مشاعرۀ سنّتی

[araz_heidari]

در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم

به آن امید دهم جان که خاک کوی تو باشم

سعدی

من در این اوج جوانی زجهان سیر شدم
صورتم گرچه جوان است ولی پیر شدم
شبتون به خیر عید همه گی مبارک
​

 

[elnaz66]

مکن آن نوع که آزرده شوم از خویت

دست بر دل نهم و پا بکشم از کویت

گوشه ایی گیرم و من بعد نیایم سویت

نکنم بار دگر یاد قد دلجویت

وحشی بافقی

 

[araz_heidari]

مکن آن نوع که آزرده شوم از خویت

دست بر دل نهم و پا بکشم از کویت

گوشه ایی گیرم و من بعد نیایم سویت

نکنم بار دگر یاد قد دلجویت

وحشی بافقی

تكيه بر جاي بزرگان نتوان زد به گزاف
مگر اسباب بزرگي همه آماده كني
اجرها باشدت اي خسرو شيرين دهنان
گر نگاهي سوي فرهاد دل افتاده كني
حافظ
​

 

[shabnam777]

یکی قطره باران ز ابری چکید
خجل شد چو پهنای دریا بدید

 

[*زهره*]

در ره عشق که از سیل بلا نیست گذار
کرده‌ام خاطر خود را به تمنای تو خوش

 

[naghmeirani]

شرم از آن چشم سيه بادش و مژگان دراز

هر كه دل بردن او ديد و در انكار من است

 

[ARASH AZ]

تا دل هرزه گرد من رفت به چین زلف او
زان سفر دراز خود عزم وطن نمی کند

 

[naghmeirani]

دلی که عشق ندارد وجود اوست عبث

چو پرتوی ندهد شمع دور اوست عبث

 

[ARASH AZ]

ثوابت باشد ای دارای خرمن
اگر رحمی کنی بر خوشه چینی

 

[shanli]

یارب تو یکی یار جفا کارش ده
یک دلبر بدخوی جگر خوارش ده
تا بشناسد که عاشقان درچه غمند
عشقش ده شوقش ده و بسیارش ده

 

[ARASH AZ]

هر که ترسد از سر ملال , عشقش نه حلال
سر ما و قدمش یا لب ما و دهنش

 

[shanli]

شمعی است دل مراد افروختنی
چاکیست ز هجر دوست بردوختنی

​

ای بی‌خبر از ساختن و سوختنی
عشق آمدنی بود نه آموختنی

 

[ARASH AZ]

بار من چون بخرامد به تماشای چمن
برسانش ز من ای پیک صبا پیغامی

 

[TINA ARCHI]

يعقوب وار وااسفاها همي‌زنم
ديدار خوب يوسف کنعانم آرزوست

 

[ARASH AZ]

تا چند عمر در هوس آرزو رود
ای کاش این نفس که بر آمد فرو رود

 

[TINA ARCHI]

تا چند عمر در هوس آرزو رود
ای کاش این نفس که بر آمد فرو رود

دلربایی همه آن نیست که عاشق بکشند
خواجه آن است که باشد غم خدمتکارش

 

[ARASH AZ]

شور شراب عشق تو آن نفسم رود ز سر
کاین سر پر هوس شود خاک در سرای تو

 

[shanli]

واپس مانی ز یار واپس باشی
از شاخ درخت بگسلی خس باشی

​

در چشم کسی تو خویش را جای کنی
تو مردمک دیدهٔ آن کس باشی

 

[TINA ARCHI]

بابا یه چیزه آسون بگو و چی بگم اخه
والله که شهر بی تو مرا حبس میشود
اوارگی و کوه و بیابانم ارزوست

 

[ARASH AZ]

یاد باد آنکه صبوحی زده در مجلس انس
جز منو یار نبودیم و خدا با ما بود

 

[ARASH AZ]

بابا یه چیزه آسون بگو و چی بگم اخه
والله که شهر بی تو مرا حبس میشود
اوارگی و کوه و بیابانم ارزوست

ایتم یه آسونش :
تو کز محنت دیگران بی غمی
نشاید که نامت نهند آدمی

 

[TINA ARCHI]

دامن دوست بصد خون دل افتاد به دست
به فسونی که کند خصم رها نتوان کرد

 

[shanli]

دی عاقل و هشیار شدم در کاری
برهم زدم دوش مر مرا عیاری

​

دیدم که دل آن اوست من اغیارش
بیرون رفتم از آن میان من باری

 

[ARASH AZ]

دامن دوست بصد خون دل افتاد به دست
به فسونی که کند خصم رها نتوان کرد

ده روز مهر گردون افسانه است و افسون
نیکی به جای یاران فرصت شمار یارا

 

[TINA ARCHI]

ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی
دل بی تو به جان آمد وقت است که باز ایی

 

[ARASH AZ]

دی عاقل و هشیار شدم در کاری
برهم زدم دوش مر مرا عیاری

دیدم که دل آن اوست من اغیارش
بیرون رفتم از آن میان من باری

یارب اندر دل آن خسرو شیرین انداز
که به رحمت گذری بر سر فر هاد کند

 

[shanli]

قاطی شد گویا!
من بعد تینا پست میدم..

دوش آمد آن خیال تو رهگذری
گفتم بر ما باش ز صاحب نظری
تا صبح دو چشم من بگفتش بتری
مهمان منی به آب چندانکه خوری

 

[ARASH AZ]

ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی
دل بی تو به جان آمد وقت است که باز ایی

یارم چو قدح به دست گیرد
بازار بتان شکست گیرد

 

[ARASH AZ]

یار بیگانه مشو تا نبری از خویشم
غم اغیار مخور تا نکنی نا شادم

 

[TINA ARCHI]

یار بدان مباش که مانند بخت نیک
یار تو باد هر که بود نیک خواه تو