چرا جنگ پس از فتح خرمشهر ادامه يافت؟!

ali561266

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
به گزارش خبرگزاري فارس، سوم خرداد ماه 1361 همواره در تاريخ كشور ايران اسلامى يادآور ايثارگرى‏ها، رشادت‏ها و حماسه‏هاى پرشور فراموش نشدنى است. خرمشهر شهر خون و قيام، از جمله شهرهاى كشورمان است كه سمبل مقاومت و ايثار در دفاع مقدس به شمار مى‏رود.
اين شهر نمونه بيش از يك ماه مقاومت مظلومانه بزرگ مردانى است كه مفاهيم ايثار و جهاد و شهادت را به بالاترين درجه رسانده و با اتكال به خداوند بزرگ زير باران آتش تهاجم تانك‏هاى چندين لشكر عراق مردانه ايستادند و يكى از پس ديگرى به سوى معبود خود شتافتند و به مقتداى خود "حسين"(ع) پيوستند.
عمليات بيت المقدس و فتح خرمشهر به لحاظ نتايج چشمگير سياسى و نظامى‏اش و تاثيرات آن بر روند تحولات جنگ واوضاع بين‏المللى و منطقه‏اى، در تاريخ جنگ تحميلى از اهميت و ارزش بسيار بالايى برخوردار است. با پيروزى رزمندگان اسلام در اين عمليات، بينش و قضاوت محافل بين‏المللى نسبت به توانمنديهاى جمهورى اسلامى ايران در دفاع از تماميت ارضى خود تغيير مثبت نمود.
از ويژگيهاى عمليات بيت المقدس در مقايسه با ساير عملياتها، كثرت تعداد تلفات و مقدار خسارات وارده بر ارتش عراق است. در اين عمليات حدود نوزده هزار نفر از نيروهاى عراقى به اسارت درآمدند و بيش از شانزده هزار نفر كشته و مجروح گرديدند و حداقل دو لشكر پياده و زرهى عراق منهدم شدند و اين بخش از سرزمين ايران اسلامى به يارى خداوند منان وبا ايثار و از خودگذشتگى رزمندگان دلير ارتش، سپاه و بسيج مردمى و مساعدت تمامى نهادها واقشار مردم، از دشمن متجاوز باز پس گرفته شد.
خرمشهر مظهر مظلوميت و مقاومت تاريخ در آرزوى رزمندگان اسلام، كعبه دلها شد و بر در و ديوار نوشتند كه: " خونين شهر مى‏آييم " و ميثاق خون بستند كه بروند و رفتند.
در اين نوشتار مرورى گذرا بر دستاوردهاى عمليات بيت المقدس و فتح خرمشهر و همچنين دلايل ادامه جنگ خواهيم داشت.
يكى از بزرگترين حوادث تاريخ معاصر كشور و يكى از عظيم‏ترين رخدادهاى تاريخ انقلاب اسلامى، دفاع مقدس هشت ساله ملت ايران است كه اين حادثه نماد و متبلور صف‏آرايى سازمان يافته و تهاجمى و قدرتهاى بزرگ استكبارى دوران جنگ سرد و قدرتهاى منطقه‏اى آن دوران عليه انقلاب اسلامى است. جنگ تحميلى استثنايى‏ترين جنگ در عصر جهان دوقطبى بود، زيرا در آن دوران همه جنگهاى‏منطقه‏اى به صورت نيابتى انجام مى‏گرفتند. به اين معنى كه جنگهاى منطقهِ‏اى، مقياس كوچكى از رويارويى دو ابرقدرت بود كه به صورت كنترل شده در يك منطقه صورت مى‏گرفت و در چارچوب برخورد و تضاد منافع و استراتژى‏هاى دو ابرقدرت انجام مى‏شد.
در واقع جنگهاى منطقه‏اى دوران پس از جنگ جهانى دوم تا فروپاشى اتحاد شوروى، تماماً جلوه‏اى از رويارويى دو قدرت بزرگ آمريكا و شوروى بود كه توسط كشورهاى اقمارى آنان انجام مى‏شد، مثل جنگهاى دو كره، جنگ ويتنام، جنگهاى هند و پاكستان و... اما جنگ تحميلى جنگى بود كه در آن دو ابرقدرت در يك جبهه واحد و در يك طرف مخاصمه و به صورت همگرا عمل مى‏كردند. بنابراين دفاع مقدس، يكى از سخت‏ترين آزمون‏هاى ملت ايران است كه ميانگين مقاومت ملت ايران را در يك جنگ بزرگ كه ظاهر آن منطقه‏اى ولى واقعيت آن بين‏المللى است، نشان مى‏دهد.
يكى از فرازهاى زيبا و دلنشين و نقاط عطف مهم و بلكه مهمترين نقطه عطف استراتژى جمهورى اسلامى در دفاع‏مقدس فتح خرمشهر يا عمليات بيت‏المقدس است.
عمليات بيت‏المقدس در واقع آخرين حلقه از استراتژى آزادسازى سرزمين‏هاى اشغالى كشور بود كه به تأمين تماميت ارضى كشور انجاميد و علاوه بر آن مهمترين منطقه استراتژيك جنگ را از اشغال دشمن آزاد ساخت و جمهورى اسلامى ايران را در موضعى كاملاً برتر قرار داد. طرح ريزى و آمادگى براى اجراى نبرد بيت المقدس بلافاصله بعد از عمليات فتح المبين آغاز و با سرعت وبدون وقفه ادامه يافت و يك ماه پس از آن به مرحله اجرا درآمد و اين فاصله زمانى كوتاه بين دو نبرد بزرگ با توجه به فواصل بين پايان يك عمليات و آغاز عمليات ديگر كه معمولا به منظور آمادگى مجدد نيروها و فراهم آوردن تداركات لازم امرى اجتناب ناپذير بود ضمن نشان دادن توانمندى جمهورى اسلامى ايران در سرعت آمادگى براى گشايش جبهه جديد در زمانى كوتاه‏تر از آنچه كه برآورد مى‏شد، به عنوان يكى از عوامل غافلگير كردن متجاوز به كار برده شد.

ويژگيهاى عمليات بيت المقدس‏
عمليات بيت المقدس از منحصر به فردترين عملياتهاى رزمى بود كه در تاريخ دفاع مقدس اين سرزمين ثبت گرديد. در مجموع عمليات بيت المقدس داراى ويژگيهايى است كه آن را از عمليات‏هاى پيش و پس از آن متمايز مى‏كند كه به اختصار اين ويژگيها عبارتند از:
1- كوتاه بودن زمان براى آمادگى: طرح ريزى اين عمليات بزرگ بلافاصله پس از عمليات غرورآفرين فتح المبين آغاز و در كمتر از يك ماه به اجرا درآمد.
2- وسعت منطقه نبرد: وسعت منطقه عمليات بيت المقدس شش هزار كيلومترمربع يعنى معادل‏10برابر وسعت عمليات فتح المبين بود.
3- مداومت زياد عمليات: عمليات بيت المقدس يكى از طولانى‏ترين عملياتها در دوران دفاع مقدس بود كه 26 روز مداومت داشت.
4- اجراى عمليات عبور از رودخانه كه از پيچيده‏ترين و مشكل‏ترين نوع عمليات رزمى چه از نظر طرح ريزى و چه از نظر اجرا و چه از نظر تدارك وسايل ويژه است. بويژه آن كه عمليات عبور در مقياسى‏وسيع (حدود 5 لشكر) و با وجود محدوديت‏هاى بسيار از نظر تجهيزات انجام گرفت.
5- حجم تلفات و خسارات وارده و نيز اسراى گرفته شده از دشمن بى‏سابقه بود.
عمليات بيت المقدس از نظر توان ارتش عراق، وسعت منطقه درگيرى و نيز موانع بسيار، چنان بزرگ و شگفت انگيز بود كه حضرت امام خمينى(ره) هشتم خرداد 1361 فرمودند: "فتح خرمشهر يك مسأله عادى نبود، اين‏كه 15 الى 20 هزار نفر به صف براى اسارت بيايند و تسليم شوند مسأله عادى نيست، بلكه مافوق طبيعت است."

دستاوردها و بازتابهاى فتح خرمشهر
فتح خرمشهر دستاوردهاى ارزشمندى براى انقلاب اسلامى به‏همراه داشت و توانست موقعيت بين‏المللى جمهورى اسلامى را به‏شدت تقويت نمايد، بطورى كه حضرت آيت الله خامنه‏اى كه در آن زمان رياست جمهورى را برعهده داشت در اين باره مى‏فرمايند: "وقتى ملت ايران با قدرت، خرمشهر را از دشمن پس گرفت و هزاران نيروى رزمنده دشمن را اسير كرد، در واقع سرنوشت نهايى جنگ نوشته شد. همان روزها سران چند كشور براى وساطت به ايران آمده بودند. يكى از برجستگان سياسى معروف انقلابى دنيا - كه رهبر يكى از كشورهاى آفريقايى بود - به من گفت امروز مسأله ايران و جمهورى اسلامى‏در دنيا به كلى با قبل از فتح خرمشهر متفاوت است؛ امروز همه به چشم فاتح و پيروز به شما نگاه مى‏كنند و حقيقت هم همين بود."
فتح خرمشهر همچنين به شدت خشم صدام را در آورده بود و او كه خود را "سردار قادسيه" و نجات بخش ملت عرب! معرفى مى‏كرد، اين بار سرافكنده و ذليل شده بود.
سرگرد "كامل جابر" از افسران ستاد سوم ارتش عراق در خاطراتش درباره وضعيت روحى صدام بعد از شكست در خرمشهر چنين توصيف مى‏كند:"پس از باز پس‏گيرى خرمشهر توسط ايرانى‏ها، صدام فرماندهان سپاه سوم را در روز 27 مه 1982 براى اعطاى نشان شجاعت به كاخ رياست جمهورى در بغداد فراخواند. صدام پس از اعطاى نشان به فرماندهانى كه با دست خالى از جبهه خرمشهر بازگشته بودند، طى مراسمى در حضور خبرنگاران پس از پايان مراسم و بيرون كردن خبرنگاران خطاب به اين فرماندهان گفت:"من از مقاومت شما در "محمره" (خرمشهر) راضى نيستم. اعطاى اين مدالها به شما، صرفاً اقدامى براى تسكين افكار عمومى است. آرزو مى‏كردم در بندر محمره كشته مى‏شديد، ولى عقب نشينى نمى‏كرديد، آيا شما واقعاً لياقت دريافت نشان شجاعت را داريد؛ نه، اصلاً نداريد.

وجدان من آرام نمى‏گيرد، مگر وقتى كه سرهاى له شده شما را زير شنى تانكها ببينم."
در اين هنگام سرتيپ ستاد "ساجت الدليمى" لب باز كرد و گفت: "قربان، ببخشيد... " اما صدام در حالى كه از فرط خشم دندان روى دندان مى‏فشرد، نگاه تندى به او كرد و گفت: "ساكت باش بى‏شعور، ساكت باش ترسو، همه شماها ترسو هستيد، همه شماها مستحق اعدام هستيد، چرا عليه ايرانى‏ها از سلاح شيميايى استفاده نكرديد."
يكى از افسران در پاسخ به او گفت:"قربان، در اين صورت گازهاى شيميايى به خاطر نزديكى خطوط ما و ايرانى‏ها روى سربازان ما هم تأثير مى‏گذاشت." صدام بلافاصله جواب داد:"سربازان تو بميرند، مهم نيست. مهم اين بود كه محمره در دست ما باقى بماند.اى حقير... "
وقتى سرتيپ ستا"دنبيل الربيعى" خواست شروع به صحبت كند، صدام كفش خود را از پاى درآورد و به طرف صورت آن سرتيپ پرتاب كرد و با لحنى كه نفرت و تحقير از آن مى‏باريد، گفت:"من در مقابل خودم، حتى يك مرد در اينجا نمى‏بينم."
هنگام خروج از سالن كاخ، بعضى از فرماندهان گريه مى‏كردند. آخر در آن جلسه، صدام براى سومين بار به صورتشان تف انداخته بود."
صدام هيچ وقت حاضر به پذيرش شكست در خرمشهر نشد و احمقانه اعلام مى‏نمود كه با اختيار كامل منطقه را تخليه نموده است! دروغ مضحكى كه هر ناظر بيطرفى را به خنده وا مى‏داشت.
على اكبر ولايتى كه آن زمان وزير امور خارجه بود در اين باره مى‏نويسد: "عراق به صراحت شكست خود را اعتراف نكرد و حتى مدعى بود كه گوشمالى لازم را به انقلاب اسلامى ايران داده است و درنتيجه، چون ضرورتى احساس نمى‏كرد كه نيروهايش بيشتر در خرمشهر بمانند، آن‏ها را با درگيرى به عقب كشيده است."
در اين بين واكنش رسانه‏هاى غربى نيز قابل توجه بود؛ آن‏ها كه در طول 8 سال دفاع مقدس از هرگونه حمايتى از رژيم بعثى دريغ نمى‏كردند در طول عمليات بيت المقدس با نوعى بايكوت خبرى فتوحات سپاه اسلام، تلاش مى‏كردند كه به نوعى شكست افتضاح‏آميز صدام را توجيه نمايند و حتى بعد از آزادسازى خرمشهر نيز تا 48 ساعت از اعلام آن دريغ مى‏ورزيدند تا اين‏كه سرانجام مجبور شدند به اين شكست اعتراف نمايند.
بى.بى.سى در تحليلى ابراز داشت: "همانطور كه بدون شك اطلاع داريد ديروز بندر خرمشهر پس از 20 ماه دوباره به دست نيروهاى ايرانى افتاد. بدين ترتيب ايران هم رسما و هم اسما كاملا در جنگ پيروز شده است."
آسوشيتدپرس اعلام كرد: "خرمشهر از جايگاههاى بزرگ جنگ محسوب مى‏شود و بيرون راندن عراقى‏ها به آن معناست كه عراقى‏ها عملاً تمام مناطق استراتژيكى را كه در آغاز جنگ تصرف كرده بودند از دست داده‏اند."
نيوزويك نوشت: "عراق مى‏خواست با هجوم به سرزمينهاى ايران شاهد سقوط جمهورى اسلامى باشد ولى اين آرزو با برترى نيروهاى ايرانى اتفاق نيفتاد."
خبرگزارى فرانسه گزارش داد: "اين موفقيتها، حاكى از آن است كه جمهورى اسلامى ايران موفق شده ارتش باقى‏مانده از رژيم گذشته را در نيروى منسجمى ادغام نمايد و اين چه از لحاظ شيوه‏هاى جنگى‏مورد استفاده و چه از نظر عناصر خادم يك رژيم انقلابى بى‏سابقه است."

دستاوردهاى استراتژيك عمليات بيت المقدس‏
عمليات پيروزمندانه بيت المقدس كه منجر به آزادسازى خرمشهر پس از 575 روز گرديد، ضربه اساسى و تعيين كننده‏اى بر پيكر دشمن وارد ساخت و تمامى معادلات، باورها و ذهنيتهايى را كه در مورد توانايى و قابليتهاى نظامى جمهورى اسلامى ايران وجود داشت، تغيير داد. بسيارى از كارشناسان نظامى و تحليلگران رسانه‏هاى خارجى، در برابر "سرعت عمل" و "ويژگيهاى عملياتى" نيروهاى ايرانى به هنگام فتح خرمشهر، غافلگير، مبهوت و شگفت زده شدند.
راديو دولتى انگلستان كه در شامگاه نهم ارديبهشت 1361اعلام مى‏كرد: "چنانچه ايرانيان در صدد بازپس گرفتن خرمشهر برآيند، سخت‏ترين "گردو" را براى شكستن برگزيده‏اند"، سرانجام ناچار شد سكوت خود را بشكند و طى گفتارى در روز پنجم خردادماه سال شصت و يك، يعنى دو روز پس از فتح خرمشهر توسط رزمندگان ايران اسلامى، حيرت زده اعلام كند: "از زمانى كه خبرنگاران غربى از نيروهاى عراقى در خرمشهر ديدن كرده و از روحيه خوب آن‏ها گزارش داده اند، بيش از سه يا چهار روز نمى‏گذرد كه ناگهان همه شهر از دست عراقى‏ها بيرون كشيده شد."
در ساعت ده و پنجاه و پنج دقيقه بامداد چهارشنبه، چهارم خرداد،1361خبرگزاريهاى بين‏المللى، در گزارشهايى كه با عنوان "بسيار مهم" از بغداد به سراسر جهان مخابره كردند، براى نخستين بار ضمن استناد به بيانيه نظامى صادره از سوى حكام بغداد، اعلام داشتند كه عراق "تلويحاً" به شكست خود اعتراف كرده است. به نوشته وزير خارجه وقت جمهورى اسلامى ايران، خبرگزارى رسمى عراق آى. ان. ا طى‏يك اطلاعيه كوتاه ضمن آن‏كه از خرمشهر با عنوان "بندر خرمشهر" نام برد، اعلام كرد: "سخنگوى ارتش عراق اعلام كرده است بندر خرمشهر را ترك كرده و تا مرزهاى بين‏المللى عقب نشينى كرده اند. خبرنگار عراق افزود كه عقب نشينى نيروهاى عراقى، از روز يكشنبه اول خرداد 1361آغاز شده بود."
همين اطلاعيه تلكس بين‏المللى خبرگزارى عراق، عصر روز چهارم خرداد 1361 به صورت ديگرى از سوى راديو صوت الجماهير بغداد به اطلاع افكار عمومى عراق رسانده شد: "يك سخنگوى ارتش عراق اعلام كرده است كه نيروهاى پيروزمند قادسيه صدام پس از آن‏كه تمامى حمله‏هاى قواى دشمن مجوس و نژادپرست فارس را در مناطق الخفاجيه (سوسنگرد) و الاحواز (اهواز) با اقتدار كامل دفع كردند...
صبح روز 24/5/1982، 3/3/1361 در يك جا به جايى تحسين برانگيز، عقب نشينى تاكتيكى (!) خود را از جبهه محمره (خرمشهر) با موفقيت كامل انجام داده‏اند."
اين دعاوى درست در شرايطى از راديوى دولتى بغداد پخش مى‏شد كه خبرگزارى آمريكايى "يونايتدپرس" در ساعت بيست و چهار و بيست و دو دقيقه همان روز، در گزارش ارسالى خود از بيروت، سربازان عراقى را در حال فرار توصيف كرد و نوشت: "... سربازان در حال فرار عراق، سرگرم گريختن از خرمشهر و مناطق اشغالى هستند."
اهميت، ارزش و دستاوردهاى استراتژيك اين عمليات:
1- منطقه عمليات، منطقه‏اى بود كه دشمن به خاطر آن تهاجم خود را به جمهورى اسلامى آغاز كرده بود و در واقع كليد فتح استراتژيك عراق در جنگ و مركز ثقل و محور ادعاهاى رژيم عراق محسوب مى‏شد.
2- وسعت اين عمليات در مقايسه با تمام عمليات‏هاى دفاع مقدس بزرگتر بوده و بيشترين مساحت سرزمين‏هاى اشغالى در اين عمليات آزاد گرديد.
3 -بيشترين تعداد اسراى جنگى دشمن در اين منطقه به اسارت جمهورى اسلامى ايران درآمد.
4 -از نظر تاكتيكى يكى از عملياتهاى بزرگ عبور از رودخانه توأم با غافلگيرى در آن انجام شد.
5-با انجام عمليات بيت‏المقدس دومين شهر عراق يعنى بصره در تيرس توپخانه‏هاى جمهورى اسلامى قرار گرفت و استراتژيك‏ترين منطقه عراق يعنى استان بصره در معرض مخاطره جدى قرار گرفت.
6- فاصله كم اولين مرحله از اين عمليات با عمليات بزرگ قبل از آن يعنى فتح‏المبين نشان داد كه جمهورى اسلامى به نرخ رشد بالايى در قدرت نظامى آفندى رسيده و اين آهنگ بالا و دور تك سريع در چنين مقياسى علامت سؤال بزرگى را در مقابل بقاى رژيم عراق قرار داد.
7- اين عمليات يكى از نقاط اوج هماهنگى و وحدت و تلاش بين ارتش جمهورى اسلامى و سپاه پاسداران انقلاب اسلامى بود و در آن نيروهاى بسيج مردمى نقش محورى و كليدى را ايفا نمودند.
در پايان جا دارد كه از رشادتها و فداكاريها و خلاقيت‏هاى سپهبد شهيد صياد شيرازى كه فرماندهى نيروهاى ارتش جمهورى اسلامى ايران را در اين عملياتها به عهده داشت تجليل شود.

چرا جنگ پس از فتح خرمشهر ادامه يافت؟!
در مورد ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر معمولاً يك سؤال مطرح است كه چرا جنگ پس از فتح خرمشهر باز هم ادامه يافت؟ يك سنت تاريخى وجود دارد كه همواره پس از خاتمه يك حادثه به دليل روشن بودن نتايج و عواقب آن سؤالاتى مطرح مى‏شود كه پاسخ به آن‏ها در زمان وقوع حادثه مشكل است، اما پس از خاتمه آن، سؤالات آسان به ذهن رسوخ مى‏كنند. در مورد ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر نيز همين گونه است. در اين زمينه بايد اشاره كرد كه:
پس از خاتمه عمليات بيت‏المقدس، جمهورى اسلامى ايران در برترى چشم‏گيرى از قدرت رزمى نسبت به عراق بود. آهنگ دور عملياتها، فاصله زمانى كوتاه بين آن‏ها، مقياس وسيع عملياتها و موفقيت‏هاى‏حاصله از آن‏ها نشان دهنده دورنماى روشن و درخشانى بود كه در آن پيش‏بينى مى‏شد ادامه جنگ به كسب پيروزى‏هاى بزرگترى خواهد انجاميد. بنابراين منطق سياسى و دانش نظامى حكم نمى‏كرد در شرايطى كه امكان كسب امتيازات موثرتر و پيروزى‏هاى وسيع‏ترى در ادامه جنگ وجود دارد به حداقل امتيازات و نتايج به‏دست آمده اكتفا نموده، همانگونه كه عاقلانه نبود در شرايطى كه امكان حفظ امتيازات و ارزش‏هاى به‏دست آمده وجود داشت با اصرار در ادامه جنگ به از دست دادن آن‏ها راضى شد. تصميم به ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر در دومين سال جنگ و پذيرش قطعنامه 598 در سال پايان جنگ منطبق با منطق فوق مى‏باشد.
 

elma

عضو جدید
چرا بعد از فتح خرمشهر جنگ باز هم ادامه پیدا کرد؟

چرا بعد از فتح خرمشهر جنگ باز هم ادامه پیدا کرد؟

سلام
یه سوالی هست که من هنوز قانع نشدم که دلیلش چیه که چرا بعد از فتح خرمشهر و آزاد شدن ایران از دست نیروهای اشغالگر ، جنگ تموم نشد و چند سال بعد هم ادامه پیدا کرد ؟
 

JavadMessi

مدیر بازنشسته
دلیل اصلیش این بود که صدام مطمئنا باز به ایران حمله می کرد آن هم با نیرویی که تجدید قوا کرده.
 
  • Like
واکنش ها: elma

JavadMessi

مدیر بازنشسته
پس چرا امام خمینی گفته بود راه قدس از کربلا می گذرد ؟ این یعنی چی ؟

این در پاسخ به کسانی بود که حین جنگ می گفتند نیرویی هم برای کمک به حزب الله بفرستیم.در واقع منظور امام این بود که جنگ خودمان واجبتره نه اینکه ما باید عراق رو بگیریم.
 

khalil8385

عضو جدید
دلیل داره!اگر خاک ایران کاملا از دست عراقی ها خارج شده بود اطمینان داشته باش که جنگ تمام شده بود.پس هیچ کشوری دوست ندارددر شرایط منصفانه جنگی بدون دلیل، خسارات و ... به کشور خود وارد کند حال چه رسد به کشور عزیزمان و جانفشانی عزیزان گرانقدر که یاد و فداکاری انها در دلهای ایرانی ها حک شده با اوضاع ناجوانمردانه بر علیه ما جنگ را ادامه بدهد این دلیل فکری ان بود حال اگر دوست داری می توانی با کمی وقت گذاشتن سری به اسناد جنگ تحمیلی بزنی امیدوام جوابت را بگیری.
 

saeedhashemee

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بزرگترین اشتباهی که در طول تاریخ ایران مرتکب شدیم/ عراق و اعراب حاضر بودند همه خسارتهای ایران رو بپردازند بلکه ایران جنگ رو تمام کنه/ ایران قبول نکرد و 6 سال جنگ فرسایشی ادامه یپدا کرد/ ایران حتی فکر نکرد که امکان نداره امریکا بگذاره ایران عراق رو اشغال کنه/ دیدیم که بهشون اسلحه شیمایی دادند و در اخر بدون هیچ خسارتی که بگیریم و به علاوه صدها هزار کشته جنگ رو خاتمه دادیم/
 
  • Like
واکنش ها: elma

farshid992006

عضو جدید
1. هنوز مناطقی از خاک عزیز ایران در تصرف عراق بود.
2.در اون برهه مجامع جهانی اتفاق نطری روی تعیین متجاوز نداشتن و بعضا ما رو متجاوز نشون می دادن.
3. در اون زمان چون هنوز عراق در مناطقی از خاک ما بود ابتکار عمل با اونها بود و ما نمی تونستیم خسارت هامون رو تعیین کنیم(گرچه الان هم نتونستیم خسارت رو بگیریم اما اون رو تعیین کردیم و اگر روزگاری دولت قدرتمند و ارتش مقتدر تری داشته باشیم میتونیم به این بهانه استعمارشون کنیم مثل همین الان که امریکا به بهانه ی وجود القاعده و سلاح کشتار جمعی اومده تو کشور های منطقه و استثمارشون کرده)
4.اگه ما اون موقع صلح میکردیم مجامع جهانی و صدام فکر میکردن که ما از موضع ضعف و بدلیل ناتوانی در ادامه ی جنگ صلح میکنیم که در اینصورت
در هر موضوعی به ما فشار وارد میکردند(کما اینکه الان هم فشار و تمرکز زیادی روی کشورمون هست حالا تصور کن اونا فکر بکنن که ما ضعف داریم)
 

farshid992006

عضو جدید
بزرگترین اشتباهی که در طول تاریخ ایران مرتکب شدیم/ عراق و اعراب حاضر بودند همه خسارتهای ایران رو بپردازند بلکه ایران جنگ رو تمام کنه/ ایران قبول نکرد و 6 سال جنگ فرسایشی ادامه یپدا کرد/ ایران حتی فکر نکرد که امکان نداره امریکا بگذاره ایران عراق رو اشغال کنه/ دیدیم که بهشون اسلحه شیمایی دادند و در اخر بدون هیچ خسارتی که بگیریم و به علاوه صدها هزار کشته جنگ رو خاتمه دادیم/
مدرک مستدل ارائه کنید برای اینکه اونها حاضر بودن خسارت بدن به ما و ضمنا سازمان ملل هم متجاوز رو به درستی معرفی میکرد و برای عراق تحریم اعمال میکرد و عراق رو وادار به عقب نشینی به مرز های بین الملل میکرد
لطفا حرفایی که 1 عده خارجی کردن تو گوش مردم عوام تکرار نکنید(فراموش نکنید ما هر چی ضربه خوردیم گرچه از ضعف خودمون بوده اما این امریکا و انگلیس و فرانسه بودن که از این ضعف ها علیه ما سوء استفاده میکردند)
 

saeedhashemee

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مدرک مستدل ارائه کنید برای اینکه اونها حاضر بودن خسارت بدن به ما و ضمنا سازمان ملل هم متجاوز رو به درستی معرفی میکرد و برای عراق تحریم اعمال میکرد و عراق رو وادار به عقب نشینی به مرز های بین الملل میکرد
لطفا حرفایی که 1 عده خارجی کردن تو گوش مردم عوام تکرار نکنید(فراموش نکنید ما هر چی ضربه خوردیم گرچه از ضعف خودمون بوده اما این امریکا و انگلیس و فرانسه بودن که از این ضعف ها علیه ما سوء استفاده میکردند)

شما مدارک مستدل ارئه کنید/ میدونی چند تا قطع نامه سازمان ملل ارئه کرد که صدام رو متجاوز شناخته؟ میدونی ما بخاطر این جنگ رو پیش بردیم که بعد از عراق فلسطین رو آزاد کنیم و این رو علنا مسئولان کشور اعلان میکردند؟ جوری راجب حرفهای یک عده خازجی حرف میزنید که انگار خودتون غیر از دروغهایی که بخورد تون میدند در همه منابع تحقیق کردید//// در اخر فکر کردید مثلا امریکایی ها و غربیها دست روی دست میزارند که ما عراق رو بگیریم؟ ما باید به این موضوعها فکر میکردیم/ در ضمن قطع نامه های سازمان ملل همه در وب سایت سازمان موجوده میتونه مراجعه کنید/ سر اخر عراق قدری در خاک ما بود ولی ما هم در خاک اونها بودیدم و در 3 سال اول جنگ عراق در همه زمینه ها از ما شکست خورده بود/ فکر نمیکنم اعراب اینقدر احوق باشند که دوباره میخواستند به ایرانی که باز هم قویتر میشد حمله کنند
 
  • Like
واکنش ها: elma
دلیل داره!اگر خاک ایران کاملا از دست عراقی ها خارج شده بود اطمینان داشته باش که جنگ تمام شده بود.پس هیچ کشوری دوست ندارددر شرایط منصفانه جنگی بدون دلیل، خسارات و ... به کشور خود وارد کند حال چه رسد به کشور عزیزمان و جانفشانی عزیزان گرانقدر که یاد و فداکاری انها در دلهای ایرانی ها حک شده با اوضاع ناجوانمردانه بر علیه ما جنگ را ادامه بدهد این دلیل فکری ان بود حال اگر دوست داری می توانی با کمی وقت گذاشتن سری به اسناد جنگ تحمیلی بزنی امیدوام جوابت را بگیری.

دوست خوبم خاک ایران کاملا از دست عراقی ها خارج شده بود
منتهی مقامات ارشد نظام و فرماندهان (اونطور که الان ادعا می کنند) معتقد بودند که باید بخشی از خاک عراق رو بگیریم تا برای پای میز مذاکره نشستن یک برگ برنده ای داشته باشیم

من نظریه پرداز دفاع مقدس نیستم که در این زمینه قضاوت و اظهار نظر کنم
در حالت طبیعی و بدون در نظر گرفتن شرایط جنگ ایران، این فکری که مسوولان کردن خیلی هم نامعقول به نظر نمی رسه،
اما با نگاه به شرایط جنگ ما، با نگاه به حمایت هایی که از صدام میشد و از ما نمیشد(که نتیجه اش رو در سال های پایانی جنگ و کمبودها می بینیم) شاید این تصمیم چندان معقول به نظر نرسه

اتفاقا این مسئله در همون سال های پس از فتح خرمشهر هم بسیار سنگین مطرح بود، به طوری که در جریان یکی از سخنرانی های اکبر گنجی (که معتقد بود باید جنگ رو تمام کنیم) بخش بزرگی از سپاه محمد رسول الله هم با نظر او موافقت داشت و یه جورایی انشقاق ایجاد شده بود که با دخالت مقامات و انتقال گنجی جمع و جورش کردن


در این زمینه کتب و مقالات و مطالب فراوانند، اما باید یک نکته رو در نظر گرفت
فرآیند تصمیم گیری فرماندهان و مسوولان عالی کشوری برای ادامه ی جنگ، نه اونقدرها که خودشون میگن پاک و سفید و توجیه پذیر و منطقی بوده
و نه اونقدری هم که مخالفان میگن آلوده و سیاه و ناپاک و غیرمنطقی
 
  • Like
واکنش ها: elma
1. هنوز مناطقی از خاک عزیز ایران در تصرف عراق بود.
2.در اون برهه مجامع جهانی اتفاق نطری روی تعیین متجاوز نداشتن و بعضا ما رو متجاوز نشون می دادن.
3. در اون زمان چون هنوز عراق در مناطقی از خاک ما بود ابتکار عمل با اونها بود و ما نمی تونستیم خسارت هامون رو تعیین کنیم(گرچه الان هم نتونستیم خسارت رو بگیریم اما اون رو تعیین کردیم و اگر روزگاری دولت قدرتمند و ارتش مقتدر تری داشته باشیم میتونیم به این بهانه استعمارشون کنیم مثل همین الان که امریکا به بهانه ی وجود القاعده و سلاح کشتار جمعی اومده تو کشور های منطقه و استثمارشون کرده)
4.اگه ما اون موقع صلح میکردیم مجامع جهانی و صدام فکر میکردن که ما از موضع ضعف و بدلیل ناتوانی در ادامه ی جنگ صلح میکنیم که در اینصورت
در هر موضوعی به ما فشار وارد میکردند(کما اینکه الان هم فشار و تمرکز زیادی روی کشورمون هست حالا تصور کن اونا فکر بکنن که ما ضعف داریم)

دوست عزیزم
ارائه ی چنین دلایلی خیلی خطی فرض کردن ماجرا و ساده انگاری است
نخست اینکه خاک ما در اون برهه ی زمانی کاملا پس گرفته شده بود
و در رابطه با نکته ی دومی هم که فرمودین، سال 1367 هم ، پس از پذیرش قطعنامه 598 توسط ایران بود که کمیته ی حقیقت یاب تشکیل شد و ...
در اصل ما آتش بس رو "بدون اینکه مشخص شده باشه چه کشوری متجاوز بوده" پذیرفتیم
تا اینکه در سال 1370 کمیته ی تشکیل شده عراق رو متجاوز اعلام کرد
 

JavadMessi

مدیر بازنشسته
دوست خوبم خاک ایران کاملا از دست عراقی ها خارج شده بود
منتهی مقامات ارشد نظام و فرماندهان (اونطور که الان ادعا می کنند) معتقد بودند که باید بخشی از خاک عراق رو بگیریم تا برای پای میز مذاکره نشستن یک برگ برنده ای داشته باشیم

من نظریه پرداز دفاع مقدس نیستم که در این زمینه قضاوت و اظهار نظر کنم
در حالت طبیعی و بدون در نظر گرفتن شرایط جنگ ایران، این فکری که مسوولان کردن خیلی هم نامعقول به نظر نمی رسه،
اما با نگاه به شرایط جنگ ما، با نگاه به حمایت هایی که از صدام میشد و از ما نمیشد(که نتیجه اش رو در سال های پایانی جنگ و کمبودها می بینیم) شاید این تصمیم چندان معقول به نظر نرسه

اتفاقا این مسئله در همون سال های پس از فتح خرمشهر هم بسیار سنگین مطرح بود، به طوری که در جریان یکی از سخنرانی های اکبر گنجی (که معتقد بود باید جنگ رو تمام کنیم) بخش بزرگی از سپاه محمد رسول الله هم با نظر او موافقت داشت و یه جورایی انشقاق ایجاد شده بود که با دخالت مقامات و انتقال گنجی جمع و جورش کردن


در این زمینه کتب و مقالات و مطالب فراوانند، اما باید یک نکته رو در نظر گرفت
فرآیند تصمیم گیری فرماندهان و مسوولان عالی کشوری برای ادامه ی جنگ، نه اونقدرها که خودشون میگن پاک و سفید و توجیه پذیر و منطقی بوده
و نه اونقدری هم که مخالفان میگن آلوده و سیاه و ناپاک و غیرمنطقی

مدرک؟!!!
فکر کنم دوستان از صدام شناخت درستی ندارند که میگند بعد از فتح خرمشهر باید جنگ تموم میشد
حالا اگه بعد از عملیات فاو رو بگید یه چیزی.
 

elma

عضو جدید
این در پاسخ به کسانی بود که حین جنگ می گفتند نیرویی هم برای کمک به حزب الله بفرستیم.در واقع منظور امام این بود که جنگ خودمان واجبتره نه اینکه ما باید عراق رو بگیریم.
پس چرا بعد از اینکه خاک ایران به طور کامل از عراقی ها پس گرفته شد قطع نامه رو نپذیرفتن و جنگو تموم نکردن و در خاک عراق به جنگ ادامه می دادن؟
واقعا این ادامه ی جنگ ، جنگ در راه اسلام بود ؟
 

elma

عضو جدید
1. هنوز مناطقی از خاک عزیز ایران در تصرف عراق بود.
2.در اون برهه مجامع جهانی اتفاق نطری روی تعیین متجاوز نداشتن و بعضا ما رو متجاوز نشون می دادن.
3. در اون زمان چون هنوز عراق در مناطقی از خاک ما بود ابتکار عمل با اونها بود و ما نمی تونستیم خسارت هامون رو تعیین کنیم(گرچه الان هم نتونستیم خسارت رو بگیریم اما اون رو تعیین کردیم و اگر روزگاری دولت قدرتمند و ارتش مقتدر تری داشته باشیم میتونیم به این بهانه استعمارشون کنیم مثل همین الان که امریکا به بهانه ی وجود القاعده و سلاح کشتار جمعی اومده تو کشور های منطقه و استثمارشون کرده)
4.اگه ما اون موقع صلح میکردیم مجامع جهانی و صدام فکر میکردن که ما از موضع ضعف و بدلیل ناتوانی در ادامه ی جنگ صلح میکنیم که در اینصورت
در هر موضوعی به ما فشار وارد میکردند(کما اینکه الان هم فشار و تمرکز زیادی روی کشورمون هست حالا تصور کن اونا فکر بکنن که ما ضعف داریم)
یعنی به خاطر اینکه فکر نکنن ما ضعیفیم و بتونیم خسارت بگیریم باید این همه جوون دیگه می رفتن زیر توپ و تانک کشته می شدن ؟
 

elma

عضو جدید
. بنابراين منطق سياسى و دانش نظامى حكم نمى‏كرد در شرايطى كه امكان كسب امتيازات موثرتر و پيروزى‏هاى وسيع‏ترى در ادامه جنگ وجود دارد به حداقل امتيازات و نتايج به‏دست آمده اكتفا نموده، همانگونه كه عاقلانه نبود در شرايطى كه امكان حفظ امتيازات و ارزش‏هاى به‏دست آمده وجود داشت با اصرار در ادامه جنگ به از دست دادن آن‏ها راضى شد. تصميم به ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر در دومين سال جنگ و پذيرش قطعنامه 598 در سال پايان جنگ منطبق با منطق فوق مى‏باشد.
این منطقی و معقول نبود که برای بدست آوردن امتیازات سیاسی بیشتر در جنگ این همه سال جنگ ادامه پیدا کنه و این همه جوون برا زیر توپ و تانک کشته بشن به اسم اینکه در راه اسلام دارن می جنگن.
 

JavadMessi

مدیر بازنشسته
پس چرا بعد از اینکه خاک ایران به طور کامل از عراقی ها پس گرفته شد قطع نامه رو نپذیرفتن و جنگو تموم نکردن و در خاک عراق به جنگ ادامه می دادن؟
واقعا این ادامه ی جنگ ، جنگ در راه اسلام بود ؟

کدوم قطعنامه؟
لطفا درباره بندهاش هم توضیح دهید!
 
  • Like
واکنش ها: elma
مدرک؟!!!
فکر کنم دوستان از صدام شناخت درستی ندارند که میگند بعد از فتح خرمشهر باید جنگ تموم میشد
حالا اگه بعد از عملیات فاو رو بگید یه چیزی.

طبیعتا هیچکدام از ما ادعای نشست و برخاست و بزرگ شدن با صدام رو نداریم
اینجا هم کسی به طور صریح نگفت جنگ باید بعد از فتح خرمشهر تموم میشد
سوالی پرسیده شد که بعید می دونم پاسخ شما ( عدم شناخت صدام !) چندان قانع کننده باشه


در رابطه با نکته ای که عرض کردم
منبع من اینترنت نبوده
منتهی اگر مایلید این چند مرجع برای مطالعه و تطبیق ماوقع بد نیست
http://maktabnews.com/index.php?opt...4:q--q----------&catid=56:1389-07-26-19-44-29
http://tarombasir.blogfa.com/post-201.aspx
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%DA%A9%D8%A8%D8%B1_%DA%AF%D9%86%D8%AC%DB%8C


به هیچ وجه توقع ندارم کسی با این منابع قانع بشه دوست خوبم
می پذیرم که در این گفته های من تشکیک کنید، و خودم هم با شما همراه خواهم بود،
حق با شماست
 
  • Like
واکنش ها: elma

ali561266

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
این منطقی و معقول نبود که برای بدست آوردن امتیازات سیاسی بیشتر در جنگ این همه سال جنگ ادامه پیدا کنه و این همه جوون برا زیر توپ و تانک کشته بشن به اسم اینکه در راه اسلام دارن می جنگن.
به نظر شما توی اون شرایط چه تصمیمی می تونست منطقی باشه اگه این مطالب رو دقیق خوندین بهم جواب بدین
 

JavadMessi

مدیر بازنشسته
در مورد بند هاش اطلاعاتی ندارم
منظورم همون قطعنامه 598 که باید می پذیرفتن
چرا بعد از فتح خرمشهر نپذیرفتن و جنگ تموم نشد ؟

خوب فکر نکنم اگه همچین قطعنامه ای بوده باشه الزاما 598 باشه چون این به این معنی که سازمان ملل 6 سال قطعنامه ای نداشته!
ضمنا اگه ایران هدفی جز دفاع داشت همون 598 رو هم نباید میپذیرفت.
 
خوب فکر نکنم اگه همچین قطعنامه ای بوده باشه الزاما 598 باشه چون این به این معنی که سازمان ملل 6 سال قطعنامه ای نداشته!
ضمنا اگه ایران هدفی جز دفاع داشت همون 598 رو هم نباید میپذیرفت.

کلا در رابطه با جنگ ایران و عراق 9 یا 10 قطعنامه در طول 8 سال صادر شد که ایران هیچکدام رو نپذیرفت
روایاتی از برخی درخواست های صلح و میانجیگری ها و . . . هم هست
که بعضی هاشون یقینا منافع بیشتری نسبت به آتش بس نهایی سال 67 داشتن
در ضمن ایران در پذیرش قطعنامه ی 598 هم یه یک سالی تاخیر داشت که نظر شخصی من اینه که کار درستی نبوده (هرچند من کسی نیستم که در این زمینه صاحب نظر باشم ! )

در کلیت این ماجرا باید چندتا نکته رو برای قضاوت هامون در نظر بگیریم

یکیش قطعا "صادق نبودن مسوولان ایرانی با مردم خودشون" هست
عدم صداقت و معرفی خودشون به عنوان اشخاصی "پاک و مطهر" که فقط به دنبال منافعی ملی و الهی بودند و همه ی اعمالشون در هاله ای از قداست فرو رفته به اعتماد مردم ضربه زد

یکی از همین روراست نبودن ها به قطعنامه ی 598 برمیگرده
قطعنامه ی 598 قطعا از نظر محتوایی چندان تفاوتی با قطعنامه های پیشین نداشت، که اگر داشت چرا ما 1 سال در پذیرش اون تعلل کردیم و در نهایت از روی درماندگی پذیرفتیم؟
در این قطعنامه هم مانند قطعنامه های پیشین به هیچ وجه طرف متجاوز مشخص نشده بود و خیلی هم ضمانتی اجرایی برای بند 6 اون (که به بررسی این موضوع اشاره داشت) پیش بینی نشده بود
 
  • Like
واکنش ها: elma

Similar threads

بالا