هر کی سوتی داده تعریف کنه!

mina jojo

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو همین امتحان ترم سالن پسر دخترا جدا بود از لطف ترافیک تهران من 10 دقیقه دیر رسیدم سریع رفتم بالا برم تو سالن دخترا
مرد سرپرستمون زمانی گفت تو راهرو بشین نرو نظمو بهم نزن منم تو دلم گفتم اخ جون پسر ا پاین تو تقلب
اومدم سوالارو بنویسم دیدم تستیه 4 ص اول تستی که حوابشو باید تو ص اخر تو پاسخنامه تیک میزدی


منم که ردیف اول
خیلی راحت زل میزدم تو ورقه پسره جواب میزدم تو ورقه ی خودم
اون بز نگو نمیخاد به کسی نشون بده هی ورقشو جمع میکرد من نبینم منم فکر میکردم نفهمیده

یهو قاطی کردم بدون اینکه متوجه هم باشم پاشدم بکی خابوندم پشت کلش:cry:

زمانی اومد گفت خانوم هویییییییییییی چته
تازه فهمیدم چه غلطی کردم
اما دیگه دیر شده بود یه راست ورقمو گرفت گفت برو پایین تا بیام تکلیفتو روشن کنم:(

ترم جدید معادلات با همون پسره داشتم که حذف کردم اما اون تا منو میبینه کلشو دست میزنه:biggrin:


درسته اون درسو افتادم اما حقش بود خر خون
 

waffen

اخراجی موقت
تو همین امتحان ترم سالن پسر دخترا جدا بود از لطف ترافیک تهران من 10 دقیقه دیر رسیدم سریع رفتم بالا برم تو سالن دخترا
مرد سرپرستمون زمانی گفت تو راهرو بشین نرو نظمو بهم نزن منم تو دلم گفتم اخ جون پسر ا پاین تو تقلب
اومدم سوالارو بنویسم دیدم تستیه 4 ص اول تستی که حوابشو باید تو ص اخر تو پاسخنامه تیک میزدی


منم که ردیف اول
خیلی راحت زل میزدم تو ورقه پسره جواب میزدم تو ورقه ی خودم
اون بز نگو نمیخاد به کسی نشون بده هی ورقشو جمع میکرد من نبینم منم فکر میکردم نفهمیده

یهو قاطی کردم بدون اینکه متوجه هم باشم پاشدم بکی خابوندم پشت کلش:cry:

زمانی اومد گفت خانوم هویییییییییییی چته
تازه فهمیدم چه غلطی کردم
اما دیگه دیر شده بود یه راست ورقمو گرفت گفت برو پایین تا بیام تکلیفتو روشن کنم:(

ترم جدید معادلات با همون پسره داشتم که حذف کردم اما اون تا منو میبینه کلشو دست میزنه:biggrin:


درسته اون درسو افتادم اما حقش بود خر خون
عجبا:eek:
چون بهت تقلب نداده و نمی خواسته کار نادرستی انجام بده کتکش زدی ؟؟؟:mad:
خیلی بدی.:razz:
 

mina jojo

عضو جدید
کاربر ممتاز
غروسی دعوت بودیم منم مثل همیشه خودمو تلپ کردم تو ماشین خالم اینا پسر خالم اومد ماشین ما
ماشینم 206 نقره ای بود که همه الان 206 دارن ماشالا ما 3 شدیم:cry:
رفتیم عروسی منم از اول تا اخر یا وسط بودم یا داشتم اینو اونو اذیت میکردم:redface:

تو همین دورو برا هم یه پسره هی کلید کرده بود منم تو دلم گفتم اینو سوژه کنیم بخندیم:redface:

این بیچاره تا میدید من وسط دارم میرقصم میومد برقصه من میرفتم مینشستم:razz:


تا عروسی تموم شد خالم گفت تو ماشین منتظرم منم گفتم اومدم اونا جلو رفتن منم بعده خداحافظی و تبریک سریع اومدم در 206 باز کردم نشستم جلو .گفتم خاله حال کردی حاله پسره رو گرفتم که تا سرمو بر گردونم عکس العمل خالمو ببینم دیدم تو 206 همون پسره نشستم :cry::cry::cry:
 

mina jojo

عضو جدید
کاربر ممتاز
سوتی بابامو بگم:biggrin:
ما یه همسایه داریم که این زنه میمیره به من . به منم میگه عروسه گلم(اما همه ی پسراش زن دارن):biggrin:

این اومد خونه ی ما . بابام درو باز کرد . یه ظرف خرما داد دسته بابام گفت بفرمایید(این میدونس من چایی خالی نمیخورم اینو اورده بود ) بابام فکر کرد کسیش مرده گفت خدا پدرتونو بیامرزه
اونم یهو اینطوری شد :mad: گفت من بابام زندس
یهو دیدیم بعد از ظهر صدای جیغ میاد
بعده 2 دقیقه همسایمون گفت بابای فلانی مرد(فلانی :همون که صبح بابام گفت خدا باباتو بیامرزه)
 

mina jojo

عضو جدید
کاربر ممتاز
همین همسایمونو که بالا گفتم این خیلی وسواسه هر صبح میومد از ته کوچه تا اولشو جارو میکرد هی میگفتیم اینجا شهره حالیش نبود
این رفت المان پیش پسرش قرار بود ا ماه بمونه
کوچه هم تو این مدت مثل قبل نبود
یه صبح من اومدم برم مدرسه (پیش بودم) دیدم کوچه اب پاشی شده .و .....
پریدم تو خونه گفتم مامان فلانی اومده مگه گفت نه چند هفته دیگه میاد
منم رفتم مدرسه امدم دیدم این زنه تو ک.جس اینطوری شدم:eek:
رفتم جلو گفتم سلامتی امدید کی رسیدید؟:redface:
امد گفت 4 صبح رسیدم چشت روز بد نبینه دیدم کوچه کثیفه افتادم به جون کوچه 6 تموم شد:eek::biggrin:
دیونه از 1 ماه هم 15 روز بیشتر نمونده بود:biggrin:
 

hosein_t

عضو جدید
کلاس چهارم بودم معلم اومد تو کلاس و میخواست زهر چشم بگیره ، گفت هرکی شلوغ کنه با لگد از کلاس میندازمش بیرون! منم که اصلا تو باغ نبودم یهو از دهنم پرید بیرون گفتم مگه میشه!معلم بهم گفت بیا اینجا.. من از پشت نیمکت بلند شدم احتمال میدادم چه کارم داره ولی جرات نداشتم حرفی بزنم! معلم با گلد انداختتم بیرون ... همه هم تا یه هفته مسخرم میکردن!
 

waffen

اخراجی موقت
:surprised::eek::surprised:کجاش خنده دار بود؟؟؟

منم که گفتم اصلا خنده دار نبود. بره این گفتم که خدایی نکرده در حکومت اسلامی زیاد شاد نشید. ما اینهمه شهید دادیم. :mad: دیگه باید تا دنیا هست عزادار باشیم.

:surprised:خجالت نکش راحت باش نمیگی اینجا چن تا کاربر چش و گوش بسته اینجاس:D:eek:

کو ؟:eek: چش و گوش بسته ؟ اینجا ؟:surprised: بچه های اینجا (مخصوصا خانوماش) خیلی خیلی خطرناکند. یه نیگاه به اسپم ها بندار ببین چه خبره.:surprised::eek:

من از چیزای چیز دار بدم میاد ... محیط سالم باشگاه رو بی ناموسی نکنید:D

خالی نبند برادر. من که میدونم آخه. :razz:
نه سعی میکنم بی ناموسیش نکنم. :redface: ولی خوب گفتم چیز باحال خنده دار رو از دست ندیم.
 

hosein_t

عضو جدید
این سوتی بر میگرده به چند سال پیش که من سوم دبیرستان بودم! یه روز همسایمون زنگ زد بهم و گفت بعد از ظهر میام دنبالت بریم خونه ی دوستم بهش ریاضی یاد بدی آخه فردا امتحان داره و چیزی بارش نیست. منم قبول کردم و بعد از ظهرش رفتیم اونجا. وقتی رسیدم دیدم یکی دو تا از دوستای دیگشم هستن منتها پای کامپیوتر داشتن براش یه تحقیق درست میکردن که بده به یکی از معلماش.. منم شروع کردم بهش داشتم یاد میدادم که دیدم مادرشم برای اینکه ما راحت باشیم و این چیزا از خونه رفت بیرون . . داشتم بهش یاد میدادم که یکی از دوستاش گفت من یه فیلم چیز دار تووووپ دارم! پایه این ببینیم!!؟ ما هم گفتیم 100% ، چرا که نه! بزن تا از دهن نیفتاده!!! نشستیم و با خیال راحت داشتیم به حرکات زیبای اونا نگاه میکردیم!!!. . . چند دقیقه ای گذشت که یهویی حس کردم یه صدای تالاپ تلوپ پا میاد. . . یه نگا به پشت کردم دیدم بععله! مادرش برگشته و تا وسطای هال اومده و فقط 4-5 متری با اتاق فاصله داره!. . . ظاهرا یه چیزی جا گذاشته بوده و چون مونیتور از هال به راحتی دید داشته باید سریع عکس العمل نشون میدادم!:cry:
رفقای حرفه ای میدونن تو این لحظات که ضایع شدن نزدیکه مغز به درستی فرمان نمیده و این قضیه رو منم صدق کرد! یعنی منم عین پلنگ پریدم وسط و جای اینکه سیستم رو RESET کنم زدم مونیتورو خاموش کردم و مثلا خیلی متفکرانه داشتم با درو دیوار نگاه میکردم که چشمتون روز بد نبینه!!! یهویی از اسپیکر یه صدایی اومد با این حالت : OHHH YEESSSSSSS !!! فقط دیگه همین یادمه که همه فرار کردیم از اون یکی در اتاق و پسره موند و مادرش!:cry:

 

mina jojo

عضو جدید
کاربر ممتاز
چیه .... اینا می خوان منو خلاف کنن :(
اشکال نداره عزیزم . گولشونو نخور:gol:
یعنی نیستی ؟؟
من که با افتخار میگم : من خلافم.:)
چیکارش داری
این مهدی اذیت نکن
هر کی مهدی اذیت کنه چشمشو در میارم:cry:






بچه ها اینجا اسپم نکنید برید یه تاپیک دیگه
ممنونم:redface:
 

hosein_t

عضو جدید
این تازه کم کمش بود!
من سوتیهایی دادم که واقعا جاش اینجا نیست . . .:cry::redface::redface::redface:
 

ENERJHI

عضو جدید
کاربر ممتاز
ای بابا حتما باید بدوم که این اکتیوتی این گوشه گذاشتن زیاد شه؟ اصلا باید چیکا کنی که رصد فعالیتت بره بالا
بابا نامردا یه کم امتیاز بدین من هنو جوجوامااا
حیف که دیگه TNX ندارم.
ولی خداییش خیلی با حال بود کلی خندیدم. دلم درد گرفت:w15::w15::w15:
 

waffen

اخراجی موقت
این تازه کم کمش بود!
من سوتیهایی دادم که واقعا جاش اینجا نیست . . .:cry::redface::redface::redface:
به این میگفتی چیز دار ؟؟؟ :razz:
به به به . پس من بیام چیز دارام رو تعریف کنم چیکار می کنی. :smile:
حالا بقیه ی چیز دراتم بگو. میخندیم حال میده. کلا چیز دارا باحال ترند.:D
 

shabnam_arch

عضو جدید
اخخخ یه سوتی باحال از بابام :یه سری (زمانی که نتایج کنکور میخواست بیاد)بابام میاد خونه از مامانم میپرسه:بچه ها کجان؟ مامانم میگه رفتن سایت ببینن نتیجه ها اومده یا نه.....
بابام میاد تو خونه میبینه ما پشت کامپیوتر نشستیم یهو دیدیم داد زد به مامانم گفت:ایااااال.....مگه نگفتی بچه ها رفتن سایت اینا که اینجااااان.....!!!

شما خانوادگي سو‍ه اين! اي ول ! خيلي با حالين!
 

farzane206

عضو جدید
امروز میخوام چندتا سوتی باحال از مامانمو واستون بگم:
یه سری مامانم با خواهرم دعوا میکرد و حسابی عصبانی شده بود خواهرمم کلافه شده بود و منتظر فرصت بود که فرار کنه مامانمم که دید خواهرم اصلا به حرفاش گوش نمیده داد زد :اهااااای شنفتم چی گفتی یا نهههههههه؟؟؟!!
یه سری میخواستیم بریم مهمونی مامانم وسط راه به بابام گفت بره از مغازه واسش جوراب پارازین کفدار نازک بگیره بابامم گرفت و مامانم تو ماشین تو اون جای تنگ شروع کرد به پوشیدن جورابا و ....بعد 2دقیقه اومد بالا با یه لحن طلبکارانه و عصبانی گفت:اینا چیه خریدییی؟اینا که هم کلفته هم کف نداره!!!!(مامان خانوم جورابو چپه پوشیدن کف جوراب روی پا افتاده بوده!!)
یه سری داداشم میخواست بره حموم از مامانم پرسید:مامان چراغ حموم روشنه کی حمومه؟مامانم گفت:نمیدونم من که نیستم!!!
طفلی مامانم مامانی منو ببخششششش.....!:smile::D:heart::heart:
در ضمن بعد تعریف سوتی تون از سوتی های بامزه یاد کنید اینجوری همه تشویق میشن مرسسسسسسسیییییی
با حال بود ما که کلا خانوادگی خیلی سوتی میدیم . بذار حالا فردا یه سوتی بدم . بعد میام تعریف میکنم براتون . سوتی هر چی اپ دیت تر ، بهتر
 

Similar threads

بالا