جمع صمیمی از کارشناسی تا ارشد

وضعیت
موضوع بسته شده است.

Soofia

عضو جدید
کاربر ممتاز
منم هستم....

پس بقیه کوجان؟؟؟؟
 

mvmvm

عضو جدید
سلام بچه ها . افتتاح این تاپیک جدید رو به همتون تبریک میگم :gol:
امیدوارم حال همتون خوب باشه . یه نمونه دیگه از تمرینات برنامه رویت رو اینجا میذارم که این نمونه شبیه برجه که به راحتی مدلسازی کردم . امیدوارم خوشتون بیاد;)
حوصله نداشتم متریال بدم ولی هر موقع تکمیل شد کاملش رو هم میذارم ;)
 
میخاستم پیشنهاد کنم از دوستان هرکس میتونه اسکن کنه
آخه خیلی گرونه
6500 تومان
من عضویت مجله معمار رو دارم ولی هنوز شماره جدید برام نیومده. البته من اسکنر ندارم اما هر وقت شماره جدیدش به دستم رسید اگه مطلب مهمی توش بود براتون توضیح میدم.
 
سلام بچه ها . افتتاح این تاپیک جدید رو به همتون تبریک میگم :gol:
امیدوارم حال همتون خوب باشه . یه نمونه دیگه از تمرینات برنامه رویت رو اینجا میذارم که این نمونه شبیه برجه که به راحتی مدلسازی کردم . امیدوارم خوشتون بیاد;)
حوصله نداشتم متریال بدم ولی هر موقع تکمیل شد کاملش رو هم میذارم ;)
سلام وحید خان. Revit برنامه ایه که داره جای خودش رو باز میکنه و منم میخوام کم کم شروع کنم. اگه تهران بودم حتما مزاحمت میشدم ولی ...
من تو نت برنامه Revit Steracture رو پیدا کردم ولی برنامه Revit Architecture رو پیدا نمیکنم. اگه لینک دانلود Revit Architecture داری یا خودت جایی Upload کردی برای منو بقیه دوستان بذار.
 

mahmood321

عضو جدید
بدون شرح

بدون شرح

خوب خسته نباشید دوستان امیدوارم شب همگی برای شب زنده داران تااین ساعت خوب گذشته باشه.من که امروزاصلاحالم خوب نبود
 

Sepideh.mt

عضو جدید
کاربر ممتاز
توی قصابی بودم که یه پیرزن اومد تو و یه گوشه وایستاد …
یه آقای خوش تیپی هم اومد تو گفت : ابرام اقا قربون دستت پنج کیلو فیله گوساله بکش عجله دارم …
آقای قصاب شروع کرد به بریدن فیله و جدا کردن اضافه هاش …
همینجور که داشت کارشو میکرد رو به پیرزن کرد گفت: چی مِخی نِنه ؟
پیرزن اومد جلو یک پونصد تومنی مچاله گذاشت تو ترازو گفت: هَمی ره گُوشت بده نِنه !
قصاب یه نگاهی به پونصد تومنی کرد گفت: پُونصَد تُومَن فَقَط اّشغال گوشت مِشِه نِنه … بُدُم؟
پیرزن یه فکری کرد گفت: بده نِنه!
قصاب آشغال گوشت های اون جوون رو می کند می ذاشت برای پیره زن …..
اون جوونی که فیله سفارش داده بود همینجور که با موبایلش بازی می کرد گفت: اینارو واسه سگت میخوای مادر؟
پیرزن نگاهی به جوون کرد گفت: سَگ؟
جوون گفت: اّره … سگ من این فیله هارو هم با ناز می خوره … سگ شما چجوری اینارو می خوره؟
پیرزن گفت: مُخُوره دیگه نِنه … شیکم گوشنه سَنگم مُخُوره …
جوون گفت: نژادش چیه مادر؟
پیرزنه گفت: بهش مِگن تُوله سَگِ دوپا نِنه …ایناره بره بچه هام ماخام اّبگوشت بار بیذارم !
جوونه رنگش عوض شد … یه تیکه از گوشتای فیله رو برداشت گذاشت رو آشغال گوشتای پیرزن …
پیرزن بهش گفت: تُو مَگه ایناره بره سَگِت نگیریفته بُودی؟
جوون گفت: چرا !
پیرزن گفت: ما غِذای سَگ نِمُخُورم نِنه … بعد گوشت فیله رو گذاشت اونطرف و اشغال گوشتاش رو برداشت و رفت !
قصابه شروع کرد به وراجی که: خوبی به این جماعت نیومده آقا … و از این خزعبلات …

و من همینجور مات مونده بودم !!

سلام
من امشب دلم گرفته این داستانه هم که........:crying2::crying2::crying2:
 

mahmood321

عضو جدید
بدون شرح

بدون شرح

من دیروزازصبح خوابیده بودم حالت تهوع وسرگیجه داشتم کسی هم خونه نبود آخه من بامادرپیرم زندگی میکنم اونم رفته مسافرت نه نهار ونه شام خلاصه دیروزجون دادم هرچی هم قرص خوردم نشد .حالاهم که درخدمت دوستان گفتن یکم بشینم پای پی سی شایدحالم خوب بشه.
 

meddler

عضو جدید
کاربر ممتاز
من دیروزازصبح خوابیده بودم حالت تهوع وسرگیجه داشتم کسی هم خونه نبود آخه من بامادرپیرم زندگی میکنم اونم رفته مسافرت نه نهار ونه شام خلاصه دیروزجون دادم هرچی هم قرص خوردم نشد .حالاهم که درخدمت دوستان گفتن یکم بشینم پای پی سی شایدحالم خوب بشه.




آقا
هی آقا....
آورده ام شناسنامه ام را
به صفحه آخرش
یکی دو برگ اضافه کنید
در این روز هایی که این همه میمیریم
احتیاط
شرط واجب عقل است
__________________
 

mahmood321

عضو جدید
بدون شرح

بدون شرح

باسلام خدمت دوستان عزیز
امیدوارم شب خوبی داشتید تا این لحظه
چراچندشب هست که اینقدرساکته
 

mahmood321

عضو جدید
بدون شرح

بدون شرح

اصفهانیه داشته توی اتوبان با سرعت ۱۸۰ کیلومتر در ساعت می‌رفته که پلیس با دوربینش شکارش می‌کنه​
و ماشینشو متوقف می‌کنه.​
پلیسه میاد کنار ماشینو میگه: گواهینامه و کارت ماشینو بدین.​
اصفهانیه میگه: من گواهینامه ندارم.​
این ماشینم مالی من نیست.​
کارتا ایناشم پیشی من نیست.​
من صَحَبی (صاحب) ماشینا کشتم آ جنازشا انداختم تو صندوق عقب.


حالاوَم داشتم می‌رفتم از مرز فرار کنم،​
شوما منا گرفتین.​
پلیسه که حسابی حیرت زده شده بوده بیسیم میزنه به فرمانده‌اش و عین قضیه رو تعریف می‌کنه و درخواست کمک می‌کنه.​
فرمانده‌اش هم میگه تو کاری نکن من خودم دارم میام.​
فرمانده در اسرع وقت خودشو به محل می‌رسونه و به راننده اصفهانی میگه: آقا گواهینامه؟​
اصفهانیه گواهینامه‌اش رو از تو جیبش در میاره میده به فرمانده. فرمانده میگه: کارت ماشین؟​
اصفهانیه کارت ماشین که به نام خودش بوده رو از تو جیبش در میاره میده به فرمانده.​
فرمانده میگه: در صندوق عقب رو باز کن.​
اصفهانیه درو باز میکنه و فرمانده میبینه که صندوق هم خالیه.​
فرمانده که حسابی گیج شده بوده،​
به اصفهانیه میگه: پس این مأمور ما چی میگه؟!​
اصفهانیه میگه: چی چی میدونم والا جناب سرهنگ!​
حتماً الانم میخَد(می خواهد) بگد من داشتم ۱۸۰ تا سرعت میرفتم؟​
 

artemiss

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام بچه ها
هرچی به مهر نزدیکتر میشیم دلهره هام بیشتر میشه:w05:
از ایکه برم یه شهر دیگه میترسم
یه خواهر زاده دارم که اگه دوروز نبینمش میهمیرم:crying2:
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.
بالا