[FONT="]با اجازه ی همگی می خواهم برگردم به اولین پست این تاپیک:[/FONT]
[FONT="]" [/FONT][FONT="]هرچه مجلات تخصصی بیشتر می خونم بیشتر متوجه فاصله بین دانشگاه و صنعت میشم ! فارغ التحصیل مهندسی مواد ما که حداقل 4 یا 5 سال در این فیلد درس خونده و مطالعه و تحقیق داشته وارد صنعت میشه و بدون اینکه از داشته های خودش استفاده کنه روش کار سنتی شرکت رو باید یاد بگیره و همون راه رو ادامه بده ... به نظر شما در کارخانجات تا چه حد به ابراز نظر من و شمای مهندس اهیت داده میشه ؟ !فکر نمی کنید یکی از اساسی ترین دلایل ضعف شدید متالورژی کشور همین موضوع جدابودن دانشگاه از صنعته ؟دوستان شما چه راهکارهایی برای حل این مشکل دارین ؟[/FONT][FONT="]"[/FONT]
[FONT="]نخست از [/FONT]
[FONT="]Ho$$ein[/FONT][FONT="] عزیز بخاطر پیشنهاد این موضوع سپاسگزاری می کنم چون بحثی پایه ای و سرنوشت ساز است.[/FONT]
[FONT="]دوم اینکه تفاوت آموزشهای دانشگاه با آنچه صنعت نیاز دارد، فقط مختص متالورژی نیست بلکه در تمام رشته های مهندسی با گرایشهای گوناگون نه تنها در ایران بلکه در تمام دنیا وجود دارد. به نوشته ی زیر توجه فرمایید:[/FONT]
[FONT="]" [/FONT][FONT="]به گزارش سرويس "دانشگاهي" خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، دانشجويان رشتههاي معماري و مهندسي دانشگاههاي ايتاليا اين شرط را پذيرفتهاند كه بايد علاوه بر واحدهاي درسي دانشگاهي خود، دوره كوتاهي نيز براي كسب مهارت بگذرانند، زيرا فارغ التحصيلان اين رشتهها براي داشتن يك شغل مناسب بايد مدرك مهارتي نيز داشته باشند. دوره هاي مهارتي و مدرك مذكور در پلي تكنيك "آلتا اسكولاپلي تكنيكا" ارايه ميشود. به گزارش روزنامه گاردين، معيار گزينش دانشجو در اين پلي تكنيك سخت است، اين معيار تنها بر پايه صلاحيتهاي علمي نيست بلكه بر پايه انگيزه و تسلط دانشجويان بر زبان انگليسي نيز است. نتايج يك بررسي حكايت از آن داشت كه يك سوم داشنجويان اين پلي تكنيك در حين تحصيل و مابقي نيز حداكثر يك ماه پس از فارغالتحصيلي موفق به كسب شغل مناسب شده اند.[/FONT][FONT="]"[/FONT]
[FONT="]در آمریکا هم معمولا افراد تازه استخدام باید دوره های کارآموزی سه یا شش ماهه را زیر نظر مهندسان با سابقه بگذرانند و به تدریج وارد مسئولیتهای اصلی شوند.[/FONT]
[FONT="]اما چرا اینگونه است؟[/FONT]
[FONT="] شاید بتوان گفت دانشجو در دانشگاه راه رفتن را می آموزد تا پس از دانشگاه بتواند بدود. نمی توان پیش بینی کرد این دانشجو آیا وارد صنعت می شود؟ یا دوست دارد در مرزهای دانش به پژوهش بپردازد؟ می بینید که انتخاب واحدهای درسی برای این طیف گسترده از علاقه مندیها کار دشواریست. اگر ساده تر بگویم ما انواع مهندس داریم:[/FONT]
[FONT="]مهندس پژوهش ([/FONT]Research engineer[FONT="])[/FONT]
[FONT="]مهندس توسعه محصول ([/FONT]Development engineer[FONT="])[/FONT]
[FONT="]مهندس آزمون ([/FONT]Testing engineer[FONT="])[/FONT]
[FONT="]مهندس طراح ([/FONT]Design engineer[FONT="])[/FONT]
[FONT="]مهندس آنالیز ([/FONT]Analysis engineer[FONT="])[/FONT]
[FONT="]مهندس سیستم ها ([/FONT]Systems engineer[FONT="])[/FONT]
[FONT="]مهندس ساخت ([/FONT]Manufacturing & Construction[FONT="])[/FONT]
[FONT="]مهندس بهره برداری، تعمیر و نگهداری ([/FONT]Operations & Maintenance[FONT="])[/FONT]
[FONT="]مهندس پشتیبانی فنی(خدمات پس از فروش- ارتباط با مشتری) ([/FONT]Technical support-Customer support[FONT="])[/FONT]
[FONT="]مهندس فروش ([/FONT]Sales engineer[FONT="])[/FONT]
[FONT="]مهندس مشاور ([/FONT]Consulting engineer[FONT="])[/FONT]
[FONT="]حال دانشگاه برای کدامیک و چه خروجی برنامه ریزی کند؟ البته سیاستگذاران با درک این موارد برنامه ریزی کرده اند و امروزه در کشورهای پیشرفته برای ارزیابی دانشکده های مهندسی به جای بررسی سرفصل های درسی، نحوه ادراک و برداشت دانش آموختگان مهندسی از حرفه مهندسی مورد ارزیابی و تاکید قرارمی گیرد. به عنوان مثال هیئت ارزشیابی دانش و فناوری آمریکا ([/FONT]ABET[FONT="]) ویژگی های زیر را برای مهندسان در آمریکا تعیین کرده است :[/FONT]
[FONT="]1- توانایی طراحی سیستم ها، قطعات و فرآیندها برای رفع نیازهای جامعه[/FONT]
[FONT="]2- توانایی عملکرد در حوزه مهندسی در گروه های چند منظوره تخصصی[/FONT]
[FONT="]3- توانایی شناخت، فرموله کردن و حل مسائل مهندسی[/FONT]
[FONT="]4- درک تعهدات اخلاقی و حرفه ای [/FONT]
[FONT="]5- توانایی برقراری ارتباطات مؤثر[/FONT]
[FONT="]6- آموزش گسترده برای درک اثر حل مسائل مهندسی بر جامعه و دنیا[/FONT]
[FONT="]7- آگاهی از تحولات روز[/FONT]
[FONT="]8- توانایی به کار بردن تکنیکها، مهارتها و ابزارهای مدرن مهندسی در انجام دادن عملیات مهندسی[/FONT]
[FONT="]ناگفته پیداست که عدم تطابق آموزشهای دانشگاهی و نیازهای صنعت در کشور ما بسیار بیشتر به چشم می آید که گویای نداشتن افق های بلند مدت و عدم انجام کار کارشناسی در نزد سیاستگذاران آموزش عالی ما ست. [/FONT]
[FONT="]اما چه باید کرد؟ آیا دانشجو باید دست روی دست بگذارد ؟[/FONT]
[FONT="]گاهی با خودم فکر می کنم اگر امکان داشت با تجربه الان، به دوران دانشجویی برگردم چه می کردم؟ خوشبختانه 2 سال پیش برایم فرصتی پیش آمد که تجاربم را در اختیار دانشجویان بگذارم. دیماه 1389 به مناسبت هفته ی پژوهش از طرف دانشگاه اهواز دعوت شدم تا یک سخنرانی 2 ساعته با موضوعی دلخواه انجام دهم. ازاین فرصت استفاده کردم و با موضوع "پیشنیازهای ورود به صنعت" تلاش کردم به دانشجویان ( و البته استادان!) بگویم که چگونه می توان از دوران دانشگاه برای ورود به صنعت آماده شد. چکیده ی آن سخنرانی شاید اینها باشد:[/FONT]
- [FONT="]آموختن زبان تخصصی[/FONT]
- [FONT="] مطالعه کتابهای مرجع همزمان با جزوات و کتابهای فارسی[/FONT]
- [FONT="] برگزاری کلاس زبان تخصصی توسط انجمنهای علمی[/FONT]
- [FONT="]آموختن مهارتهای هفتگانه کامپیوتر ([/FONT]ICDL[FONT="])[/FONT][FONT="][/FONT]
- [FONT="]تمرین کار گروهی[/FONT][FONT="][/FONT]
- [FONT="] پیشنهاد انجام پروژه ها و فعالیتهای کلاسی به طور گروهی[/FONT]
- [FONT="] شرکت در فعالیتهای گروهی نظیر عضویت در انجمنهای علمی، شرکت در مسابقات علمی و . [/FONT]
- [FONT="]جدی گرفتن واحد کار آموزی[/FONT]
- [FONT="]آشنا شدن با کدها و استانداردهای تخصصی[/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="] [/FONT][FONT="]یافتن و مطالعه استانداردهای مرتبط با گزارش کارآموزی، پروژه کارشناسی، گزارش آزمایشگاه و کارگاه و ...[/FONT]
[FONT="] شرکت در دوره های آموزشی و سمینارهای تخصصی مربوطه[/FONT]
- [FONT="]فراگیری نرم افزارهای تخصصی[/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="] [/FONT][FONT="]آشنایی با آنها به صورت خود آموز و استفاده از آنها در پروژه کارشناسی، تکالیف کلاسی و ...[/FONT]
[FONT="] شرکت در دوره های آموزشی [/FONT]
- [FONT="]شرکت در تورهای علمی بازدید از صنایع و کارخانجات[/FONT]
- [FONT="]بازدید از نمایشگاه های تخصصی مرتبط با رشته[/FONT][FONT="][/FONT]
- [FONT="]بهره مندی از تجارب صاحبان صنایع و صنعتگران[/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="] دعوت از آنان برای سخنرانی در دانشگاه[/FONT]
[FONT="] [/FONT][FONT="]انجام مصاحبه با آنها و چاپ در نشریات و وبلاگهای دانشجویی[/FONT]
[FONT="] ایجاد ارتباط با فارغ التحصیلان سالهای گذشته[/FONT]
- [FONT="]انتخاب موضوعی کاربردی برای پروژه کارشناسی یا پایان نامه کارشناسی ارشد [/FONT][FONT="]( با این که تز فوق لیسانسم را با نمره ی 19.8 و با رسیدن به روشی نو و کاربردی برای محاسبه ضریب اصطکاک در مواد مختلف گذراندم اما هرگز هرگز هرگز از آن در فعالیت حرفه ایم استفاده ای نکردم)[/FONT]
[FONT="]جالب اینجاست که پس از پایان سخنرانی، چند تن از استادان به شدت در برابر حرفهایم موضع گرفتند و گفتند این سخنان باعث گمراهی دانشجویان می شود و رسالت دانشگاه چیز دیگریست و چند تن از استادان هم از من تشکر کردند.[/FONT]
[FONT="]باید این نکته را هم اضافه کنم که در پست های دوستان به مواردی نظیر بند "پ" هم اشاره شده بود که درست است و در تمام دنیا با شدتهای مختلف وجود دارد.( در کشور ما شدیدتر) کما اینکه خودم زمانی که شرایط کار بسیار بهتر از الان بود با داشتن مدرک کارشناسی ارشد از دانشگاهی معتبر و نیزکارت پایان خدمت، جاهای مختلفی برای مصاحبه رفتم که در نهایت پس از 4 ماه بیکاری در یک مرکز پژوهشی بصورت پاره وقت مشغول به کار شدم که 8 ماه به طول انجامید و تازه پس ازگذشت 1 سال از زمان فارغ التحصیلی توانستم بصورت قرارداد یک ساله مشغول کار شوم.[/FONT]
[FONT="]مسائل "تحریم ها" نیز که توسط برخی دوستان اشاره شده بود تاثیر گذار است و باعث کاهش فرصتهای شغلی گردیده است.[/FONT]
[FONT="]به مشکلات فرهنگی مانند عدم شایسته سالاری و ... هم می توان اشاره کرد.[/FONT]
[FONT="]نقش استادان هم در هدایت دانشجویان و دادن انگیزه به آنها و پرورش استعدادهایشان انکار ناشدنیست. باید شیوه ی آموزش و ارزشیابی در نظام دانشگاهی نقدی جدی شود و به باور من "مدرسه زدایی از دانشگاه" صورت پذیرد.[/FONT]
[FONT="]اما نقش دانشجو؟ شاید بهتر باشد در این مورد دوستان عزیز دانشجو اظهار نظر کنند. فقط در اینجا به این گفته ی لویی پاستور اشاره می کنم: [/FONT][FONT="]«در هر حرفه ای که هستید، نه اجازه دهید به بدبینی های بی حاصل آلوده شوید و نه بگذارید بعضی لحظات تاسف بار که برای هر ملتی (و برای هر فردی) پیش می آید، شما را به یاس و نا امیدی بکشاند .در آرامش حاکم بر آزمایشگاه ها، کارگاه ها و کتابخانه هایتان زندگی کنید . نخست از خود بپرسید: من برای یادگیری و خودآموزی چه کرده ام؟ سپس همچنان که پیش می روید، بپرسید: من برای کشورم چه کرده ام؟ این پرسش را آن قدر ادامه دهید تا به این احساس شادی بخش و هیجان انگیز برسید که: شاید، سهم کوچکی در پیشرفت و اعتلای بشریت داشته اید . اما هر پاداشی که زندگی به تلاش هایمان بدهد یا ندهد . هنگامی که به پایان تلاش هایمان نزدیک میشویم، همه باید حق آن را داشته باشیم که با صدای بلند بگوییم: من آنچه در توان داشتم، انجام داده ام .»[/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="]
به هر حال از این که اینقدر پر حرفی کردم عذرخواهی می کنم اما امیدوارم همه تلاش کنند و ناامید نباشند.[/FONT]
[FONT="]با آرزوی کامیابی و شادکامی همه دوستان [/FONT]
[FONT="] [/FONT]
[FONT="] [/FONT]
[FONT="] [/FONT]
[FONT="] [/FONT]