با اطمينان ميگويم كه شما قران را نخوانده ايد و اگر هم خوانده باشيد معني انرا خوب درك نكرده ايد اگر هم اشتباه ميكنم شما را دعوت ميكنم كه آيات 12 تا 16 از سوره نسا را بخوانيد و معني انرا روان و سليس و با منطق رياضي بنويسيد .ضمنا آيه سوم از همين سوره را نيز تشريح فرماييد:
و
اگر بترسيد كه عدل نورزيد در يتيمان پس نكاح كنيد انچه خوش ايد شما را از زنان دو و سه و چهار
و
اگر بترسيد كه عدل نورزيد پس يكي يا انچه را مالك باشد دستهاتان ان نزديكتر است كه ميل نكنيد .
اولا اينكه بترسيد كه در يتيمان عدل نورزيد چه ربطي داره به اينكه مردان بروند دو و سه و چهار زن بگيرند. مگر ادم وقتي مي ترسه كه در يتيمان عدل نورزه ميره چهار تا زن ميگيره يا برعكس وقتي مي ترسه كه عدل نورزه از زن گرفتن بيشتر پرهيز ميكنه؟!
مبتداي هر دو عبارت يكي است اما خبر ْآنها متفاوت است اين گونه جملات را از حيث ادبي چگونه توجيه مي نماييد.؟
ضمن اينكه مي گساري را تاييد نمي نمايم ولي اثبات شده شراب از سكته جلوگيري مي نمايد."بدليل رقيق كردن خون"از طرفي اگر مسيحيت را يكي ديگر از اديان الهي دانسته و مسيح را فرستاده خدا بشناسيم بايد تاكيد كنم كه در اين دين مثل اسلام خوردن شراب منع نشده است وجود اينگونه مغايرت ها سبب ميشود تا انسان خرد گرا در خصوص اين نوع فرامين قبلا تحقيق كند.
آيا ميدانيد جد پيامبر "قصي كلابي" كعبه را در ازاي خمي از شراب از غبشانيان خريده؟
مرقوم داشته ايد :
نمي توانيم دليل عقلي بياوريم چون برش فكري ما در حد درك اين نيست .
پذيرش و رسيدن به اين مفهوم كه ما نمي توانيم دليل عقلي بياوريم موضوعي است كه در اينجا به ان اشاره كردم و به همين علت نوشتم كه الهيون و غير الهيون همه از قوه فاهمه برخوردارند اما الهيون پذيرفته اند در بسياري از موارد به عقل نياز ندارند و فقط تبعيت ميكنند و به اين گونه تبعيت ها افتخار هم مي نمايند و اين دقيقا نقطه مقابل افكار خرد گريان است.
با سلام خدمت دوستان و به خصوص آقاي عراقي
من براي تاييد بعضي حرفاتون و رد بقيش به اين نكته متذكر مي شوم كه از 6666 آيه قرآن حدود 6200 آيه آن در مورد مسائل عقيده مي باشد كه ايمان به آنها موجب رستگاري در دنيا و آخرت مي شه اما تا حالا از خودتون پرسيديد خدا ايمان به اين اصول كلي و به قول قرآن شجره طيبه رو كي از ما قبول مي كنه ؟؟و يه چيزه خيلي مهم تر در مورد اين اصول و اونم اينكه در تمام اديان آسماني اين اصول مشترك بوده و اصلا علت اومدن پبامبر ها هم همين بوده .اما جواب :ايمان مابه اين اصول زماني پيش خدا اعتبار داره كه فرد با فكر و استدلال خودش از مفاهيم ساده قرآن به اون رسيده باشه چون بر خلاف تمام كتاب هايي كه به بشر خط مشي ميدن اين كتاب ساده و قابل درك براي همس و حتي منه فارس با يه ترجمه روان مي تونم كانسپته اصلي رو بگيرم و اين نه تنها ضعف نيست كه به نظر من يكي از شگفتي هاي اين كتابه كه مفاهيم اصلي رو اين جور شفاف به شما مي گه پس اين قسمت كار كه عقيدس شد كاملا فردي و استدلالي براي مثال اگه تو اون دنيا از من بپرسن چرا به قيامت باور داشتي و من بگم چون پيامبر داشته اصلا از من قبول نمي شه پس اين در مورد بيش از 95 درصد مفاهيم قرآن كه كالبد اصليش رو تفكر شخص تشكيل ميده اما به عاملي مي رسيم كه اتفاقا جز متمايز اسلام از ساير دين هاست و اونم احكامشه يعني تا اين قسمت كه توضيح دادم بين دين محمد و موسي و ابراهيم و... تفاوتي وجود نداره اگه بخواهيد اين موضوع ساده هم با آياتي هم از قرآن و هم ديگر كتابهاي دست نخورده ي آسماني قابل اثبات است .خوب بر ميگرديم به اون 5 درصد باقي مانده آيات قرآن و اثبات اينكه جز به جز اين دين از عقل بهره مي گيره.
اين 5 درصد(آيات غير عقيدتي(احكام)) به دو دسته كلي تقسيم ميشن اول آياتي كه يك سري اصول و چهار چوب رو مشخص مي كنن براي درك اين قسمت يه مثال شفاف ميزنم :توي طبيعت خدا آهن رو براي ما قرار داده كه در زماني باهاش چاقو مي ساختن و الان مثلا سفينه يعني خدا به جاي اين كه بياد از اون اول به آدم سفينه بده مواد اوليه اون رو داده تا بشر در هر زماني با توجه به نيازش استفاده كنه و توي اين كار يه حكمت هستش كه اتفاقا همينه كه شما دست روش گذاشتي و اونم اينكه خدا حكيمه و اين عقل و تفكر رو به ما داده كه خودمون از اين آهن وسايل مورد نيازمون رو فراهم كنيم و اگه از اول هرچي مي خواستيم برامون آماده بود اون وقت بود كه بايد به دين اين ايراده مبارزه با عقل رو مي گرفتيم نه الان.حالا توي احكام(همون 5 درصد)يه سري از اين آيات دقيقا مصداق همون آهن توي طبيعت رو داره كه فرد متخصص بياد و اون ضوابط رو توي عصر خودش تطبيق بده اينجا ممكنه يه سوال پيش بياد كه بگي خوب مشكله من همينه كه يكي مياد اجتهاد مي كنه من بايد تقليد كنم منم جوابه اين سوالو اينجوري بهت ميدم كه مجتهد يعني متخصص درست مثل يه مهندس در مثال آهن كافيه يه سري فن ها ياد بگيره مثل عربي و... تا حلا شده از خودت بپرسي چرا من خودم آهن رو به تلويزيوت تبديل نمي كنم چون جوابش برات خيلي بديهيه اينجام همينه همه نمي تونن يعني تو اون جوري كه مطمئني يه مهندس كارشو درست انجام ميده اونجام اين اطمينان رو داري.تازه تو اين قسمت يه سري احاديث وجود داره (صحيح منظورمه)كه به فرد متخصص كمك ميكنه از طرفي طبق دستور قرآن تو اين زمينه نظر يه شورا از مجتهدين قبوله كه به عموم جامعه ابلاغ بشه نه يكي و اين اجماع و تشكيل شورا در يك حكومت اسلامي قابل اجراست حتي يه نكته كه اگر كسي از افراد شورا با نظر اكثريت مخالف باشه تازماني كه در حاله اثبات هستند مي تونه نظر خودش رو داشته باشه وگرنه بعدا بايد به نظر اكثريت شورا برگرده و قطعا تفكر يه جمع از يه نفر دقيق تره. وقسمت دوم از آيات احكام به مسايلي برميگرده كه مثل دسته اول در طول زمان قابل تغيير نيست مثلا احكام حج و امثالش و تبعيت كردن از اينا برما واجبه حتي اگه از فلسفش آگاهي نداشته باشيم براي مثال اكه شما از من بپرسي چرا نماز صبح 2 ركعته من با كامل شهامت مي گويم نميدانم چون ما براي انجام اين دسته از احكام كه توضيح دادم نمي توانيم دليل عقلي بياوريم چون برش فكري ما در حد درك اين نيست براي تفهيم بيشتر:ما انجام هر كاري دليل و حكمت داريم اگه شما از من بپرسي دليل اينكه شراب نمي خوري چيست مي گويم دليلم قرآن است اما حكمت آن چيز ديگري است كه مثلا براي كليه ضرر دارد و هزار حكمت ديگر كه ممكن است آيندگان به آن برسند و ممكن است خيلي از آنها براي هميشه پنهان بماند مگر زمان پيامبر كه حكم به تحريم شراب داد كسي سوال كرد حكمتش چيست؟؟نه. تازه اين مضراتي را كه ما الان مي دانيم آنها به همان اندازه خاطره خوب از شراب داشتند اما چون دليل داشتند عمل كردند.
