مشاعرۀ سنّتی

ni_rosa_ce

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سلام.:gol:


تا کی حدیث زلف تو در دل توان نهفت

مشک ختن هر آینه پیدا شود ببوی



بعضی از کلمات نمیدونم چرا بایسی قرمز نوشته شن.

آره؟؟؟

باشه

یاد باد آن صحبت شبها که با نوشین لبان

بحث سر عشق و ذکر حلقه ی عشاق بود

...
 

salvador

کاربر فعال ادبیات
کاربر ممتاز
:gol::gol:

دلم رفت و ندیدم روی دلدار

فغان از این تطاول آه از این زجر
 

salvador

کاربر فعال ادبیات
کاربر ممتاز
در سر زلف و خال تو رفت دل همه جهان

کیست که نیست در جهان عاشق و مبتلای تو
 

salvador

کاربر فعال ادبیات
کاربر ممتاز
تا خیال قد و بالای تو در دل بگذشت

خاطر آزاد شد از سرو خرامان ما را
 

salvador

کاربر فعال ادبیات
کاربر ممتاز
شبی که قصه درد دل شکسته نویسم

ز تاب سینه بسوزم که سوز در قلم افتد
 

ni_rosa_ce

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دلم گرفته تر از هر غروب پاییز است

سرشک و گونه زردم بود نشانه من

...
 

banoo12

عضو جدید
کاربر ممتاز
نیست بر لوح دلم جز الف قامت دوست
چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم
 

salvador

کاربر فعال ادبیات
کاربر ممتاز
درد دل چندان که گنجد در ضمیر

حاصلست از عشق، دلداری کجاست
 

salvador

کاربر فعال ادبیات
کاربر ممتاز
دل رفت و جگر با دل ریش آمد باز

کی مرغِ ز دام جسته پیش آمد باز




هر گوی که او در خم چوگان افتاد

هرگز نتواند که به خویش آمد باز
 
  • Like
واکنش ها: oli

oli

عضو جدید
ز کویت رفتم و الماس طاقت بر جگر بستم
برو با یار خود بنشین که من بار سفر بستم

ز بعد رفتنم جانا هزار افسوس خواهی خورد
فلانی یار خوبی بود و من قدرش ندانستم
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
مردم چشمم فرومانده‌ست در دریای اشک

مور را پای رهایی از دل گرداب نیست

خاطر دانا ز طوفان حوادث فارغ است

کوه گردون سای را اندیشه از سیلاب نیست
 

fairy a

عضو جدید
تُویی لذت یه لبخند،تو دقیقه های غصه / تُویی با من نازنینم،هر نفس لحظه به لحظه
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا