مشاعرۀ سنّتی

island1991

عضو جدید
کاربر ممتاز
یک بار بینم روی تو دل را چه سان تسکین دهم

تسکین نیابد جان من صد بار اگر بینم تو را

سلام...


از من رمید و جای به پهلوی غیر کرد

جانم نیارمیده به پهلوی او هنوز...
 

salvador

کاربر فعال ادبیات
کاربر ممتاز
يك چند به كودكي به استاد شديم

يك چند به استادي خود شاد شديم

پايان سخن شنو كه ما را جه رسيد

از خاك در آمديم و بر باد شديم


مرا سرمای زهد خشک چند افسرده دل دارد

بریز از پرتو می رنگ آتشخانه ای ساقی
 

'nobody'

کاربر بیش فعال
سلام سالوادور خان
الان ديگه اين بايد به موقع باشه
يك چند به كودكي به استاد شديم

يك چند به استادي خود شاد شديم

پايان سخن شنو كه ما را جه رسيد

از خاك در آمديم و بر باد شديم
 

salvador

کاربر فعال ادبیات
کاربر ممتاز
سلام آقا محمد:gol:


مرا امید بهبودی نماندست ای خوش آن روزی

که می‌گفتم علاج این دل بیمار می‌باید


سلام و شب خوش رزا:gol:


دلم ز عشق تبرا نمی‌تواند کرد

صبوری از رخ زیبا نمی‌تواند کرد
 

ni_rosa_ce

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سلام آقا محمد:gol:


مرا امید بهبودی نماندست ای خوش آن روزی

که می‌گفتم علاج این دل بیمار می‌باید

سلام و شب خوش رزا:gol:

دلم ز عشق تبرا نمی‌تواند کرد



صبوری از رخ زیبا نمی‌تواند کرد

پناه بر خدا

آقا محمد کیه؟؟؟

چرا م میدی؟؟؟

دولت از مرغ همایون طلب و سایه ی او

زانکه بازاغ و زغن شهپر دولت نبود

...
 
  • Like
واکنش ها: Sarp

Sarp

مدیر بازنشسته
در جهان تا که سایه‌ی شاهست
جور مانند سایه در چاهست

دو جهان را صلای عید زدند
سکه بر نام بوسعید زدند

اوحدی مراغه‌ای
 

kachal63

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دل معشوق هم از دوری عاشق خونست
گوش کن در غم مرغان چمن شیون گل
 
  • Like
واکنش ها: Sarp

Sarp

مدیر بازنشسته
لباس صبر تا دامن دريدن
گريبان چاک هر جانب دويدن

در آن راهش که روزي ديده باشي
ز مهرش گرد سر گرديده باشي

روي آنجا به تقريبي نشيني
سراغش گيري از هر کس که بيني

که گردد ناگهان از دور پيدا
نگاهش جانب ديگر به عمدا


وحشی بافقی
 

ricardo

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
لباس صبر تا دامن دريدن
گريبان چاک هر جانب دويدن

در آن راهش که روزي ديده باشي
ز مهرش گرد سر گرديده باشي

روي آنجا به تقريبي نشيني
سراغش گيري از هر کس که بيني

که گردد ناگهان از دور پيدا
نگاهش جانب ديگر به عمدا


وحشی بافقی

:w31::w31::w31:
 

ni_rosa_ce

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
لباس صبر تا دامن دريدن
گريبان چاک هر جانب دويدن

در آن راهش که روزي ديده باشي
ز مهرش گرد سر گرديده باشي

روي آنجا به تقريبي نشيني
سراغش گيري از هر کس که بيني

که گردد ناگهان از دور پيدا
نگاهش جانب ديگر به عمدا


وحشی بافقی


از غنچه ی لعلش هوس بوسه نمودم

خندید و به من گفت زیاد از دهن توست

سلام بابک

خداییش راه گم کردی؟؟؟؟
 

آراز ائل سس

اخراجی موقت
تا چند همچو شمع زبان آوری کنی؟

پروانه ی مراد رسید ای محب خموش!

شكايت شب هجران گذاشته به -------------------------بشكر آنكه بر افكند پرده روز وصال
بيا كه پرده ي گلريز هفت خانه چشم-------------------كشيده ايم بتحرير كارگاه خيال
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
شكايت شب هجران گذاشته به -------------------------بشكر آنكه بر افكند پرده روز وصال
بيا كه پرده ي گلريز هفت خانه چشم-------------------كشيده ايم بتحرير كارگاه خيال

لبت نه گوید و پیداست می گوید دلت آری
که اینسان دشمنی یعنی که خیلی دوستم داری

دلت می آید آیا از زبانی این همه شیرین
تو تنها حرف تلخی را همیشه بر زبان آری

 

آراز ائل سس

اخراجی موقت
لبت نه گوید و پیداست می گوید دلت آری
که اینسان دشمنی یعنی که خیلی دوستم داری

دلت می آید آیا از زبانی این همه شیرین
تو تنها حرف تلخی را همیشه بر زبان آری


يار با ماست چه حاجت كه زيادت طلبيم-------- دولت صحبت آن مونس جان ما رابس
از در خو يش خدا را به بهشتم مفرست---------- كه سر كوي تو از كون و مكان ما را بس
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
يار با ماست چه حاجت كه زيادت طلبيم-------- دولت صحبت آن مونس جان ما رابس
از در خو يش خدا را به بهشتم مفرست---------- كه سر كوي تو از كون و مكان ما را بس


سرشارم از خيال ولي اين کفاف نيست
در شعر من حقيقت يک ماجرا کم است


تا اين غزل شبيه غزلهاي من شود
چيزي شبيه عطر حضور شما کم است

 

آراز ائل سس

اخراجی موقت
سرشارم از خيال ولي اين کفاف نيست
در شعر من حقيقت يک ماجرا کم است


تا اين غزل شبيه غزلهاي من شود
چيزي شبيه عطر حضور شما کم است


تاب بنفـشـه مي‌دهد طره مشـک ساي تو
پرده غنـچـه مي‌درد خـنده دلـگـشاي تو
اي گل خوش نسيم من بلبل خويش را مـسوز
کز سر صدق مي‌کند شب همه شـب دعاي تو
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
تاب بنفـشـه مي‌دهد طره مشـک ساي تو
پرده غنـچـه مي‌درد خـنده دلـگـشاي تو
اي گل خوش نسيم من بلبل خويش را مـسوز
کز سر صدق مي‌کند شب همه شـب دعاي تو

وصالِ او ز عمرِ جاودان به

خداوندا مرا آن ده که آن به
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
مده جام مي و پاي گل از دست --------------------- ولي غافل مباش از دهر سر مست

ترا چون آرزوهایم همیشه دوست خواهم داشت
به شرطی که مرا در آرزوی خویش مگذاری

چه زیبا می شود دنیا برایِ من! اگر روزی
تو از آنی که هستی ای معما پرده برداری

 

آراز ائل سس

اخراجی موقت
ترا چون آرزوهایم همیشه دوست خواهم داشت
به شرطی که مرا در آرزوی خویش مگذاری

چه زیبا می شود دنیا برایِ من! اگر روزی
تو از آنی که هستی ای معما پرده برداری


يار دارد سر صيد دل حافظ , ياران
شاهبازي به شكار مگسي مي آيد
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
يار دارد سر صيد دل حافظ , ياران
شاهبازي به شكار مگسي مي آيد

دلم فریاد می خواهد ولی در انزوای خویش
چه بی آزار با دیوار نجوا می كنم هر شب
كجا دنبال مفهومی برای عشق می گردی ؟
كه من این واژه را تا صبح معنا می كنم هر شب
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا