مشاعرۀ سنّتی

رسول فهیم

عضو جدید
شبی لیلی به مجنون گفت ای محبوب بی همتا
مرا عاشق شود پیدا ولی مجنون نخواهد شد
در سنبلش آویختم از روی نیاز
گفتم من سودازده را کار بساز
گفتا که لبم بگیر و زلفم بگذار
در عیش خوش‌آویز نه در عمر دراز :heart:
 
آخرین ویرایش:

آموس

عضو جدید
ز فلك فتاد طشتم به محيط غرقه گشتم
به درون بحر جز تو دلم آشنا ندارد
 

آموس

عضو جدید
ترا كه حسن خدا داده هست و حجله بخت
چه حاجتست كه مشاطه ات بيارايد
 

YAALIASGHAR

عضو جدید
دل هر چه نظر به وسعت عالم تافت
جز نور تو در عرصه ی آفاق نیافت
هنگام نهادن قدم بر سر خاک
دیوار حرم به احترام تو شکافت
 

@ RESPINA @

عضو جدید
کاربر ممتاز
مرا صنوبر و شمشاد و گل شدند نديم
ترا چه شد كه رفيقي و دوستاري نيست

جواب داد كه ياران، رفيق نيم رهند
بروز حادثه، غير از شكيب، ياري نيست
 

sougmad

عضو جدید
ترسم که اشک در غم ما پرده در شود

وین راز سر به مهر به عالم سمر شود
 

دختر شرقی

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من راز فصل ها را میدانم
و حرف لحظه ها را می فهمم
نجات دهنده در گور خفته است
و خاک
خاک پذیرنده اشارتی است به آرامش

فروغ
 

دختر شرقی

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دلم گرفته است
دلم گرفته است
به ایوان می روم و انگشتانم را بر پوست کشیده شب می کشم

فروغ
 

دختر شرقی

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
روز اول پيش خود گفتم
ديگرش هرگز نخواهم ديد
روز دوم باز مي گفتم
ليك با اندوه و با ترديد

روز سوم هم گذشت اما
بر سر پيمان خود بودم
ظلمت زندان مرا مي كشت
باز زندانبان خود بودم

آن من ديوانه عاصي
در درونم هاي هو مي كرد
مشت بر ديوارها مي كوفت
روزني را جستجو مي كرد

فروغ
 

Coraline

مدیر تالار پزشکی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
در کوی نیکنامی ما را گذر ندادند
گر تو نمی پسندی تفسیر کن قضا را
 

دختر شرقی

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آه ای زندگی منم كه هنوز
[FONT=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]با همه پوچی از تو لبریزم[/FONT]

فروغ
 

Coraline

مدیر تالار پزشکی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
مردان خدا پرده پندار دریدند
یعنی همه جا غیر خدا هیچ ندیدند


چه اشعار اخلاقی می نویسم من :دی
 

blue bee

عضو جدید
کاربر ممتاز
آه ای زندگی منم كه هنوز

[FONT=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]با همه پوچی از تو لبریزم[/FONT]​


فروغ
...
من برای همین متولد شده ام
من برای همین متولد شده ام که انبوهی گل سرخ به خیابان
مردگان ببرم.

« بوکوفسکی »
 

دختر شرقی

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من
پری کوچک غمگینی را
می شناسم که در اقیانوسی مسکن دارد
و دلش را در یک نی لبک چوبین
می نوازد آرام آرام
پری کوچک غمگینی که شب از یک بوسه می میرد
و سحرگاه از یک بوسه به دنیا خواهد آمد


فروغ
 

Coraline

مدیر تالار پزشکی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
در خم زلف تو آویخت دل از چاه ز نخ
آه کز چاه برون آمد و در دام افتاد
 

دختر شرقی

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
در اتاقي كه به اندازه ي يك تنهايي است
دل من
كه به اندازه ي يك عشقست
به بهانه هاي ساده ي خوشبختي خود مينگرد

فروغ
 

دختر شرقی

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
صبا وقت سحر بویی ز زلف یار می​آورد
دل شوریده ما را به بو در کار می​آورد

حافظ !

پَ اونا چین ؟!
 

Coraline

مدیر تالار پزشکی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
درخت دوستی بنشام ک هکام دل ببار آرد
نهال دشمنی برکن که رنج بیشمار آرد
 

blue bee

عضو جدید
کاربر ممتاز
صبا وقت سحر بویی ز زلف یار می​آورد
دل شوریده ما را به بو در کار می​آورد

حافظ !

پَ اونا چین ؟!

دلا بسوز که سوز تو کارها بکند
نیاز نیمه شبی دفع صد بلا بکند

دردم از یارست و درمان نیز هم
دل فدای او شد و جان نیز هم

قطع و وصل میشه!
 

Coraline

مدیر تالار پزشکی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
مرمرا تقلیدشان بر باد داد
ای دو صد لعنت بر آن تقلید داد
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا