تو همین امتحان ترم سالن پسر دخترا جدا بود از لطف ترافیک تهران من 10 دقیقه دیر رسیدم سریع رفتم بالا برم تو سالن دخترا
مرد سرپرستمون زمانی گفت تو راهرو بشین نرو نظمو بهم نزن منم تو دلم گفتم اخ جون پسر ا پاین تو تقلب
اومدم سوالارو بنویسم دیدم تستیه 4 ص اول تستی که حوابشو باید تو ص اخر تو پاسخنامه تیک میزدی
منم که ردیف اول
خیلی راحت زل میزدم تو ورقه پسره جواب میزدم تو ورقه ی خودم
اون بز نگو نمیخاد به کسی نشون بده هی ورقشو جمع میکرد من نبینم منم فکر میکردم نفهمیده
یهو قاطی کردم بدون اینکه متوجه هم باشم پاشدم بکی خابوندم پشت کلش
زمانی اومد گفت خانوم هویییییییییییی چته
تازه فهمیدم چه غلطی کردم
اما دیگه دیر شده بود یه راست ورقمو گرفت گفت برو پایین تا بیام تکلیفتو روشن کنم
ترم جدید معادلات با همون پسره داشتم که حذف کردم اما اون تا منو میبینه کلشو دست میزنه
درسته اون درسو افتادم اما حقش بود خر خون
مرد سرپرستمون زمانی گفت تو راهرو بشین نرو نظمو بهم نزن منم تو دلم گفتم اخ جون پسر ا پاین تو تقلب
اومدم سوالارو بنویسم دیدم تستیه 4 ص اول تستی که حوابشو باید تو ص اخر تو پاسخنامه تیک میزدی
منم که ردیف اول
خیلی راحت زل میزدم تو ورقه پسره جواب میزدم تو ورقه ی خودم
اون بز نگو نمیخاد به کسی نشون بده هی ورقشو جمع میکرد من نبینم منم فکر میکردم نفهمیده
یهو قاطی کردم بدون اینکه متوجه هم باشم پاشدم بکی خابوندم پشت کلش
زمانی اومد گفت خانوم هویییییییییییی چته
تازه فهمیدم چه غلطی کردم
اما دیگه دیر شده بود یه راست ورقمو گرفت گفت برو پایین تا بیام تکلیفتو روشن کنم
ترم جدید معادلات با همون پسره داشتم که حذف کردم اما اون تا منو میبینه کلشو دست میزنه
درسته اون درسو افتادم اما حقش بود خر خون