•۩❖۩•...باز این چه شورش ست که در خلق عالم است...•۩❖۩•. ویژه نامه ماه محرم*روز اول

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
07.jpg


هنوز هم که هنوز است همچون دوران کودکی، محرم که فرا می رسد، تعزیه خوانی و روضه های شبانه که فرا می رسد، انگار صدایی با امیدی واهی از درونم می گوید :
شاید امسال پایان قصه طور دیگری باشد
شاید امسال اسب علی اکبر را به میان دشمن نبرد
شاید امسال عمو بتواند مشک را به خیام برساند
شاید امسال آنکه می خواهد دستان عمو را ببُرد پایش بلغزد. دستانش سست شود. نتواند..
شاید امسال عمود آهنی بر فرق عمو نخورد
شاید امسال عمو به میدان برود و انتقام همه را بگیرد
شاید امسال وقتی ندای حسین(ع) بلند می شود که هل من ناصر ینصرنی...؟
طنین صدایش بر دلی بنشیند و از کشتن منصرف شوند
شاید امسال لشگری از دور به یاری برسد و نشود آنچه شد

شاید امسال وقتی که علی اصغر به بالا می رود، صدای گریه اش بلرزاند دلی را

شاید جرعه آبی دهندش
شاید امسال حرمله دست و دلش بلرزد و کمان را به پایین آورد
شاید امسال حسین(ع) به قتلگاه نرود
شاید امسال در گودی قتلگاه سر آفتاب از بدنش جدا نشود
شاید امسال پیرهن پاره پاره و خونی و چاک چاک چشم کسی را نگیرد
شاید امسال انگشتر از انگشت راحت بیرون بیاید
شاید امسال وقتی صدایی می گوید " آیا کسی هست بر بدن حسین(ع) اسب بتازد؟"
هیچ پاسخی نیاید...
شاید امسال بر حرم رحم کنند
شاید امسال ته مانده ی غیرتی بجوشد و دست از معجرها بکشند
شاید امسال اجازه دهند خود ِ دخترکان گوشواره هاشان را در بیاورند
شاید امسال کمی در جمع کردن غنائم صبر کنن...
شاید امسال ...
شاید امسال...
شاید امسال...
 

مسروری

عضو جدید
کاربر ممتاز
چرخید شمر تعزيه، شاعر دلش شکست
یک قطره اشک آمدو پای غزل نشست
مردم گریستند و <<لب تشنه>> روی خاک...
دور امام نعره زد و خنجری به دست
این بار کاش حرف روایت عوض شود
این بار کاش... کاش ببینیم آب هست
باران برای تشنگی عشق گل کند
یا کاش بشنویم کسی آب را نبست
چرخید شمر، مردم محزون گریستند
انگار بند از دل یک طفل میگسست
دیدند دختری که به غم گریه میکند
دارد برای اهل حرم گریه میکند
در دست قمقمه ودر آغوش عروسکی
از پله ها قدم به قدم... گریه میکند
مولای من نبود پدر این چنین! ببخش
آقا ببخش تاج سرم... گریه میکند
آورده ام برای شما آب را، بنوش
یکباره مشک ودست و علم گریه میکند
پس روبروی شمر چنین داد میزند:
<<بابای بد!>>...نگاه قلم گریه میکند
این بار جمعیت همه بر سینه میزنند
این بار شمر تعزیه هم گریه میکند...

1414237021817.jpg
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Vahidrezaii

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
حضرت مسلم ع

حضرت مسلم ع

يا مسلم ابن عقيل(ع)



ز راه آمده از خانه یِ خدا برگرد

اگر خودم به تو گفتم بیا ٬ نیا برگرد

 تورا به حیدر کرار بگذر از کوفه

برای خاطر خیرالنساء بیا برگرد

 برای قامت اکبر ٬ دو تا عبا بردار

که جا نمیشود این تن به یک عبا برگرد

 خدا به خیر کُند شمر چکمه پوشیده

در انتظار ِ تو اِستاده بی حیا برگرد

 یزید ٬ به دستش گرفته چوب منتظر است

که بر لبت بزند ضربه با عصا برگرد

 اگر به کوفه بیایی رُباب می بیند

که می رود سر ِ طفلش به نیزه ها برگرد


(سعيد خرازي)
 

مسروری

عضو جدید
کاربر ممتاز
منزل قصر بني مقاتل
چهارشنبه اول محرم الحرام سال 61 هجری قمری

امام حسين (ع) در اين منزل خيمه ي عبيدالله بن حر جعفي را ديدند. حجاج بن مسروق و زيد بن معقل هم همراه امام بودند. امام، حجاج بن مسروق را فرستاد و از عبيدالله بن حر جعفي خواست كه به او بپيوندد، اما او عذر آورد و تنها گفت: حاضرم اسبم را بدهم. امام هم فرمود كه نيازي به اسب تو نداريم و وي اينگونه از فيض شهادت محروم شد.

و گفته اند: امام ، خود به داخل خيمه ي او رفته و طلب ياري و كمك كردند كه عبيدالله گفت: بخدا سوگند مي دانم كه هر كسي از تو پيروي كند سعادتمند خواهد بود، ولي نصرت من تو را از قتال با دشمن بازنمي دارد و در كوفه ياوري نداريد و نفس من راضي به مرگم نيست! ولي اسبم را كه ملحفه نام دارد و از بهترين اسبهاست، به تو مي دهم. امام در پاسخ فرمودند: "حال كه خود ما را ياري نمي كني، ما نيازي به اسب تو نداريم، ولي تو را نصيحتي مي كنم: اگر مي تواني به جايي برو كه فرياد ما را نشنوي و مقاتله ي ما را نظاره گر نباشي. سوگند بخدا اگر كسي بانگ ما را بشنود و ما را ياري نكند، خدا او را با صورت در آتش مي افكند" [1] .

اواخر شب امام دستور دادند از قصر بني مقاتل آب برداشته و كوچ كنند. پس از ساعتي كه حركت كردند، امام در حال سواره بخواب رفتند و بعد از بيدار شدن فرمودند: "انا لله و انا اليه راجعون و الحمد لله رب العالمين". و دو سه مرتبه اين جملات را تكرار نمودند.

علي اكبر (ع) روي به پدر نمود و فرمود: "اي پدر! جانم به فداي تو. خدا را حمد كردي و آيه ي استرجاع خواندي، علت چيست؟" امام حسين عليه السلام فرمودند: "پسرم! در خواب ديدم كه شخصي سوار بر اسب بود و مي گفت اين قوم سير مي كنند و اجل هم بسوي آنان در حركت است. دانستم كه خبر مرگ ماست كه به ما داده شده است". علي اكبر (ع) فرمود: "اي پدر! خداوند بدي را از تو دور گرداند؛ آيا ما بر حق نيستيم؟"

امام فرمودند: "ما بر حقيم".
علي اكبر (ع) فرمود: پس ما را باكي از مرگ نيست كه بميريم و بر حق باشيم" [2].

--------------
منابع:
[1] مقتل الحسين مقرم، ص 189.
[2] تاريخ طبري ج 6، ص 217.
--------------

"التماس دعا"
 

مسروری

عضو جدید
کاربر ممتاز
هنوز قاسم و اکبر،هنوز عبدالله
هنوز حضرت ساقی،کنار ثارالله
هنوز خیمه ارباب غرق احساس است
هنوز دور حرم ردپای عباس است
هنوز آنچه زیاد است در حرم،آب است
کجا زسوز عطش شیره خواره بی تاب است هنوز صید نگشته است بچه آهویی
و تازیانه نخورده است هیچ بانویی
خدا کند که نیاید دوباره تاسوعا
محاصره نشود خیمه گاه آل عبا
خدا کند که نیاید زمان قحطی آب
و بلبلان حرم از عطش همه بی تاب
خدا کند که نبیند چشم های رباب
که حرمله بدهد طفل تشنه اش را آب
خدا کند که نباشد در آن میان لیلا
خدا کند که نبیند علی اکبر را
خدا کند که عمو سایه اش ز سر نرود
و روی خار مغیلان دگر کسی ندود.
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
ویژگیهای مسلم بن عوسجه

ویژگیهای مسلم بن عوسجه

1- صحابی رسول الله(ص)
از جمله افتخارات این مرد بزرگ آنست که افتخار شرف حضور به محضر پیامبربزرگوار پیدا کرده و از آن حضرت نیز روایت نقل کرده است و یکی از پنج صحابی است که در کربلا شرکت جسته و به فیض شهادت نائل آمده. علامه سماوی نام این پنج صحابی را بدین ترتیب یادآورشده است:

انس بن الحرث کاهلی و حبیب بن مظاهر اسدی و مسلم بن عوسجه اسدی و عبدالله بن یقطر و یک نفر هم در کوفه پیش از ورود امام به عراق به شهادت رسید، به نام هانی بن عروه.
نام وی در کتب تراجم در شمار یاران رسول الله(ص)نیامده جز درطبقات ابن سعد بنابرنقل ابصارالعین، البته در اسدالغابه والاصابه، به نام مسلم ابوعوسجه آمده و بسیار بعید است که برمسلم بن عوسجه انطباق داشته باشد.

2- عابد و شب زنده دار
ازجمله صفات پسندیده ای که مورخین برای این مرد بزرگ به ثبت رسانده اند عبادت و تهجد و شب زنده داری اوست. مرحوم قمی می نویسد: مسلم بن عوسجه از عباد روزگار بوده و پیوسته در مسجدکوفه در پای ستونی از آن مشغول به عبادت و نماز بود.

3- قاری و معلم قرآن
از دیگر افتخارات مسلم این بود که وی هم عارف و آشنا به قرآن بود و هم قرآن آموز، چنانچه عسقلانی درباره اش گفته: «کان عابداقارئا متنسکا» وی عابد و پرهیزکار بود و قاری و اهل عبادت وراز و نیاز(و شب زنده داری).

4- تهور و شجاعت
تهور و پایمردی و شجاعت مسلم زبان زد خاص و عام و دوست و دشمن بود. وی بنا بر نقل شبث بن ربعی: از رزمندگان دلیر و شجاع بوده و در جنگهایی که با مسلمانان شرکت می جسته در آذربایجان کاری انجام داد که باعث اعجاب و حیرت دیگران شد.
آری دلائل فراوانی براین شجاعت از او به یادگار مانده که ازنظرتان خواهد گذشت. زیرا خرسندی دشمن بویژه عمربن سعد از کشته شدن مسلم بن عوسجه و شرکت چند نفر در شهادت رساندن وی از دلائل واضح و روشنی است که مسلم از شجاعان و دلیران به شمارمی رفته است.

5- ضدیت با حاکمان جور
نامه نگاری و دعوت وی از امام حسین(ع)جهت آمدن به کوفه و حضورنیافتن درجمعه و جماعات نماینده حکومت یزید و همکاری نکردن باآنها و ایفای نقشی بسیار مهم در قیام نماینده و سفیر امام حسین(ع)در کوفه و سپس حضور در کربلا و ملحق شدن به امام حسین(ع)و شهادت در راه تحقق اهداف ابی عبدالله(ع) نشانه ای ازهمان ضدیت با حاکمان جور است.

6- عشق به امام حسین(ع)
از گفته ها و نحوه عملکرد وی در کوفه و کربلا به خوبی روشن وهویدا است که مسلم یک عشق فوق العاده ای نسبت به سرور آزادگان وسالار شهیدان داشته است. اگر می خوانیم که در شب عاشورا خطاب به امام حسین(ع)می گوید که: «به خدا سوگند من از تو جدا نمی گردم تا با نیزه خود سینه دشمنان تو را بشکافم و تا شمشیر در دست من است با آنان بجنگم و اگر هیچ سلاحی نداشتم با سنگ و کلوخ به جنگشان می روم. و اگر هفتاد مرتبه مرا بکشند و بسوزانند وخاکسترم را برباد دهند بار دیگر زنده شوم هرگز از توجدا نخواهم شد» . و اگر می شنویم که با دریافت خبر ورود امام حسین(ع)به کربلا دست از همه چیز کشیده و به همراه همسرخود شبانه راه کربلارا در پیش می گیرد، همه و همه از عشق به امام حسین(ع) و رهبری سرچشمه می گیرد.

7- مسلم در رواق چشم مهدی

چه زیبااست که یک انسان آنقدر ارزش معنوی و مقام پیدا کند که سه پیشوای معصوم براو ترحم کرده و از عمل با اخلاصش تقدیر وتشکر کنند و یا در سوگ او بگریند.
آری، امام حسین(ع)به هنگامی که سربالین مسلم حضور پیدامی کند، می فرماید:

«رحمک الله یا مسلم.» و امام زین العابدین(ع)در سوگ او وسایر یاران حضرت اشک می ریزد و امام زمان(ع)در زیارت ناحیه باجملات بسیار زیبا و پرمعنای خود پس از سلام به وی و یاد آوری حماسه شب عاشورا خطاب به مسلم می فرماید: «وتو اولین کسی بودی که جان خودش را فروخت و اولین شهید بودی که به ملاقات خدا رفت.
قسم به خدای کعبه که رستگار و کامیاب شدی، و خداوند این تلاش خالصانه و این مواساتی که نسبت به امامت داشتی از تو قبول کرد... خداوند لعنت کند عبدالله ضبابی و عبدالرحمن بن خشکاره بجلی و مسلم بن عبدالله ضبابی راکه در کشته شدن تو شرکت داشتند» .

8- نقش مسلم بن عوسجه در حوادث کوفه
مسلم بن عوسجه یکی از زبده ترین افرادی بود که در کوفه نقش خود را به خوبی ایفا کرد، وی به دلیل قابلیتهای فراوانی که داشت مسوولیتهای سنگینی را از طرف حضرت مسلم بن عقیل عهده دار شدبلکه وی یکی از دعوت کنندگان حضرت ابی عبدالله(ع)به کوفه بود.

چنانچه علامه سماوی می نویسد: «وکان من المکاتبین حبیب ابن مظاهر و مسلم بن عوسجه.»; و ازجمله نویسندگان نامه به امام حسین(ع)حبیب بن مظاهر ومسلم بن عوسجه بودند.
وی با حضور در خانه سلیمان بن صرد خزاعی و بررسی اوضاع کوفه به همراه دیگر سران، از حضرت دعوت کرده و تا آخر بر همین تعهدباقی ماند. از این رو می بینیم که پس از شکست قیام مسلم و خیانت برخی اشراف کوفه در نقطه نامعلومی پنهان گشته و منتظر ورودحضرت امام حسین(ع)به کوفه بود. او همین که شنید امام حسین(ع)به کربلا رفته است با این که تمام راههای خروجی کوفه از طرف عبیدالله شدیدا کنترل شده بود; اما شبانه به همراه همسر خود ازکوفه فرار کرده و به امام حسین(ع)در کربلا ملحق گردید و به نقل معالی السبطین: مسلم بن عوسجه و حبیب شبانه راه می رفتند و روزرا پنهان می شدند تا خود را به کربلا رساندند.



مداحی

میثم مطیعی
روضه ناتمام مسلم بن عقیل (ع) (مقتل)
دانلود

 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
مسلم.jpg


بسم‌الله الرحمن الرحیم



سلامِ ایزد منان، سلامِ جبرائیل
سلامِ شاه شهیدان به مسلم بن عقیل

به آن نیابت عظمای سیدالشهدا
به آن جلال خدایی، به آن جمال جمیل

شهید عشق که سر در منای دوست نهاد
به پیش پای خلیل خدا، چو اسماعیل...


سلام بر تو که دارد زیارت حرمت
ثواب گفتن تسبیح و خواندن تهلیل

هوای گلشن مهرت، نسیم پاک بهشت
شرار آتش قهرت، حجارهٔ سجیل

تو بر حقی و مرام تو حق، امام تو حق
به آیه آیهٔ قرآن، به مصحف و انجیل


ببین دنائت دنیا که از تو بیعت خواست
کسی که پیش جلال تو، بنده‌ای‌ست ذلیل

محیط کوفه تو را کوچک است و روح بزرگ
از آن به بام شدی کشته، ای سلیل خلیل!

فراز بام سلام امام دادی و داد،
میان لجه‌ای از خون جواب، شاه قتیل

به پای دوست فکندی سر از بلندی بام
که نقدِ جان، برِ جانان بوَد متاع قلیل

شروع نهضت خونین کربلا ز تو شد
به نطق زینب کبری، به شام شد تکمیل



سیدمحمدعلی_ریاضی_یزدی






#حضرت_مسلم_بن_عقیل_ع
#سیدمحمدعلی_ریاضی_یزدی
▶️
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
تذکره ی کرب و بلا...

تذکره ی کرب و بلا...


پــهـن شــد سـفـره ی دل، بــوی خــدا آمــده اسـت

بـــه تـــن شــــاه و گـــدا رخــت عـــزا آمـــده اسـت

در و دیــــــوار حـــســیــنــیــه چــرا گــریـــان اسـت؟

نــکــنــد فــاطـمـه(س) در روضــه ی ما آمده اسـت؟

ده شــب و روز هـــمـــه ســیــنــه زنـان سـیـرابــنـد

فـــــصـــل آب آوری شـــــاهِ وفـــــــا آمـــــده اسـت

مـــــژده ای مــی رســـد از پــنــجــره فـــولـادِ رضــا

ســــوی مـــا تــــذکــره ی کـربـُــبــلـا آمـــده اسـت

کـوچه ی ســیـنـه زنـی، ارث شـهـیـدان بر ما ست

روزیِ مــــــا ز عـــطـــای شـــهـــدا آمـــــده اسـت

دم "ای اهــــــل حـــــرم" بــاز بـــگـــیــرد نــــاظـــم

حــضـــرت ام الــبــنـیـن بــا قـــد تـــا آمـــده اسـت

ذهـــن درگــیــر ســوالی اســت دوبـــاره امـسـال

ارمـــنـــی در وســـط روضــه چـــرا آمـــده اسـت؟

بــیــســت روز اســت ز دروازه ی شــهــر نـیـرنـگ

نــالــه ی کــوفــه مـیـا، کـــوفـــه مـیـا آمده است


43.jpg
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
شب اول محرم - حاج محمود کریمی - غزل مصیبت (نامه ها امضا شدند و آستین ها تا شدند) محرم سال 1394

شب اول محرم - حاج محمود کریمی - غزل مصیبت (نامه ها امضا شدند و آستین ها تا شدند) محرم سال 1394

نامه ها امضا شدند(2)
آستین ها تا شدند
دور مسلم کوفیان جمع گشتند و
به سرعت جمع را منها شدند
کودکان ظرف شیر ...
عاقبت در کوفه و کرب وبلا بابا شدند
بر نمازش کوفیان اقتدا کردند
اما در سجودش پا شدند
مسلم و طوعه سپس تن به تن
در جنگ با نامردمان تنها شدند
*نشانه های ایمانه گریه بر مسلم*
دست بسته با طناب
*هر کی برا مسلم گریه کرد محرمش تضمین شد،فقط خدا می دونه حسین چقدر این آقا رو دوست داشت،بعد عباس همه دلخوشیش مسلم بود*
دست بسته با طناب
آه،آوردند مسلم را شبیه آفتاب
کوفیان دیدند که سر زده
خورشید بر دارالاماره بی نقاب
حرمله...آنجا هم آه ...
باسه تا تیر سه شعبه داد مسلم را عذاب
وای گفتم حرمله ...
چند شب دیگر فقط ماندست
تا بس کن رباب
مسلم از هم ریخته مثل ظرفی که بیفتد از بلندی با شتاب
با حساب بچه هاش نسل خود را داد پای کربلا با این حساب
*فرمود چه خبر از کوفه؟دور و برشونو نگاه کردن هی این پا و اون پا کردن
ابی عبدالله فرمودند:گفتم چه خبر از کوفه؟گفتند:آقا بی خبر نیستیم در خفا عرض کنیم یا در ملا؟!فرمود نامحرمی نیست بگید،گفتن آقا جان ما از کوفه داشتیم بیرون می اومدیم دیدیم شهر شلوغه همه به یه سمتی دارن میرن ما هم کنجکاو شدیم و رفتیم جمعیت و کنار زدیم دیدیم یه بدن بی سری از پا با طناب به مرکب بستن دارن می کشن رو زمین،بدن از سر شناخته میشه،بچه ها سنگ می زدند؛از یکی پرسیدم این کیه؟
گفتند:سفیر حسینه،مسلمه ....
عه این که دیروز همه احترام می کردند چی شد؟
هانی را همینطور ...
سر مسلم و بالای دارالاماره گذاشتند
شب اول روضه ام خودمم خوب گریه کردم روضه ام همین چند خط ادامه روضه م دعات کنم*
حسین سر تو باد سلامت،سر من رفت به باد
*حتی الامکان سعی می کنم روضه باز نکنم برات اما می بینم محرمه...*
سر تو باد سلامت سر من رفت به باد
بدنم پای قدم هات شد آخر بر باد
*آقای من ...*
همه ی کوفه حریف پسر حیدر نیست
خواهشا بند ز دستان برادر بردار
*بذار کارشو بکنه اینا خیلی بی رحمن*
بر حذر باش از این فرقه بی رحم حسین
خواهشا یک زره قد علی اصغر بردار
*ای جان ... اینا کوچک بزرگ سرشون نمی شه*
خواهشا یک زره قد علی اصغر بردار...
*آی...جمله به جملشو می گیری*
خواهش دخترکان از پدران سوغات است
احتیاطا دو سه تا معجر دیگر بردار ...
پسر فاطمه انگار صدا می شنوم
*یکی داره می گه*
که از گلوی پسر فاطمه خنجر بردار
او که افتاده زمین،کارشده راحت پس...
چکمه از سینه اولاد پیمبر بردار
*حسین...آی رفقا من شرح نمیدم فقط با حرکت دستم بهت میگم...این یه خط آخر روضه من تمام...*
لا اقل پیش نگاه همه طفلان حرم
*اول با هم گریه کنیم... آقا جان یا مسلم بن عقیل تو رو جلو زن و بچه ات نکشتند؛اون دوتا بچه ات هم که کوفه بودند اونا ندیدن با تو چه کردن*
*آی ....*
لا اقل پیش نگاه همه طفلان حرم
سر بزن بر سر نی نیزه ات از سر بردار...
*همه صدا بزنند یا حسین....


دانلود روضه











 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار


هنوز هم که هنوز است همچون دوران کودکی، محرم که فرا می رسد، تعزیه خوانی و روضه های شبانه که فرا می رسد، انگار صدایی با امیدی واهی از درونم می گوید :
شاید امسال پایان قصه طور دیگری باشد
شاید امسال اسب علی اکبر را به میان دشمن نبرد
شاید امسال عمو بتواند مشک را به خیام برساند
شاید امسال آنکه می خواهد دستان عمو را ببُرد پایش بلغزد. دستانش سست شود. نتواند..
شاید امسال عمود آهنی بر فرق عمو نخورد
شاید امسال عمو به میدان برود و انتقام همه را بگیرد
شاید امسال وقتی ندای حسین(ع) بلند می شود که هل من ناصر ینصرنی...؟
طنین صدایش بر دلی بنشیند و از کشتن منصرف شوند
شاید امسال لشگری از دور به یاری برسد و نشود آنچه شد

شاید امسال وقتی که علی اصغر به بالا می رود، صدای گریه اش بلرزاند دلی را

شاید جرعه آبی دهندش
شاید امسال حرمله دست و دلش بلرزد و کمان را به پایین آورد
شاید امسال حسین(ع) به قتلگاه نرود
شاید امسال در گودی قتلگاه سر آفتاب از بدنش جدا نشود
شاید امسال پیرهن پاره پاره و خونی و چاک چاک چشم کسی را نگیرد
شاید امسال انگشتر از انگشت راحت بیرون بیاید
شاید امسال وقتی صدایی می گوید " آیا کسی هست بر بدن حسین(ع) اسب بتازد؟"
هیچ پاسخی نیاید...
شاید امسال بر حرم رحم کنند
شاید امسال ته مانده ی غیرتی بجوشد و دست از معجرها بکشند
شاید امسال اجازه دهند خود ِ دخترکان گوشواره هاشان را در بیاورند
شاید امسال کمی در جمع کردن غنائم صبر کنن...
شاید امسال ...
شاید امسال...
شاید امسال...
«اعظم الله اجورنا و اجورکم بمصابنا بالحسین (علیه السلام) و جعلنا و ایّاکم من الطالبین لثاره»
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار





اين روزها حال و هواي شهرهامون، حال و هواي محرم را پيدا كرده است.

بيرق‌هاي عزاي "يا حسين" بر سردر خانه‌ها و مغازه‌ها و اماكن مختلف برافراشته شده و با ديدن آنها دل‌ها هوايي مي‌شوند.

باز محرم رسيد و لباس مشكي‌ها محيا، جهت به تن رفتن عاشقان و عزاداران امام حسين عليه‌السلام شده‌اند.

.
.
.


بغض‌ها گلوي محبين حضرتش را مي‌فشارند و قلوبشان تنگ و نالان شده است.

و اين نوا شنيده مي‌شود:


باز اين چه شورش است كه در خلق عالم است









_____________



تا قیامت ز قیام تو قیامت برپاست
از قیام تو پیام تو عیان است هنوز


همه ماه است محرم ، همه جا کرب و بلاست

در جهان موج جهاد تو روان است هنوز . . .



آغاز محرم و ایام سوگواری حسینی تسلیت باد






______________

.
.
.

فهرست پست های این تاپیک :


مروری بر اعمال و وقایع ماه محرم

مهم ترین فایده عزاداری های محرم

روزشمار حرکت حضرت مسلم به کوفه تا شهادت

نکاتی قابل تامل درباره حضرت مسلم و واکنش امام









حدیث


امام رضا عليه ‏السلام:


كانَ أبي إذا دَخَلَ شَهرُ الْمُحَرَّمِ لا يُرى ضاحِكاً


چون ماه محرم فرا مى ‏رسيد، كسى پدرم را خندان نمى ‏ديد.


بحار الانوار(ط-بیروت) ج44 ، ص284​




پيامبر اکرم صلی الله عليه و آله:
إنَّ لِقَتلِ الحُسَينِ حَرارَةً في قُلوبِ المُؤمِنينَ لا تَبرُدُ أبَداً.


كشته شدن حسين علیه السلام چنان داغى در دل مؤمنان است كه هرگز سرد نشود.


مستدرك الوسائل و مستنبط المسایل ج 10 ، ص 318​
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار

unnamed.jpg




شانه‌های زخمی‌اش را هیچ‌کس باور نداشت
بار غربت را کسی از روی دوشش بر نداشت

در نگاهش کوفه کوفه غربت و دلواپسی
عابر دلخسته جز تنهائیش یاور نداشت

بام‌های خانه‌های مردم بیعت‌فروش
وقت استقبال از او جز سنگ و خاکستر نداشت

می‌چکید از مشک‌هاشان جرعه‌جرعه تشنگی
نخل‌هاشان میوه‌ای جز نیزه و خنجر نداشت

سنگ‌ها کمتر به پیشانی او پا می‌زدند
نسبتی نزدیک اگر با حضرت حیدر نداشت

روی گلگون و لبی پر خون و چشمانی کبود
سرنوشتی بین نامردان از این بهتر نداشت

سر سپردن در مسیر سربلندی سیره‌اش
جز شهادت آرزوی دیگری در سر نداشت

دخترش با دیدن بازارهای کوفه گفت
خوب شد بابای من در دست انگشتر نداشت

(یوسف رحیمی)
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
(#شورحسینی_شعورحسینی

🔹حسيناً يا وحيد؛أعظم الله أجورنا وأجوركم بشهادة مسلم إبن عقيل؛ خداوند مزد(ثواب) ما و شما را به شهادت مسلم بن عقیل زیاد کند.
 
بالا