دور فلکی یکســـره بر منهـج عـدل است ............خوش باش که ظالم نبرد راه به منزل
در خم پس کوچه هاي زندگيیاد باد آنکه ز ما وقت سفر یاد نکرد ..... به وداعی دل غم دیدۀ ما شاد نکرد
در خم پس کوچه هاي زندگي
آرزو گم کرده تنها مي روم
در شيار روشن تاريک شب
لنگ لنگان سوي فردا مي روم
در خم پس کوچه هاي زندگي
آرزو گم کرده تنها مي روم
در شيار روشن تاريک شب
لنگ لنگان سوي فردا مي روم
هنگام تنگدستی در عیش کوش و مستی -
کاین کیمیای هستی قارون کند گدا را
اي غايب از نظر به خدا مي سپارمت
جانم بسوختي و به دل دوست دارمت
تو پری زاده ندانم ز کجا می آیی
کا ادمی زاده نباشد به این زیبایی
یاد روزی که به عشق تو گرفتار شدم
از سر خویش گذر کرده سوی یار شدم
من عارف دلتنگم یا زاهد دلسنگ
هر روز نقابی زده ام روی نقابی
آنچه زر می شود از پرتو آن قلب سیاه................ کیمیائیست که در صحبت درویشان است
ما درس سحر بر سر میخانه نهادیم .... محصول دعا در ره جانانه نهادیم
در خرمن صد زاهد عاقل زند آتش .... این داغ که ما بر دل دیوانه نهادیم
هر نیمه شب آسمان ستوه آید
از گریه ی سخت و ناله ی زارم
من هنوز
تشنه آبهاي مشبك هستم(سهراب)
من اگر خوبم اگربد توبرو خودراباشمن اگر اشک به دادم نرسد میشکنم
زیر این چرخ کبود
زیر این سلطه سنگین سکوت
تک و تنها
به خدا
می شکنم
تابد فروغ مهر و مه از قطره های اشک
باران صبحگاه ندارد صفای اشک
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | ||
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |