مشاعرۀ سنّتی

[naghmeirani]

دیده ای نیست نبیند رخ زیبای تو را
نیست گوشی که همی نشنود آوای تو را

 

[yas87]

اي خوشا آن دل كه آزاري نمي آيد از او

غير كار عاشقي كاري نمي آيد از او

 

[حميدرن]

وای آن دل که بدو از تو نشانی نرسد
مرده آن تن که بدو مژده جانی نرسد

سیه آن روز که بی‌نور جمالت گذرد
هیچ از مطبخ تو کاسه و خوانی نرسد

وای آن دل که ز عشق تو در آتش نرود
همچو زر خرج شود هیچ به کانی نرسد

 

[yas87]

در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم

لطف آن چه تو اندیشی حکم آن چه تو فرمایی

 

[naghmeirani]

یاد باد آنکه رخت شمع طرب می‌افروخت
وین دل سوخته پروانه‌ی ناپروا بود

 

[yas87]

دلا بسوز که سوزِ تو کارها بِکُنَد
نیازِ نیمْ شبی دفعِ صد بلا بِکُنَد

 

[naghmeirani]

دیــدی کـه چـه غـافـل گـذرد قـافـلـه عـمـر
بـگـذاشت به شب خوابت و بگذشت شبابت

استاد شهریار

 

[yas87]

تا در دل من قرار کردی
دل را ز تو بی‌قرار دیدم

 

[naghmeirani]

محبت، آتشي کاشانه سوز است
دهد گرمي، وليکن خانه سوز است

رهی معیری

 

[yas87]

تو چه دانی که پس هر نگه ساده ی من
چه جنونی، چه نیازی، چه غمی ست ؟

 

[naghmeirani]

تا موج خنده های تو بر دیده می نشست
دل در دلِ کــرانـــه ی دریــای ما نبود

در ازدحام پیله ی غم ها که گم شدیم
پروانه ی نگاه تو جویای ما نبود

 

[yas87]

در کوی تو طالب وصالم

باشد که نظر کنی به حالم

 

[naghmeirani]

مرا بازیچه خود ساخت چون موسی که دریا را
فراموشش نخواهم کرد چون دریا که موسی را


فاضل نظری

 

[yas87]

از درد ترک خورده و از زخم کبودیم
کوهیم و تماشاگر رقصیدن رودیم

 

[naghmeirani]

می کشم نقش تورا با قلم خاطره ها
چون که تصویرگر صورت ماهت هستم

 

[yas87]

مرا چشمیست خون افشان ز دست آن کمان ابرو
جهان بس فتنه خواهد دید از آن چشم و از آن ابرو

 

[naghmeirani]

وه کــه بــا ایــن عــمــرهــای کــوتــه بــی اعــتــبــار
ایــنــهــمـه غـافـل شـدن از چـون مـنـی شـیـدا چـرا


استاد شهریار

 

[yas87]

آسمان وقف نگاهت گل من

​

مانده ام چشم به راهت گل من

 

[naghmeirani]

نیست بر لوح دلم جز الف قامت یار
چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم

 

[yas87]

مرا به هیچ بدادی و من هنوز بر آنم
که از وجود تو مویی به عالمی نفروشم

 

[naghmeirani]

من از درمان و درد و وصل و هجران

پسندم آنچه را جانان پسندد



| بابا طاهر |

 

[yas87]

ديدي اي دل كه غم عشق دگر بار چه كرد
چون بشد دلبر و با يار وفادار چه كرد

حافظ

 

[naghmeirani]

دوش آن صنم چه خوش گفت د رمجلس مغانم
با کافران چه کارت گر بت نمی پرستی

 

[yas87]

یک دست جام باده و یک دست زلف یار
رقصی چنین میانه ی میدانم آرزوست

 

[naghmeirani]

تویی آن گوهر پاکیزه که در عالم قدس
ذکر خیر تو بود حاصل تسبیح ملک

 

[$marziyeh67$]

کار با جذبه ی عشق است عزیزان ور نه
بوی پیراهن یوسف گرهی بر باد است

#صائب تبریزی​

 

[حميدرن]

تا در نرسد وعدهٔ هر کار که هست
سودی ندهد یاری هر یار که هست

تا زحمت سرمای زمستان نکشد
پر گل نشود دامن هر خار که هست

 

[naghmeirani]

• تا شدم حلقه به گوش در میخانه عشق
  هر دم آید غمی از نو به مبارکبادم

 

[yas87]

می خواهمت چنان که شب خسته خواب را
می جویمت چنانکه لب تشنه آب را

قیصر امین پور

 

[naghmeirani]

از گوشه‌ای برون آی ای کوکبِ هدایت
از هر طرف که رفتم جز وحشتم نَیَفزود

زِنهار از این بیابان وین راهِ بی‌نهایت
ای آفتابِ خوبان می‌جوشد اندرونم

حافظ