شهر برداشت می شود و در منابع متعدد نیز تکرار شده این است که نام دزفول از دو واژه(دز+فول) تشکیل شده است. این نام که گویا از قرن ششم وهفتم در منابع باب شده است عربی شده ی واژه ی دز به معنی دژ و قلعه و کوشک، و فول یا پول یا پل که برگرفته از پل قدیمی ساخته شده بر روی رود دز است و جمعاً به معنای دژپل یا قلعه ای که در کنار پل ساخته شده است می باشد. نام آن هر چه بوده و هر چه باشد، این مکان دارای قدمتی چند هزار ساله است که در زمان های طولانی بخشی ازکشورشوش یا بعدها جزئی از شوشتر وجندی شاپور بوده است. تذکره شوشتر می نویسد:«..... در بعضی کتب قدیمه شهر انطابلس در جوار شوش مذکور است و محتمل است که همین شهر دزفول باشد...» (تذکره شوشتر،ص19/تحفة العالم،ص69) درمنابع قرون اولیه اسلامی نام های متعددی به این مکان داده اند.از جمله مقدسی از آن به نام شهر قنطره(شهر پل)،قلعة القنطره،یاقوت حموی بنام قصر روناش،ابن سرابیون به تبع پل، آن را پل رومی و ابن رسته آن را پل رود و ابن خردادبه پل زاب نامیده اند. حمدالله مستوفی در نزهة القلوب می نویسد:«... دزفول آن را اندامشک گفته اند، از اقلیم سوم است... اردشیر بابکان بساخت،بر دو جانب آب جندی شاپور نهاده است و پلی بر آن آب بسته اند... آن را پل اندامشک خوانند وآن شهر را بدان پل باز خوانند.»(امام شوشتری،صص9-288) از اینکه در کتب فتوح اسلامی نام دزفول نیامده است پیداست که در آن ایام دزفول هنوز شهری نبوده و در قرن های بعد روی به آبادی گذاشته است. جغرافی نویسان قرن سوم و چهارم مانند استخری و مقدسی آن را شهرکی تابع جندی شاپور نشان می دهند اما در قرون وسطی که شوش و جندی شاپور خراب شده و مردم آنها به دزفول نقل مکان کرده اند شهری بزرگ گردیده است. در طول تاریخ به مناسبت های مختلف نام های گوناگونی به این مکان داده شده است.همان طوریکه مورخان وجغرافی نویسان متقدم آن را قلعة القنطره و پل زاب و پل رومی واندامش و... نامیده اند به مناسبت وجود شهر روناش که سمت غربی رودخانه بوده و اکنون به نام رعنا یا رعناش نامیده می شود وحد فاصل بین پل جدید وپل رودبند می باشد،پل دزفول را نیز پل روناش و شهر دزفول را قصرالروناش گفته و مردمش را قصری نامیده اند. بطوریکه عارف نامدار شیخ اسماعیل قصری که مقبره وی اکنون در بازار کهنه قراردارد منسوب به آنجا است ونیز نوعی بادمجان که به قصری معروف است مربوط به این منطقه است. استخری تنها نام اندامش را برده و می نویسد:«از لور تا اندامش دو فرسخ است و از پل اندامش تا جندی شاپور هم دو فرسنگ...»(امام شوشتری،ص228) تذکره شوشتر و تحفة العالم با استناد به یک استدلال نه چندان محکم ،واژه فول را به معنای باقلا و موشی باقلا گرفته اند و آورده اند :«چون کشت و اکل باقلا و موشی آن در آن بلد زیاده از سایر بلاد معتاد است موسوم به این اسم شده است...»(تذکره شوشتر،ص /تحفة العالم،ص ) این استدلال چندان درست به نظر نمی رسد زیرا اگر قرار باشد شهری نامش را از باقلا بگیرد، شوشتر است. زیرا فراوانی کشت باقلا در شوشتر ضرب المثل است. از طرف دیگر وجود پل باستانی دزفول و قلعه باستانی که تا چندین سال پیش بازمانده های آن وجود داشته و محله کنونی قلعه حد فاصل پل قدیم و جدید نامش را از آن گرفته، دلیلی بر معنی فول به پل است. ضمن اینکه محققین متعددی این واژه را ریشه یابی کرده و آن را عربی شده پل فرض کرده اند.سید محمد علی امام اهوازی محقق و دزفول شناس معتقد است که:«... بی شک چنانکه یاقوت حموی ایراد کرده نام دزفول در اصل دزپهل بوده و به واسطه قلعه نظامی بوده که در ساحل شرقی این رودخانه ساخته بودند و تا سالها پیش اثر آن برجای بود... و اینکه برخی کلمه فول را واژه ای تازی تصور نموده اند کاملاً بی مأخذ است....»(امام اهوازی،صص6-25)


نمونه ای از شعر ناهیدی در مورد جنگ اول جهانی
ای دل از دزفول و وضع آن دیار.......... عرضه بنما شرح حالی باختصار
صحبتی بنما تو از حکام پیش............ آنچه را دیدی تو با چشمان خویش
--------------------- .............. --------------------
انگلیسی از برای پیشرفت................شد به خوزستان برای حفظ نفت
--------------------- ............... ------------------
شد به خوزستان برای سروری ............. هر طرف بک بید(بود)از قنسرگری(کنسولگری)
 

ghale_rostam

عضو جدید
تاریخچه شهر اهواز

چندی پیش خبری منتشر شد مبنی براین که در منطقه ی دروازه اهواز در حین حفاری مسیر قطار شهری در عمق دوازده متری زمین آثاری از شهر باستانی هرمز اردشیر یافت شده است.این آثار بنا به گفته برخی آگاهان در سال 1310 هجری شمسی توسط باستان شناس بزرگ خوزستانی پروفسور عزت الله نگهبان شناسایی وبا شماره 43 در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است. این امر انگیزه ای شد تا مختصری از تاریخ پر فراز و نشیب این شهر باستانی جهت آگاهی خوانندگان نگاشته شود.باشد که نسبت به میراث نیاکان خویش با دیده احترام بنگریم.

جغرافیای شهرستان اهواز:

شهرستان اهواز با مساحت 7/7924 کیلومتر مربع در جنوب غربی ایران واقع شده و مرکز استان خوزستان است. حدود آن به ترتیب عبارت اند از شمال به شهرستان شوشتر، ازشرق به شهرستان رامهرمز، ازجنوب به شهرستان آبادان و خرمشهر و شادگان وازغرب به شهرستان سوسنگرد و ناحیه دشت آزادگان.



وجه نامگذاری اهواز:

بطوریکه از منابع قدیم بر می آید نام اهواز از کلمه اواژ یا اواج ( (uvaja
گرفته شده است.در کتیبه بیستون اواج و در کتیبه نقش رستم خواجا ذکر شده است. در ایام ساسانیان نام هرمشیر یا هرمزد اردشیر که مرکب از دو واژه هرمزو ارد شیر است بر این شهر اطلاق شده است. حمزه اصفهانی می نویسد:«هرمز اردشیر نام دو شهر است،چون اردشیر آنها را بنا نهاد هر یکی را به نامی مرکب از نام خود و نام خدای خود بنامید.آنگاه بزرگان و اشراف را در یکی جای داد و کسبه و بازاریان را در دیگری.لذا شهر بازاریان به هوجستان واجار(خوزستان بازار)معروف شد و عرب ترجمه به عربی نموده سوق الاهواز خواندند و نام شهر دیگر را مخفف کرده هرمشیر گفتند.» یا قوت بنقل از ابوزید آورده است که نام قدیم آن هرمزشهر است که هرمشیر شده است اعتماد السلطنه در کتاب مرآة البلدان اهواز را جمع هوز می داند که اصل آن حوز بوده،حا را بدل به ها نمودند. حوز به معنی حاصل نمودن و دارا شدن چیزی است.فرهنگ معین آن را به زبان پهلوی هوجستان واجار مینامد و معتقد است که خوز یا هوز نام قوم ساکن آن محل است و در ادامه می نویسد در پارسی باستان این ناحیه به نام اواجا یاد شده است. برخی اهواز را با شهر آگینیس که استرابون از آن نام برده است منطبق دانسته اند ولی احتمال دارداهواز در محل شهر قدیم تاریانا که نئار خوس نام برده بنا شده باشد. بطور کلی نامهای شهر رام(رام شهر)،هرمز اردشیر،هوزمسیر،هرمشیر،هومشیر،هوجستان واجار،اخواز،سوق الاهواز و ناصریه از نام های این شهر بوده است.
تاریخ بنا و بانی آن نامعلوم است.برخی بنای آن را به اردشیر بابکان نسبت می دهند و بعضی دیگر به پسرش شاپور اوّل. برخی نیز بنای اهواز را به سمیرامیس ملکه بابل نسبت می دهند. آثار بدست آمده نشان می دهد که این شهر از زمان ایلامیان باستان وجود داشته و بعد ها توسط حکومت های دیگر از جمله اشکانیان و ساسانیان بازسازی شده است.


 

zanememar

عضو جدید
کاربر ممتاز
آثار تاریخی رشتخوار، موزه ای طبیعی برای جذب گردشگر

آثار تاریخی رشتخوار، موزه ای طبیعی برای جذب گردشگر



شهرستان رشتخوار در آبان ماه سال ۱۳۸۱ از شهرستان تربت حیدریه جدا و به شهرستان تبدیل شد. این شهرستان از لحاظ موقعیت جغرافیایی در فاصله ۲۰۰ کیلومتری و سمت جنوب مرکز استان خراسان رضوی (مشهد) قرار دارد. این شهرستان دارای وسعتی به میزان ۴ هزار و ۲۵۶ کیلومترمربع است. از لحاظ تقسیمات شهرستانی دارای دو بخش جنگل و مرکزی و ۴ دهستان آستانه، رشتخوار، جنگل، شعبه می‌باشد. شهرستان رشتخوار دارای جمعیتی معادل ۶۵ هزار نفر طبق سرشماری اول سال ۱۳۸۷ می‌باشد که از این جمعیت تعداد ۲۰ درصد در نقاط شهری و تعداد ۸۰ درصد در مناطق روستایی زندگی می‌کنند.


موقعیت جغرافیایی و ویژگی‌ها‌ی طبیعی
شهرستان رشتخوار با گستردگی ۴ هزار و ۲۶۰ کیلومترمربع وسعت و مرکزیت شهری به همین نام با دو بخش مرکزی و جنگل از شمال و شمال شرقی و غربی به تربت حیدریه و از جنوب غربی و جنوب به گناباد و از شرق و جنوب شرقی به خواف محدود می‌شود. ارتفاع این شهرستان از سطح دریاهای آزاد هزار و ۱۴۰ متر است. شهرستان رشتخوار دارای دو هزار و ۱۷۲ هکتار زمین‌ها‌ی عرصه جنگلی و ۵ هکتار فضای سبز می‌باشد. در شهرستان رشتخوار پرورش دام، زنبور عسل و کرم ابریشم رواج دارد و با حفر بالغ بر ۱۰۰ حلقه چاه عمیق و نیمه عمیق توانسته اند انواع محصولات مختلف زراعی را نیز در منطقه کشت کنند. این شهرستان دارای آب و هوای خشک و کویری و فاصله آن با مرکز استان خراسان رضوی حدود ۲۰۰ کیلومتر است.


پیشینه تاریخی
منابع موثق از جمله کشفیات و بررسی‌ها‌ی باستان شناسی موید وجود زیستگاه‌ها‌ی انسانی در این ناحیه از دوره‌ها‌ی ما قبل تاریخ و تاریخی است. بدون تردید سرزمین رشتخوار در گذشته خود همواره مسکن و مأوای ساکنان این منطقه بوده است. از جمله آثار به جای مانده در مناطق مختلف آن از دوره خوارزمشاهیان، تیموریان و صفویه بر رونق و آبادی این ناحیه در آن روزگار صحه می‌گذارد. علاوه بر آن رشتخوار در سده‌ها‌ی دوازدهم و سیزدهم هجری نیز به دلیل توجه حاکم وقت سلطان علی خان قرائی در زمره مناطق آباد خراسان به شمار می‌رفت. در ۲۵ کیلومتری جاده آسفالته تربت حیدریه به خواف نزدیک به روستای سنگان رشتخوار، بقایای مسجد و مزار رکن الدین محمود سنجانی (۵۹۳-۴۷۸ ه.ق) جلب نظر می‌کند. وی از اولیاء و رهبران مسلک عرفان در سده ششم هجری است. مجموعه معماری بر جای مانده مشتمل بر دو بناست که در ضلع شرقی مسجد و در ضلع غربی مزار شاه سنجان قرار دارد. از بنای مسجد تنها یک ایوان وسیع بر جای مانده است. بنای مزار نیز با پوششی گنبدی بر ساقه ای ۸ ضلعی استوار بوده است. بر اساس بنا سابقه آن به سده نهم هجری می‌رسد.


مسجد جامع رشتخوار
بقایای این مسجد در جنوب شرقی رشتخوار واقع شده است. اگرچه برخی بنای مزبور را خانقاه نیز نامیده اند با این حال با توجه به یافته‌ها‌ی کاوش‌ها‌ی باستان شناسی، مسلم است که بنای مزبور مسجد و یا مسجد- مدرسه ای دو ایوانی است. شالوده بنا احتمالا در دوران خوارزمشاهیان ریخته و در دوران تیموری مرمت شده است. اما امروزه مسجد جامع رشتخوار مشتمل بر یک ایوان و شبستانی به انضمام محراب در گوشه جنوب غربی آن است. آثار کتیبه ای نیز بر ساقه گنبد دیده می‌شود.


شهر تاریخی جیزد
بقایای محوطه جیزد در جنوب روستای اکبرآباد در ۱۲ کیلومتری جاده رشتخوار به خواف قرار دارد. بقایای این شهر در محل به قلعه کهنه جیج مشهور و در حقیقت همان شهر جیزد است که بنا بر نوشته فصیحی خوافی در زلزله مهیب سال ۷۳۷ هجری ویران شد. امروزه از خیل ابنیه شهر جیزد تنها تپه ماهورها، بخشی از ارگ و حصار شهر و برج‌ها‌ی اطراف با وسعت ۳ کیلومترمربع بر جای مانده است همچنین پیرامون این شهر خندقی نیز حفر شده است.


مزار سید قوام الدین
در فاصله یک کیلومتری شمال غرب روستای نوق و به فاصله ۲۰ کیلومتری شهر رشتخوار مزار منسوب به سید قوام الدین قرار دارد. به باور اهالی، این شخصیت از نوادگان امام موسی بن جعفر(ع) است. این بنا در قرن نهم هجری بنا و در دوره‌ها‌ی پس از آن بازسازی شده است. بنای اولیه مزار با طرح و نقشه ای ۴ضلعی دارای گنبدی زیبا به انضمام دو نورگیر و ایوان با دو غرفه و آراستگی‌ها‌ی آن در جلوی این فضا می‌باشد.


مزار شیخ امان قلی
مزار شیخ امان قلی با فاصله کمی ‌از روستای سنگان رشتخوار و در چند متری ضلع شمالی سنجان واقع شده است. شیخ امان قلی یکی از عرفای زمان خویش بوده و از آن جا که پیروزی نادرشاه را در حمله به هرات پیش بینی می‌کند، پس از بازگشت نادر و مطلع شدن از مرگش، دستور ساخت مزاری را برای وی صادر می‌کند. مزار شیخ، بنایی است با نمای خارجی ۸ ضلعی که گنبد آن فرو ریخته است. ۸ ایوانچه با ابعاد متفاوت پیرامون بنا را فرا گرفته است. تزئینات این بنا با استفاده از عناصر تزئینی آجرکاری آراسته شده است.


خانه قدیمی ‌قرایی
خانه حاجی خان یاور حاکم رشتخوار در داخل شهر و در خیابان امام خمینی شمالی واقع شده است. این سکونت گاه با وسعت ۲ هزار و ۲۰۰ مترمربع با توجه به کتیبه آن در دوره قاجار و به سال ۱۲۴۴ ه.ق ساخته شده و مشتمل بر ایوانی با ۶ ستون، تزئینات کاشی کاری و آجر کاری است که از جلوه ای خاص برخوردارند. فضای پیرامون حیاط مرکزی به اتاق با شومینه‌ها‌ی زیبای گچی، مطبخ، انباری و... اختصاص یافته است.


تفرجگاه گرماب
این مکان با طبیعتی زیبا در ۲۵ کیلومتری روستای سعادت آباد دارای آبشاری خروشان با درختان پسته کوهی، زرشک، چنار کوهستان، بلوط، چشمه‌ها‌ی آب گرم معدنی، گذرهای پرپیچ و خم در دل نهرهای آب زلال و گواراست. مزار پیر یاهو از سالکان طریقت و تصوف در بلندترین نقطه کوه و نزدیک به چشمه‌ها‌ی آب گرم قرار دارد که هر سال پذیرای خیل ارادتمندان وی می‌باشد.


پل سالار
از جمله ابنیه تاریخی شهرستان رشتخوار پلی آجری است که در ۲۰ کیلومتری جاده تربت حیدریه به رشتخوار واقع شده و از یادگارهای معماری دوره قاجار می‌باشد. این اثر در گذشته محل عبور و تردد از رودخانه کال سالار بوده است. اما امروزه این رودخانه خشک شده و تنها در مواقعی آب در آن جریان دارد. بنابر شواهد موجود پل سالار به سعی و اهتمام حسن سالارخان یاور بنا شده است.


قلعه کریم آباد
بنای تاریخی قلعه کریم آباد در ۶ کیلومتری جنوب شهر رشتخوار قرار دارد. این قلعه در دوره قاجار بنا شده و سازنده آن مشخص نیست. نمای بیرونی این اثر مشتمل بر ۴ برج مستحکم و تاسیسات و ابنیه فضای داخلی آن نیز سالم است. ورودی قلعه بسیار ساده و تعدادی از اتاق‌ها‌ی موجود در آن آراسته به تزئینات رسمی‌بندی، گچی و نقاشی روی گچ می‌باشد.


آب انبار بزرگ مرکزی جنگل
این سازه آبی که در بخش جنگل از توابع رشتخوار و به فاصله ۹۰ کیلومتری از آن واقع است شامل مخزن آجری بزرگ با عمق زیاد می‌باشد که به دلیل گنجایش بسیار آب در آن به آب انبار مرکزی معروف شده است. ورودی این بنا مسدود شده اما در گذشته فضای معماری آن مشتمل بر پلکان و پاشیر نیز بوده است. این آب انبار یادگارهای قاجار در رشتخوار است.


آب انبار اکبرآباد
این بنا در بخش مرکزی و در دهستان رشتخوار به فاصله ۱۳ کیلومتری جنوب شرقی شهر رشتخوار واقع شده است. در جوار روستای اکبر آباد آب انباری وجود دارد که منتسب به دوره قاجاری می‌باشد. آب انبار اکبرآباد شامل فضایی گنبدوار روی مخزن و فضای منتهی به پاشیر می‌باشد. مخزن این آب انبار شامل استوانه ای بزرگ به قطر تقریبا ۱۰ تا ۱۲ متر با پوشش آجر فرش و دارای دو ورودی است.


مناظر طبیعی سد شهید یعقوبی
این سد روی رودخانه کال سالار ساخته شده و هدف ایجاد آن توسعه و بهبود کشاورزی در اراضی پایین دست سد و همچنین مهار سیلاب رودخانه کال سالار بوده است. این سازه از نظر ساختار از نوع خاکی- سنگ ریزه ای با هسته رسی است. وجود این سازه و فراوانی آب سبب پراکنش درختان، درختچه‌ها‌ و گیاهان مختلف در این منطقه شده که با این وضعیت گردشگران بسیاری به عنوان تفرجگاه از این مکان و طبیعت زیبای آن بهره می‌برند.


دره ییلاقی زیر غرقاب
دره ییلاقی زیر غرقاب در فاصله تقریبی ۸ کیلومتری شمال شهر رشتخوار واقع شده است. این ناحیه کوهستانی و کوهپایه ای دارای آب و هوایی مطلوب و مفرح است که رودخانه ای فصلی در فصول گرم سال باعث طراوت هوای آن می‌شود. آب و هوای مناسب، این ناحیه را از پوشش متنوعی از جمله گیاهان خودرو، باغ‌ها‌ی میوه و درختان غیرمثمر سرشار کرده است. مناظر طبیعی دره ییلاقی زیر غرقاب چشم اندازهایی را به وجود آورده که توجه گردشگران را به خود جلب می‌کند.


صنایع دستی و هنرهای سنتی رشتخوار
در شهرستان رشتخوار انواع مختلفی از هنرهای سنتی و صنایع دستی تولید می‌شود که غالبا در کارگاه‌ها‌ی کوچک و مجموعه‌ها‌ی تولید روستایی به وجود می‌آیند. از مهم ترین این تولیدات دستی و بومی‌ می‌توان به بافت فرش‌ها‌ی دستباف، گلیم‌ها‌ی منقوش و الوان، انواع فرآورده‌ها‌ی نمدی نظیر زیرانداز، کلاه، بالاپوش اشاره کرد. همچنین فرت بافی و جاجیم بافی نیز یکی دیگر از تولیدات دستی حائز اهمیت در این شهرستان به شمار می‌رود.


مزار شیخ ابدال
مزار شیخ ابدال در روستایی به همین نام و در فاصله تقریبی ۲۰ کیلومتری شمال شهر واقع شده است. معماری این بنا موید احداث آن در قرن نهم و مقارن با دوران فرمانروایی تیموریان می‌باشد. این بنا بیشتر شبیه مسجدی کوچک می‌باشد که در میان آن صندوقی از آجر و سنگ ایجاد شده است. مزار شیخ ابدال بنایی سنگی و آجری با نقشه ای چهارطاقی است.


سوغات و ره آورد سفر
در مجموع در این شهرستان سوغات و ره آوردی که از شهرت بسیاری برخوردار باشد وجود ندارد، اما قالیچه‌ها‌ی پرنقش و نگار با رنگ‌ها‌ی روشن که در این ناحیه بافته می‌شوند می‌توانند بهترین ارمغان سفر به رشتخوار باشند. بافت‌ها‌ی ابریشمین برای تهیه البسه الوان و سایر بافته‌ها‌ی نخی که از آنان روسری‌ها‌ی نازک، حوله‌ها‌ی نخی و بقچه‌ها‌ی زیبا تولید می‌شوند قادرند زمینه خرید سوغات را برای گردشگران در این شهرستان فراهم کنند.


منبع: khorasannews.com
 

zanememar

عضو جدید
کاربر ممتاز
نگاهی به شهر باستانی شوش

نگاهی به شهر باستانی شوش



شهرستان شوش دانیال در 115 کیلومتری شمال غربی شهر اهواز قرار دارد. این شهر باستانی از مراکز تمدن قدیم و از معروفترین شهرهای دنیا و پایتخت چند هزار ساله مملکت عیلام و همچنین پایتخت زمستانی امپراطوری هخامنشی بوده‌است.​











منبع: jamejamonline.ir​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

amirabas_ali

عضو جدید
کاربر ممتاز
ینجا دزفوله…

ینجا دزفوله…

قدیمی ترین تصویر موجود از خیابان شهید منتظری دزفول
اینجا دزفوله…

من که چند دقیقه ای نگاه مانیتور می کردم و داشتم با الان ، اون دور بر رو مقایسه می کردم… نمی دونستم اینقدر ساختمون بانک ملی قدیمیه.خیلی دوست دارم بدونم شما بعد از اینکه این عکس روببینید چه حسی بهتون دست میده؟
قدیمی ترین تصویر موجود از خیابان شهید منتظری دزفول
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

lili.arch

عضو جدید
شوشتر حصاری تسخیرناپذیر

شوشتر حصاری تسخیرناپذیر

شوشتر حصاری تسخیرناپذیر
 

پیوست ها

  • 6.pdf
    147.8 کیلوبایت · بازدیدها: 0

sajad_azhang

عضو جدید
حیاط خانه های سنتی شهر دزفول

حیاط خانه های سنتی شهر دزفول

مقدمه
در بحث فضاهاي مسكوني و بخصوص خانه هاي قديمي، حياط نقش موثري در روابط بين فضاهاي خانه ها و همچنين ايجاد فضايي مطبوع و دلنشين در اجزاي خانه داشت. از اين رو هميشه به حياط به عنوان عنصري مهم توجه شده است.
فرم و شكل حياط ها همواره دستخوش تغييرات زيادي شده است.خانه هاي دوره چين يا دوره ساز با حياط هايي بزرگ تا خانه هاي آپارتماني،بدون وجود حياط خصوصي و همچنان حركت به سمت كم شدن سهم انسان از فضاي آرامش و محيط هايي كه انسان را در خانه ي خود به طبيعت نزديك مي كند.
از نتايج اين بررسي مي توان به نقش كليدي حياط، هم در دسترسي اجزاي خانه ها و هم به تغييرات قابل توجهي كه در ابعاد و اندازه و فرم حياط ها از زمان هاي قديم تا به امروز ايجاد شده است اشاره كرد.
حياط هايي كه فرم هاي مربعي بزرگ داشتند و حول آنها ريز فضاها چيده شده بودند و حياط هايي كه فرم هاي مستطيل و كمتر ذوزنقه دارند و در يك سمت ساختمان قرار گرفته اند.

تاريخچه اي درباره ي معماري شهر دزفول
شهر دزفول دو مشخصه ي بسيار اساسي دارد كه بر ارزش معماري آن مي افزايد.


نخست اينكه شهر در زمان ساسانيان و به صورت دژ و براي محافظت از پل باستاني رودخانه ي دز استوار شد و بنابراين كالبد شهر كاملا فشرده است و تمامي خانه هاي نواحي قديمي شهر بر زمين هاي كوچكي احداث شده اند.
دوم اينكه دزفول از معدود شهرهاي ايران است كه آجر پخته به وفور در آن ديده مي شود. بنابراين اصالت و وقار خاصي به شهر بخشيده است.

ولي يكي از صدمه ها و آسيب هايي كه به كالبد و بدنه ي شهر وارد شده است بمباران هايي است كه در طول جنگ تحميلي خسارت هايي وارد كرده، كه جبران آنها بسيار بعيد به نظر مي رسد.


كليات درباره ي معماري ايران
در معماري ايران شكل جا افتاده و استاندارد اتاق ها به دور يك حياط مركزي به صورت يك قانون نانوشته بوده است.جدا از محتواي فعاليتي كه درون آن وجود داشته، هنوز اصالت خود را حفظ كرده است.
حياط يكي از وجوه مشترك انواع معماري در ايران شمرده مي شود. حياط 4ايواني يك مسجد نمونه ي كاملي است از يك حياط آرماني و حياط يك خانه نيز همزاد همان حياط 4ايواني است با اين تفاوت كه حياط خانه هاي مسكوني با توجه به نياز روزمره ي انسان به آن تغيير شكل يافته است.
به عبارت ديگر، گوهر معماري حياط، همان حياط 4ايواني است كه بايد به آن رجوع كرد.
عمده ويژگي مساجد و مكان هاي عمومي اين است كه كاملا قرينه باشند تا توجه به مركز بنا جلب شود. درست برعكس حياط خانه هاي مسكوني كه سعي مي شود متنوع باشند و هدف اصلي آنها جدا از زيبايي كه بايد داشته باشند رفع نيازهاي روزمره ي ساكنين است. (محمدكريم پيرنيا)
به دليل كوچك بودن قطعات زمين و فشردگي بافت شهر فضاهايي كه داراي اهميت بيشتري هستند مانند 3 يا 5 دري، ايوان و اتاق هاي مشابه در يك طرف حياط و فضاهاي كم اهميت تر در طرف ديگر حياط قرار مي گيرند.
به همين دليل طرف با اهميت تر و فشرد ه تر تقارن خود را از دست داده و در نتيجه تركيب هاي منحصر به فردي بين عرصه و اعيان بوجود مي آيد.

ابعاد حياط ها
ابعاد حياط هايي خانه هاي شهر دزفول بر اساس تناسب طلايي ايراني از مستطيلي داخل يك شش ضلعي بدست مي آيد.


اجزاء خانه هاي سنتي و قديمي
اجزاء خانه هاي سنتي به ترتيب دسترسي از بيرون به صورت زير مي باشند:
سردر- هشتي- راهرو- حياط يا ميانسرا- اتاق.
در اينجا به بطور خلاصه به مواردي كه به اين تحقيق مربوط مي شوند مي پردازيم.
هشتي هر چند كه در بيشتر مواقع شكل آن 8 ضلعي است اما به اين مفهوم هشت(عدد 8)نيست و هشتي هايي به شكل مربع و ديگر شكل ها داريم. منظور از هشت چيزي است كه از فضاهاي داخلي خانه بيرون آمده و تنها جايي است كه با بيرون خانه ارتباط دارد.
- منطقي ترين دليل وجود اين فضا و راهروهاي پيچ در پيچ منتهي به حياط هاي اندروني و بيروني اين است كه مانع ديد افراد غريبه به داخل حريم مقدس خانواده مي شده است.
- از ديگر كاربري اين فضا، ايجاد مكث، تقسيم فضايي و فضايي جهت انتظار كه يك ابداع جالب توسط معماران سنتي بوده است.
عناصر و اجزاي هشتي:
درون يك هشتي عناصر مختلفي مثل سكو، چراغدان و براي رفتن به اتاق بالاي هشتي(فروار)پله اي در نظر گرفته مي شده است.
پوشش هاي هشتي ها نيز بسيار متنوع و معمولا با كاربندي هاي بسيار زيبا پوشيده شده است.

راهرو
براي ورود به فضاهاي مختلف خانه از جمله فضاي مهماني و اندروني مي بايست از راهروهاي پرپيچ و خم عبور كنند.(راهروهاي پرپيچ و خم خانه را دالان مي گفتند)
البته در خانه هاي بزرگ و كوچك اندازه و ابعاد اين راهروها يا همان دالان ها متفاوت است. به اين صورت كه در خانه هاي بزرگ و اشرافي سنتي رسيدن به فضاهايي مانند اندروني به وسيله ي دالان ها با پيچ و خم بيشتري نسبت به خانه هاي كوچك ومحقر سنتي انجام مي گرفت.
راهروها اغلب سرپوشيده بوده اند و سقف آنها به دو صورت تخت و قوسدار اجرا مي شده است و در هر صورت تزئيناتي بسيار ساده در سقف داشته اند.
حياط يا ميانسرا
در اغلب خانه هاي سنتي حياط به عنوان باغي كوچك عمل مي كرده است. در حياط خانه هاي سنتي در قسمت شمالي حياط فضاهاي رو به آفتاب يا به اصطلاح، آفتاب روي، قرار داشتند كه در اكثر فصول سال بخصوص زمستان در معرض تابش آفتاب بوده است.
در قسمت جنوبي كه پر سايه بوده است بخش تابستاني قرار مي گيرد و در قسمت شرق كه رو به آفتاب شديد غرب مي باشد عناصر و فضاهاي كم اهميت مانند انبار قرار مي گرفتند.
وجود درخت در خانه هاي سنتي نيز مانع از تابش شديد آفتاب به داخل، بخصوص در مناطقي مانند دزفول مي شده است.

اجزا و عناصر موجود در حياط
طرح باغچه ها و حوض ها تنوع بسيار جالبي دارد. كاشت درختان سايه گستر مانند صدر در منطقه ي دزفول بسيار رواج داشته است. همچنين درختاني مانند پرتقال، نارنگي، ليموشيرين و ليموترش كاشته مي شده اند.
طرح و شكل حوض ها هم معمولا مستطيل بوده است. كه باز هم از تناسبات طلايي پيروي كرده اند. استفاده از حوض در خانه هاي سنتي و هميشه پر بودن آن از آب هم شست و شو را راحت مي كرده و تا حدي از اسراف جلوگيري مي نموده و همچنين به دليل عقايد مردم كه آب روشنايي است و مظهر پاكي مي باشد.

به سبب عملكرد خاص خانه ها، يكي از جبهه هاي حياط اهميت بيشتري پيدا مي كند و ايوان، پنج دري، سه دري، تالار و اتاق هاي مشابه كه از اهميت خاصي برخوردارند در آن جبهه جاي مي گيرند و جبهه هاي ديگر تغيير شكل پيدا مي كنند.
در برخي خانه هاي دزفول به دليل وسعت زمين و ثروت مالكين در ساخت بنا، خانه به صورت متقارن ساخته شده است.(مانند خانه ي تيزنو- محل كنوني اداره ي ميراث فرهنگي شهرستان دزفول). اين خانه ها به صورت بيروني و اندروني ساخته شده اند.
بدون اينكه از ارزش هاي حياط خانه هاي دزفول كاسته شود كه عناصر دور تا دور آن قرار گرفته اند، تقارن حياط 4، 3، 2 و حتي تك ايواني كاملا به هم ريخته است و هر كدام از عناصر به دور حياط فقط و فقط برحسب نياز قرار گرفته اند.به همين صورت هندسه ي خشك و منضبط هميشگي جاي خود را به هندسه اي پويا و آزاد مي دهد كه هر گونه تغييري را از نظر شكل حياط پذيراست.
يكي از مهمترين نكته هايي كه در نقشه ي خانه هاي دزفول به چشم مي خورد قناسي و قائم نبودن يكي از جبهه ها و اظلاع زمين است كه معمار با دقت حياط را به صورت كاملا قائم طراحي مي كند و قناسي را در يكي از اضلاع و در درون فضا حل مي كند به طوري كه از بيرون و از داخل حياط به هيچ وجه ديده نشود.
در اين موارد معولا حياط مركزي تعيين كننده ي نحوي جاگيري و جهت گيري ساير عنصرهاي خانه است و طرح خانه با توجه به اين نكته ريخته مي شود كه لازم است به ضخامت فضاي اطراف حياط براي ايجاد فضاهاي گوناگون توجه شود
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Seti.Star

عضو جدید
کاربر ممتاز
گنجینه معماری شوشتر نو

گنجینه معماری شوشتر نو

شوشتر نو- نگاهی به یک شهر جدید



زمانی روسو، در یکی از قويترين جملات خویش نوشته بود: از مجموعه ی خانه ها یک مدينه ( town ) ساخته می شود و از مجموعه ی شهروندان یک شهر(city ).» * در دهه 1970 با افزایش قیمت نفت، حجم بی شماری از فعالیت های اقتصادی در منطقه خلیج فارس و ایران شکل گرفت . شهر جدید شوشتر پروژه ای بود که تحت تأثیر این فرایند و برای اسکان کارگران کارخانه کشت و صنعت کارون در نظر گرفته شد.
پروژه به شرکت مشاورین daz واگذار شد. (شایان ذکر است در آن هنگام خط مشی واحدی در خصوص شهرهای جدید در ایران وجود نداشت)کامران دیبا می گویدمن از نسل دوم تحصیل کردگان در غرب هستم که سوغات تحصیلشان را با خود به ایران آوردند. آنچه ما به ارمغان آوردیم، مدرنیسم بود. منظور من از مدرنیسم جنبه های فیزیکی آن نیست، بلکه عمدتاً جنبه های روانشناختی، ارزش های انسانی و ایده های حاکم بر غرب را مدّ نظر دارم.اما مجموعه پیش گفته برای آوردن اندیشه ها و ارزش های دنیای بیگانه به داخل کشور کافی نبود. دغدغه و نیاز اصلی ما عبارت بود از یادگیری از سنت ها و ناهنجارها و ارزش های فرهنگ خودمان و کشف دوباره جامعه ایرانی وادغام اندیشه غربی با فرهنگ ملی و محلی
دیبا پروژه را به شکل ساخت و ساز افقی پرتراکم به اجرا در آورد.از ساخت آپارتمان های .چند طبقه پرهیز شد و شهر هویت شهرهای افقی را گرفت.





برای هر خانه یک فضای سبز در نظر گرفته شد. از الگوی متعارف آپاتمان های غربی ( تقسیم به اتاق خواب، نشیمن، غذاخوری) پرهیز شد و اتاق ها بزرگ تر و متناسب با وسایل زندگی ایرانی در نظر گرفته شد.
برای خیابانها چشم اندازهای متنوع در نظر گرفته شد. خیابان صرفاً مکانی برای عبور نبود بلکه جایی بود که مردم می توانستند در آن توقف کرده و به تعاملات اجتماعی بپردازند. (مکانی برای گرد هم آمدن). گاهی اوقات خیابان ها پهن تر هم می شد و مکان هایی برای بازی کودکان هم پیش بینی شده بود. قرار بود خیابان ها ویژگی های یگانه ای داشته باشند که مردم را از خانه هایشان به خیابان بکشانند و آنها را دور هم جمع کنند. (ایجاد پیوند اجتماعی)یک محور اصلی به عنوان ستون فقرات شهر در نظر گرفته شد .
بازار تره بار و فروش محصولات کشاورزان ایجاد و در سمت راست آن بازار سرپوشیده قرار گرفت. بازار ، حمام ، و مسجد محلی در کنار هم طراحی و توسط محوری به محور اصلی متصل شدند.یک مرکز فرهنگی، یک جنگل مصنوعی و مسجد جامع از دیگر امکانات شهر جدید بودند و راه اصلی به یک میدان عابر پیاده ختم می شد که در آن مجموعه ای از فروشگاه ها قرار داشتند و سرانجام نوبت میدان شهر در کنار رودخانه بود که توسط یک پل عابر پیاده شوشتر جدید را از شوشتر قدیم جدا می کرد.
نیمی از خیابانها “شیرین”1،2،3… و نیم دیگر “فرهاد” 1،2،3… نام گرفت.
در خیابانها برخی فضاهای باز یا پنهان طراحی شد تا علاوه بر استفاده جهت گردهمایی مردم و بازی کودکان منظر شهر را از یکنواختی دور کند و معماری سرزنده ای به آن ببخشد. با باریک ساختن خیابان های شمالی – جنوبی باد ملایم و سایه و در نهایت معبری خنک برای پیادگان فراهم شددیبا همچنین درباره شوشتر می گوید: « خواست ما این بود که شهر دارای قابلیت هایی برای پویایی اجتماعی و توسعه باشد. ما حتی پیشنهاد دادیم که تعدادی از خانه ها در اختیار ساکنان شهر قدیمی شوشتر قرار بگیرد که پیوندی اجتماعی میان شهر جدید و شهر قدیم برقرار شود.
«
ما نمی خواستیم شهری شرکتی برجای بگذاریم که شاغلان و کارگران شرکت ناچار باشند روابط و اوضاع کاری شان را به محل زندگی شان منتقل کنند. این بدان معنی است که سرکارگر نه تنها در محیط کارش بلکه در محل زندگی اش هم دارای موقعیت بالاتر است. در شهر شرکتی هیچ گونه تحرک اجتماعی به چشم نمی خورد
از دیگر دلمشغولی های دیبا در این پروژه پرهیز از قشر بندی در طراحی شهری بود. او خواهان شهری اصیل بود که فرزند کارگر و مهندس بتوانند کنار یکدیگر در مدرسه بنشینند.
«
هدف ما ساخت تعدادی خانه نبود، ما یک برنامه کاری اجتماعی در نظر داشتیم
او امیدوار بود که با ترکیب منابع انسانی شوشتر قدیم و جدید شهری زنده بسازد.
نا آرامی های سیاسی در سال ۱۹۷۹ در ایران باعث توقف پروژه شد.طرح در فاز اول رها شد. شوشتر جدید در هنگام جنگ ایران و عراق تبدیل به محل اسکان مردم جنگ زده دیگر مناطق شد. در حال حاضر شهرداری تعداد زیادی از واحد ها را یه صاحب منصبان دولتی فروخته. مرکز محله هنوز در اختیار جنگ زدگان قدیم است و محقرانه ترین ظاهر .را داردفریار جواهریان** در بررسی وضعیت فعلی شهر جدید شوشتر به نکات زیر اشاره می کند: « وضعیت کنونی شهر رقت انگیز است، دارای پایین ترین ارزش ملک در منطقه است. زباله ها، کوچه و خیابان ها را به شدت آلوده کرده اند. شیرابه و فاضلاب در جوهای روباز راکد مانده است. مرکز محله که مرتفع ترین ساختمان ها را دارد و نقطه کانونی محسوب می شود رو به ویرانی نهاده است. …شهر جدید شوشتر تنها شهر جدید ساخته شده در ایران است که ویژگی های هویت ایرانی مستحکمی دارند. این طرح برنده جایزه آقا خان است و از جهاتی می توان آن را با کارهای حسن فتحی مقایسه کرد. این شهر نقطه عطفی محسوب می شود که بایستی به خوبی از آن نگهداری کرد. این در حالی است که ساکنان محلی شهر را قدیمی قلمداد می کنند و برخی حتی تصور می کنند شهر تاریخی است!
با گذشت زمان و افزایش سن ساختمان ها که بسیار فقیرانه نگهداری می شدند- همزمان با افزایش نواحی جدید که مشاوران دیگر طراحی آن را بر عهده داشتند- همسانی و یکدستی شهر از بین رفت. مرکز تجاری و محله که می توانست قلب تپنده فاز اول باشد، به گذرگاه وسایل نقلیه و بعضاً پارکینگ تبدیل شده (این مجموعه دارای معماری قدرتمندی است که یادآور آثار “کان” است) »
مدیریت شهری نامناسب و شرایط بد اجتماعی سبب ناتمام ماندن پروژه و ایجاد وضعیت فعلی است. وضعیتی که شایسته شوشتر نو و مردم ساکن در آن نیست. شوشتر نو هم اکنون به مکانی مرده تبدیل شده و این دقیقاً همان چیزی بود که دیبا می خواست .با آن مقابله کند.




.
.
.

.
.
.

.
.
.

.
.
.

.
.


شهرک شوشتر نو ، یادگاری کامران طباطبایی دیبا در شوشتر
با گذشت زمان دائماً چهره‌ی شهر و حتی گاهی ماهيت آن عوض می‌شود. هميشه به فكر شهر «فتی پورسيكری» در هند هستم كه شاه اكبر همزمان با شاه‌عباس كه اصفهان را تاسيس كرد ، ساخته. ولی فتي‌پورسيكري بعد از 30 سال همه چاه‌هايش خشك شد و مردم شهر را ترك كردند. الان به صورت يك شهر موزه – بهترين نمونه يك «شهر- موزه»- باقي مانده است.آن زمان كه نگاه معماران به غرب و معماری مدرن آن معطوف بود، ‌كامران ديبا، موسس مهندسين مشاور داخلی، نگاهش را به ارزش‌های پايدار معماری و شهرسازی و فرهنگ ايران معطوف كرد. در اين راستا در طراحی «شوشتر نو» و به دنبال تبلور جوهره‌ی فرهنگ ايرانی و بومی منطقه‌ی شوشتر و شوش، ذهن خلاق خود را به كار گرفت.او در اين پروژه سعی داشت از اصول معماری و شهرسازی ايرانی نهايت استفاده را بكند و آن را از طريق فن‌آوری جديد و اشكال ساده‌ی هندسی با معماری مدرن تلفيق كند. به نظر من سبك اين كار به نوعی post-modern بود؛ با اين كه آن زمان در معماری صحبتی از post-modernism اصلا در ميان نبود.طراحی شهری اين پروژه بر اساس الگوی چليپا - كه در معماری ايرانی چهارطاق و در باغ‌سازی و شهرسازی به چهارباغ منجر می‌شود - و با توجه زياد به فضاهای منفي، شكل گرفته است. شخص‌ترن عنصر اين طرح، محور پياده‌رويي است كه يك سلسله فضاهای عمومی را به هم می‌پيوندد . كوچه‌ها به تمامي در پياده‌رو هستند و پاركينگ‌ها در مناطق مخصوص جمع شده‌اند.






شوشتر نو؛ آن چه می‌خواست باشد و آن چه شد
كامران افشارنادری می‌نويسد «اين مجموعه [شوشتر نو] شايد تنها اثر معماری باشد كه از شرايط فقر تكنولوژی و اقتصادي، ارزش زيبايی‌شناختی پديد آورده است؛ همان چه كه آن را زيبايی‌شناسی فقر می‌نامند». به نظرمن اين مجموعه بی‌شباهت به كارهای «حسن فتحی» در مصر نيست، هر چند كه روش پيدايش اين دو كاملاً متفاوت است. حسن فتحی در فرآيندی participatory كلمه‌ی ساكنين بومی را به كار می‌گيرد تا واحدهای خود را با ساده‌ترين فن‌آوری بسازند، در صورتی كه در شوشتر پروژه با فن‌آوری روز از طريق مناقصه به پيمانكار خيلی قوی واگذار شد. با اين حال نتيجه هر دو خيلی هم شكل است.اگر طرح جامع اوليه‌ی «داض» اجرا می‌شد، شايد به اهداف اصلی طراحان می‌رسيد، اما متاسفانه تعاونی كشت و صنعت كارون و شركت خانه‌سازی اين مجموعه را رها كردند. مدتی در اختيار جنگ‌زده‌ها بود و در حال حاضر در دست مالكين مختلف است كه اكثراً كارمندان دولت‌اند.وضعيت فعلی شوشتر نو اسف‌بار است: تنها محله‌ی شهر شوشتر است كه هنوز گاز ندارد و از لحاظ قيمت ارزان‌ترين املاك را دارد. بازارچه كه هنوز مرتفع‌ترین بنای شوشتر نو است و از همه جاي شهر پيداست، به دليل عدم رسيدگی و واحدهای صحرايی مسكونی تبديل به يك ويرانه شده است.
دو پيشنهاد برای احياي دوباره شهرك شوشتر نو
يك: با مرمت اين بازارچه می‌توان آن را دوباره تبديل به يك مركز محله‌ای فعال و زنده كرد كه قلب تپنده‌ی محله‌های چهارگانه‌ی اطراف خود باشد.دو: اگر چند آدم فرهيخته و با ذوق و سليقه تعدادی از اين خانه‌ها را خريداری كنند و مرمت كنند، شايد ماجرای U.H. دوباره تكرار شود. در دهه‌های 1970 و 1980 U.H. شديداً فرسوده شده بود و از ارزان‌ترين آپارتمان‌های مارسی به شمار می‌آمد. در اوايل دهه‌ی 1990 چند معمار آن جا آپارتمان خريدند و آن‌ها را مرمت كردند. اين ماجرا در چند مجله منعكس شد و كم كم قيمت آپارتمان‌‌ها دوباره بالا رفت. متقاضی آن‌ها زياد شد و شهرداری مارسی كل بنا و محوطه‌ی آن‌را مرمت كرد . امروز آپارتمان‌های U.H. از گران‌ترين آپارتمان‌های مارسی محسوب می‌شوند.شهرك شوشتر نو برای مردم بومی شوشتر، شهركي قديمی و كهنه است. حتی بعضی ها فكر می‌كنند يك شهرك تاريخی است ولی امكان و شايستگی نو شدن و زنده شدن دوباره را دارد.






خرابي‌ها و تغييرات در شوشتر نو تا امروز
متاسفانه گذشت زمان، فرسودگی مجتمع و اضافه شدن محله‌های جديد، يك‌پارچگی شوشتر نو را از بين برده است.ايجاد ميدان بزرگی كه تا حدودی يادآور مقياس ميدان نقش‌جهان است و با همان تناسب يك به سه و بنا بوده مركز تجمع اهالی باشد،‌از اصول ديگر شهرسازی ايرانی بوده كه هدف آن ايجاد حياط‌های خصوصی خانه‌هايی است كه به اين فضای عمومی باز باشند و يك فضای سبز پيوسته را پديد آوردند، اما متاسفانه فقط مالكينی در حياط شان درخت و گياه كاشتند كه دور حياط شان ديوارهای بلندی كشيدند. به طور كلی سلسله مراتب عبور از فضای عمومی به فضای خصوصی در معماری ايرانی امری مقدس است كه با الگوی حومه‌های آمريكايی - كه شايد مد نظر ديبا بود- تفاوت‌های بسياری دارد.دخل و تصرف ساكنين در نماها نيز كاملا مشخص است: يكي از مالكين ترجيح داده نمای رومی روی نمای اصلی و اصيل ساختمان به اجرا درآورد.مركز محله و بازارچه كه می‌توانست قلب تپنده‌ی فاز يك باشد به محل پارك و عبور خودرو تبديل شده و با اين كه معماری بسيار قوی‌ دارد، به واحدهای مسكوني - صحرايي بدل شده و به يك فضای مرده می‌ماند.خانه‌سازی‌های جديد كه بر اساس طرح‌های ساماندهی اراضی شوشتر نو توسط وزارت مسكن و شهرسازی اجرا شده (مهندسی مشاورايران ارگ)، با طرح شوشتر نو زياد همخوانی ندارد.مقايسه‌ی شوشتر نو با يك محله‌ی مسكونی كه مالكيت آن در اختيار تعاونی كشت و صنعت كارون است- يعنی همان صاحب‌كار اوليه‌ی پروژه‌ی ديبا- چند نكته را روشن می‌كند:اين مجموعه شامل واحدهای تك‌خانه ای 2 طبقه‌ با حياط های خصوصی است. آپارتمان‌ها 4 طبقه است. مزايای آن تميزی و مرتبی و فضای سبز مطلوب است، ولی عيب بزرگ آن اين است كه يك شهرك مرده است، جايی كه ساكنين فقط برای خوابيدن می‌آيند، يعنی همان Company Town كه ديبا از آن اجتناب می‌كرد.


منبع:http://dc388.4shared.com/doc/Lg9luCp6/preview.html
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

EEV

عضو جدید
شوشترنو قسمتی از شهر تارخی شوشتر هست.دولت پهلوی تلاش داشت مردم ساکن قسمت باستانی شوشتر را به طرف دیگر رود کارون انتقال دهد تا شوشتر قدیم را به یک منطقه ناب توریستی تبدیل کند.
به جرات میتونم بگم یکی از زیباترین شهرهای ایران شوشتره...
سازهای آبی شوشتر گنجینه بی نظیری از تفکر ایرانیِِِِِِِِِِِه که به همت دولت محترم در حال نابودیه
 
آخرین ویرایش:

E . H . S . A . N

مدیر تالار مهندسی معماری مدیر تالار هنـــــر
مدیر تالار
شوشترنو طرح برنده جایزه آقاخان

شوشترنو طرح برنده جایزه آقاخان

"شهر جدید شوشتر(شوشترنو)" قسمتی از شهر که معماری خاصی دارد و از سایر نقاط شهر متفاوت است طراح آن دکتر کامران دیبا است . دکتر دیبا پس از فارق التحصیل رشته معماری در دانشگاه هاروارد - واشنگتن دیسی یک سال تحصیلات تکمیلی در رشته جامعه شناسی را ادامه داد و پس از بازگشت به ایران به کار طراحی پرداخت از جمله طرح های او شهرک شوشترنو است که در سال 1361 در نمایشگاه "بی ینال معماری ونیز" بسیار مورد توجه قرار گرفت و پس از آن در سال 1365 موفق به دریافت "جایزه معماری آقا خان" شد و در نمایشگاه آثار معماری و شهرسازی قرن بیستم، که به مناسبت فرا رسیدن سال 2000 در لوس‌آنجلس برگزار شد، به عنوان طرح برگزیده در مجموعه آثار معماری و شهرسازی جهان به نمایش گذاشته شد.
توضیح : (جایزه معماری آقاخان هر دوسال از سوی بنیاد شبکه توسعه آقاخان به یک معمار زنده اعطا می‌گردد. این جایزه که در سال 1977 از سوی کریم آقاخان پایه گذاشته شده، از نظر مالی برترین جایزه معماری در جهان بشمار می‌آید).


آقای دیبا درباره شوشترنو این چنین میگوید:
مدرنيسم در ايران آن زمان فقط به کار بردن جنبه های کاربردی قرن بيستم نيست ، بلکه معنويات و علوم اجتماعی و ارزشهای مردمی مطرح در دنيای غرب نيز هست ؛ ولی اين کافی نبود که تکنيک يا افکار خارجی ها وارد ايران شود . مشکل اصلی يادگيری از سنت های ايران بود . در طرح شوشتر نو ، تراکم به صورت افقی مطرح شد : منازل کوچک و نزديک به هم با يک حياط کوچک به منظور ايجاد رابطه بين انسان و زمين و فضای سبز ( ايجاد حياط برای هر خانه تا ساکنين آن بتوانند باغچه ای را در اختيار داشته باشند و به کاشت گل و گياه بپردازند . ) عملاْ بدين وسيله از آپارتمان سازی جلوگيری شد لذا شخصيت شهرهای قديمی را دارد و کوچه ها بصورت ممتد نبودند بلکه بعضا ُ بن بست بودند و در آنها گردش و پيچش وجود داشت و اين کوچه ها فقط محل گذر نبودند بلکه محل سکون هم بشمار می آمدند . نهايتا ً محلات مختلف با مشخصات فردی منحصر به فرد که تکرار بوجود نيايد ايجاد شد و در اين محله ها تعامل مردم وجود داشت . اتاق ها بزرگ تر طراحی گرديدند و در اختيار مردم قرار گرفتند تا مردم خودشان تصميم گيرند که آن فضا را به چه چيز اختصاص دهند . همانند زندگی روستايی که در آن مبل و اثاثيه نرم هستند ! مثل سفره و رخت خواب لذا اتاق چند عملکردی می شود . در طراحی فضاهای عمومی شهری ، اين فضاها بايد از شخصيت معماری خاصی برخوردار باشند و مردم را جلب کنند و بدين وسيله همبستگی اجتماعی ايجاد شود ( حس شهروندی) .
.
.
.

و حال شوشترنو در گوشه ای دور افتاده و مسئولان آن را از یاد برده اند و روز به ویران تر میشود.
.
.
.
.
.
عکس های بیشتر از شهر جدید شوشتر


.
.
.



.
.
.



.
.
.



.
.
.




.
.
.




.
.
.




.
.
.




.
.
.
منبع :
http://strblog.blogfa.com/post-36.aspx
 

M I N A

دستیار مدیر مهندسی معماری
کاربر ممتاز
موزه آجری ایران ( بافت تاریخی دزفول )

موزه آجری ایران ( بافت تاریخی دزفول )

شهر دزفول در شمال استان خوزستان واقع شده و یکی از معدود شهرهای ایرانی است که در هسته ی اصلی شهر بافت تاریخی و هویت فرهنگی خود را تا حدود زیادی حفظ نموده است. این بافت تاریخی شامل 28 محله است که گذرهای سرپوشیده ای به نام ساباط پیوستگی این محلات را بیشتر می نماید.

اکثر بناهای این بافت آجری بوده و به همین دلیل این شهر به موزه ی آجری ایران نیز شهرت دارد
. در گذرهای بافت تاریخی دزفول و برخی بناهای آن آجرکاری های زیبایی به چشم می خورد که اختصاصی این شهر بوده و خوون چینی نام دارد.


























منبع : سایت مرجع معماران
 
آخرین ویرایش:

Similar threads

بالا