مشاعرۀ سنّتی

آیاتای

عضو جدید
رخ عرضه کنیم، گوی: این زر سره نیست

جان پیش کشیم، گوی، گوهر سره نیست

دل نپسندی، که مایه‌ی ناسره است

هر مایه که قلب است عجب گر سره نیست!
تا جرعه ای ز خون دلم نوش می کنی
مستانه عهد خویش فراموش می کنی
آن شمع مهر را که به جان برفروختم
از باد قهر یکسره خاموش می کنی
 
  • Like
واکنش ها: sh85

sh85

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
تا جرعه ای ز خون دلم نوش می کنی
مستانه عهد خویش فراموش می کنی
آن شمع مهر را که به جان برفروختم
از باد قهر یکسره خاموش می کنی
یاد باد آنکه نهانت نظری با ما بود
رقم مهر تو بر چهره ی ما پیدا بود
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
مردان خدا پرده پندار دریدند
یعنی همه جا غیر خدا هیچ ندیدند

هر دست که دادندازآن دست گرفتند
هر نکته که گفتند همان نکته شنیدند
 

sh85

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
مردان خدا پرده پندار دریدند
یعنی همه جا غیر خدا هیچ ندیدند

هر دست که دادندازآن دست گرفتند
هر نکته که گفتند همان نکته شنیدند
دلا خو کن به تنهایی که از تن ها بلا خیزد
سعادت آن کسی دارد. که از تن ها جدا خيزد
 

eksir

عضو جدید
کاربر ممتاز
مسلمانان مرا وقتی دلی بود
که با وی گفتمی گر مشکلی بود
 
  • Like
واکنش ها: abfa

آیاتای

عضو جدید
در پس پرده اي از گرد و غبار
نقطه اي لرزد از دور سياه
چشم اگر پيش رود مي بيند
آدمي هست كه مي پويد راه
 
  • Like
واکنش ها: abfa

abfa

عضو جدید
در عاشقی گریز نباشد ز ساز و سوز
استاده ام چو شمع مترسان ز آتشم
 
  • Like
واکنش ها: sh85

ForoOzAn

عضو جدید
ما آزموده ایم در این شهر بخت خویش
بیرون باید کشید از این ورطه رخت خویش
 
  • Like
واکنش ها: sh85

!/!

عضو جدید
کاربر ممتاز
در عاشقی هزار غم و درد هست و نیست
دردی از این بتر که بود یار با رقیب؟!
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا