شکرفروش که عمرش دراز باد چرا
تفقدی نکند طوطی شکرخا را
منِ عاشق دل دیوانه دارمدردم از یار است و درمان نیز هم
دل فدای تو شده جان نیز هم
تا چند کنیم از تو قناعت به نگاهیتا تو نگاه میکنی کار من آه کردن است
ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است
یار من چون بخرامد بتماشای چمنتا چند کنیم از تو قناعت به نگاهی
یک عمر قناعت نتوان کرد الاهی !
یار مفروش بدنیا که بسی سود نکردیار من چون بخرامد بتماشای چمن
برسانش ز من ای پیک صبا پیغامی
من همیشه شهر خشنگ میگم جوجو!!
یارم به یک لا پیرهن خوابیده زیر نسترن
ترسم که بوی نسترن مست است و هوشیارش کند
دانی که چیست دولت دیدار یار دیدن
در کوی او گدایی بر خسروی گزیدن
از جان طمع بریدن آسان بود ولیکن
از دوستان جانی مشکل توان بریدن
دل خون شد از امید و نشد یار یار من
ای وای بر من و دل امیدوارم من
نیومدی مشاعره به سبکی دیگر . بیا کوشولو . نترس . آسون میگم :دی
ناز ها زان نرگس مستانه اش باید کشید
هر که روی یاسمین و جعد سنبل بایدش
نه نمیام تو دلوخ میگی... :دی
از یک نگاه کار مرا ساخت یار منای که گفتی مرو اندر پی خوبان زمانه
ما کجاییم در این بحر تفکر تو کجا
عمرا!!! زورت نمیرسه جوجو :دی
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | ||
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |