کشف اين قضيه برای من آنجا صورت گرفت که چند روز پيش در مراسم خاکسپاری يکی از اقوام شرکت کرده بودم.موقع خاکسپاری ، آخوندی بالای سر متوفی يکسری جملات عربی را خواند که بنده شکسته بسته، تقريبا متوجه شدم که با بردن اسم متوفی به او گفت که اگر نکير و منکر آمدند ، نترس و جوابشان را بده که خدا را قبول دارم و امامان و پيامبرم کيست.پس از اينکه مراسم تمام شد ، بنده خود را به آخوند مذکور رساندم و از او پرسيدم ببخشيد اين چيزهايي که خوانديد چه بود.ايشان در جواب گفتند که اينها «تلقين» است و ما برای مرده ها می خوانيم.گفتم ببخشيد ، ولی من اين پيرزن متوفی را به خوبی می شناسم و مطمئن هستم که ايشان در طول حياتشان زبان عربی را بلد نبودند، با اين وجود فکر می کنيد که ايشان اين چيزهايي که شما به او گفتيد را متوجه شده باشند؟فکر نمی کنيد اگر اين چيزها را به فارسی به او مي گفتيد ، بيشتر به دردشان می خورد و لااقل متوجه می شدند که شما چه می گوييد؟ ايشان در جواب گفتند ، به محض اينکه انسان می ميرد، زبان عربی را فرا ميگيرد.اول فکر کردم شوخی مي کند و من را دست انداخته است.ولی ديدم که نه واقعا جدی و مسر است که روح انسان پس از جدا شدن از جسم بلافاصله زبان عربی را ياد مي گيرد و به صورت کامل متوجه «تلقين» خوانده شده خواهد بود.باور کنيد کف کرده بودم.گفتم اگر واقعا پس از مرگ اينچنين روح پيشرفته می شود که در لحظه ای زبان عربی را فرا مي گيرد، فکر نمی کنيد که اين تقلب رساندن شما به مرده و يا ذکر اين موارد ، ديگر خيلی بی مورد است؟ و نيازی به آنها نيست؟ ديدم که بنده خدا اين آخوند هم يک چيزهايي را به او گفته اند و ايشان هم طوطی وار به من می گويد و گير دادن و جواب خواستن از او مرا به جايي نمی رساند. ولی هنوز هم در کف اين هستم که چطور ممکن است روح پس از جدا شدن از بدن ، زبان عربی را فرا بگيرد؟ و يا اينکه تسلط فرهنگی عرب بر ما به حدی بوده است که از هنگام تولد(خواندن اذان و اقامه در گوش نوزاد) تا هنگام ازدواج(خواندن خطبه عقد به عربی) تا زمان خاکسپاری(خواندن تلقين به عربی) ، جاي جای زندگی ما را نشانه و اثری از اين استيلای فرهنگی گذاشته اند.