۩۩۩ آیه آیه صبر ۩۩۩ ویژه نامه ی وفات جانسوز عقیله بنی هاشم

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار






روز عـــــاشورا هـــراسـان بــــود دشــــمن تـــا شنیـــــد

بــعد عبــاس علـــی پـــرچـــمـ بـــه دوش زیــــنبـ اســــت







این کوفه به ابلیس ارادت دارد
با مکر و فریب و حیله بیعت دارد

یک روز علی و روزگاری زینب
این شهر به سر شکستن عادت دارد


 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار




ای زینب (س) !
براستی سجاد علیه ‏السلام از دریای بی‏کران علم و فهم تو چه امواجی را دیده
و در سخنت چه چیزی را یافت که تو را «عالِمه غیر مُعلَّمه» خواند؟
وفات جانسوز عقیله بنی هاشم و عالم بدون معلم، حضرت زینب کبری تسلیت باد . . .


 

zeinab70

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
هر چند پاي بي رمق او توان نداشت
هر چند بين قافله جانش امان نداشت
بار امانتي که به منزل رسانده است
چيزي کم از رسالت پيغمبران نداشت
جز گيسوان غرق به خون روي نيزه ها
در آتش بلا به سرش سايه بان نداشت
آيا به جز حوالي گودال، ساربان
راهي براي رفتن اين کاروان نداشت؟
يک شهر چشم خيره به ... بگذار بگذريم
شهري که از مروّت و غيرت نشان نداشت
آري هزار داغ و مصيبت کشيده بود
اما تنور و تشت طلا را گمان نداشت
ديگر لب مقدس قرآن کربلا
جايي براي بوسه‌ی آن خيزران نداشت!
یوسف رحیمی


 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار




شعرمرحوم قیصر امین پور
دلش دریای صدها کهکشان صبر
غمش طوفان صدها آسمان ابر

دو چشم از گریه همچون ابر خسته
ز دست صبر ِزینب، صبر خسته

صدایش رنگ و بویی آشنا داشت
طنین ِموج آیات خدا داشت

زبانش ذوالفقاری صیقلی بود
صدا، آیینه ی صوت علی بود

چه گوشی می کند باور شنیدن؟
خروشی این چنین مردانه از زن

به این پرسش نخواهد داد پاسخ
مگر اندیشه ی اهل تناسخ :

حلول روح او، درجسم زینب
علی دیگری با اسم زینب

زنی عاشق، زنی اینگونه عاشق
زنی، پیغمبر ِقرآن ناطق

زنی، خون خدایی را پیامبر
زن و پیغمبری ؟ الله اکبر
 

zeinab70

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
قرار ناگذاشتهٔ میان تو و حسین این است که تو در خیام از سجاد و زن‌ها و بچه‌ها حراست کنی، و او با رمزی، رجزی، ترنم شعری، آوای دعایی و فریاد لا حولی، سلامتی‌اش را پیوسته با تو در میان بگذارد و این رمز را چه خوش با رجز آغاز کرده است. و تو احساس می‌کنی که این نه رجز که ضربان قلب توست و آرزو می‌کنی که تا قیام قیامت، این صدا در گوش آسمان و زمین طنین انداز بیندازد.سجاد و همه اهل خیام نیز به این صدا دلخوشند، احساس می‌کنند که ضربان قلب هستی هنوز مستدام است و زندگی هنوز در رگهای عالم جریان دارد. برای تو اما این صدا پیش از آنکه یک اطلاع و آگاهی باشد، یک نیاز عاطفی است. هیچ پرده‌ای حایل میان میدان و چشم‌های تو نیست.
این یک نجوای لطیف و عارفانه است که دو سو دارد. او باید در محاصرهٔ دشمن، بجنگد، شمشیر بزند و بگوید:
ـ
الله اکبر
و از زبان دل تو بشنود:
ـ جانم!
بگوید:
ـ لا اله الّا الله
و بشنود:
ـ همه هستی‌ام.
بگوید:
ـ لا حول و لا قوه الّا بالله!

و بشنود:
ـ
قوت پا‌هایم، سوی چشمم، گرمای دلم، بهانه‏‌ی ماندنم!تو او را از ورای پرده‌ها ببینی و او صدای تو را از ورای فاصله‌ها بشنود. تو نفس بکشی و او قوت بگیرد. تو سجده کنی و او بایستد، تو آب شوی و او روشنی ببخشد و او… او تنها با اشارت مژگانش زندگی را برای تو معنا کند و…
ناگهان میدان از نفس می‌افتد، صدا قطع می‌شود و قلب تو می‌ایستد...

(کتاب آفتاب در حجاب-سید مهدی شجاعی)
 

zeinab70

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز


چشمها را میکند خوناب تل زینبیه
میبرد صبر از دل احباب تل زینبیه
شمر را بر سینه شه دید چون زینب زاندوه
شد روان از چشم او خوناب تل زینبیه
این مکان بوداست جای سوز وآه واشک زینب
زین سبب زائر شود بیتاب تل زینبیه
شد در این جا ناله زینب بلند و از دو چشمش
خون روان گردید جای آب تل زینبیه
ناله زینب هنوز آید گوش از این بیابان
از غمش زهرا شده بی تاب تل زینبیه
 
بالا