مشاعرۀ سنّتی

راضیه (ت)

عضو جدید
یک لحظه دلم خواست صدایش بکنم
گردش به حریم با صفایش بکنم
آشوب دلم به من چنین فرمان داد
در سجده بیفتم و دعایش بکنم
 

Ekram

عضو جدید
کاربر ممتاز
ما کار خویش را به خداوندکار ساز
بسپرده ایم تا کرم او چه می کند
 

salvador

کاربر فعال ادبیات
کاربر ممتاز
شهری عشقم چو مجنون در بیابان نیستم

اخگر دل‌ زنده‌ام محتاج دامان نیستم
 

آموس

عضو جدید
ترا كه هر چه مراد است در جهان داري
چه غم ز حال ضعيفان ناتوان داري
 

رسول فهیم

عضو جدید
یاری اندر کس نمی​بینیم یاران را چه شد
دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد
دی وعده داد وصلم و در سر شراب داشت
امروز تا چه گوید و بازش چه در سر است
شیراز و آب رکنی و این باد خوش نسیم
عیبش مکن که خال رخ هفت کشور است
 

sougmad

عضو جدید
تا به فراق خو کنم صبر من و قرار کو

وعده ی وصل اگر دهد طاقت انتظار کو...؟
 

عطار

عضو جدید
کاربر ممتاز
ای که گفتی مرو اندر پی خوبان زمانه
ما کجاییم در این بحر تفکر تو کجا
 

ni_rosa_ce

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آفرینش سر بسر زیباست ، زشتی ها ز ماست

چشم دل بگشا و صنع آن دلارا را ببین

. . .
 

عطار

عضو جدید
کاربر ممتاز
نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم
دیگر اکنون با جوانان ناز کن با ما چرا ....
 

ni_rosa_ce

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
این باغ ، غیر داغ عزیزان گلی نداشت

خوشبخت آن پرنده کزین جا پرید

شب خوش :gol:
 

YAALIASGHAR

عضو جدید
در این غروب غریبی ببین کواکب را
به نیزه ها سر زخمیّ نجم ثاقب را

بخوان به لحن حروف مقطعه امشب
حدیث غربت زینب، بخوان مصائب را
 

banoo12

عضو جدید
کاربر ممتاز
امروز که در دست تو ام مرحمتی کن
فردا که شوم خاک چه سود اشک ندامت
 

YAALIASGHAR

عضو جدید
تبر را صبر در هم می شکافد
درون سینه را غم می شکافد

تمام کربلا یک سو ولیکن
غم زینب قرارم می شکافد
 

YAALIASGHAR

عضو جدید
من از تو شرم دارم دستِ خود را
تو دادی هم دل و هم دستِ خود را
عــلــم از دســت تــو افـتـاد امـا
علــم کــردی به عالم دستِ خود را
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا