اكليل كوهي
Rosmarinus officinalis :..
نام علمي اكليل كوهي رزمارينوس به معني شبنم دريا ميباشد؛ چرا كه زيستگاه طبيعي گياه بيشتر در نواحي ساحلي است. در يونان باستان اعتقاد بر اين بوده ك اكليل كوهي (رزماري) ذهن و حافظه را تقويت ميكند و به همين دليل دانشجويان يوناني در وقت امتحان دادن، تاج گلهايي از اكليل كوهي به دور سر خود ميپيچيدهاند. بعدها از اكليل كوهي براي حفظ خاطره استفاده شد و در تشريفات تدفين، عزاداران شاخههايي از اكليل كوهي تازه را بر روي مقبره قرار ميدادند تا شخص متوفي فراموش نشود، در مراسم عروسي اين گياه به علامت وفاداري بوده و شاخههايي از آن در ميان دسته گل عروس قرار داده ميشده است .
ارتباط اكليل كوهي با سر از همان هنگامي معلوم شد كه گياه پزشكان براي درمان سردرد، استفاده از آن را آغاز كردند. روغن اكليل كوهي از قديم براي درمان نقرس و دردهاي عضلاني مورد استفاده قرارا ميگرفته و يكي از اجزاي اصلي داروي معروف «آب مجارستان» را تشكيل ميداده است. اين معجون، زندگي را به اليزابت ملكه مجارستان كه دچار رعشه و فلج دست و پا شده بود، بازگردانيد. در طول قرن پانزدهم، مردم شاخههايي از اكليل كوهي را در منازل خود ميسوزانيدند تا آنها را از مرگ سياه (طاعون) حفظ كند؛ همچنين در جنگ جهاني دوم، اكليل كوهي را به همراه سرو كوهي در بيمارستانهاي فرانسه ميسوزانيدند، تا از بروز عفونت جلوگيري به عمل بيايد .
در منزل اكليل كوهي از گياهاني است كه در طباخي مورد استفاده قرار ميگيرد. مزه تند آن گوشت گوسالهي سرخ شده را خوشمزه و غذاي تهيه شده از مرغ و ماهي را لذيذ مينمايد. اين گياه همراه ديگر سبزيها نيز پخته ميشود و به مصرف ميرسد. اكليل كوهي در تهيه لوازم آرايشي نيز به كار ميرود و روغن آن يكي از اجزاي مواد تقويت كننده و شامپوهاي مخصوص موي سر ميباشد .
زيستگاه طبيعي :
گياه بومي حوزه مديترانه است و به طور گسترده در آب و هواي معتدل پرورش داده ميشود. اكليل كوهي همچنين به طور خودرو بر روي صخرهها و تپههاي ساحلي مديترانه به عمل ميآيد .
مشخصات ظاهري :
اكليل كوهي گياهي بوتهاي و هميشه سبز و بسيار معطر ميباشد. طول آن به يک و نيم متر ميرسد و شاخههاي متعدد آن هنگامي كه جوان هستند، نرم و كركدار است. اما با گذشت زمان چوبي و سخت شده و پوست آن فلس مانند و قهوهاي مايل به خاكستري ميشود. برگهاي گياه بسيار باريك، شبيه چرم و حالت سنبله را دارند. سطوح رويي برگها سبز پررنگ و زير آنها نرم و خاكستري كمرنگ ميباشد. وقتي كه برگها به هم ماليده شوند، عطري بسيار قوي از آنها متصاعد ميشود كه بوي كافور و كمي هم بويي شبيه كاج ميدهد. از اوايل بهار تا اوايل تابستان گلهاي دو لپهاي آبي و كمرنگ به صورت خوشهاي از انتهاي ساقههاي اكليل كوهي ظاهر ميشوند .
بلوط
Quercus robur ..:
چوب بلوط فشره و محكم است و نماد قدرت و استقامت ميباشد و از گذشتهي خيلي دور يكي از مهمترين مصالح ساختماني در اروپاي شرقي بوده است. در گذشته علاوه بر مصرف انبود الوار بلوط در ساختمانسازي، از چوب بلوط براي ساختن كشتيهاي بازرگاني و جنگي استفاده گسترده ميشده است .
درخت بلوط در ميان مردم كشورهاي اسكانديناوي، يونان و روم و همچنين در اسطورهشناسي سلتها، محل سكونت الههي باروري و نشان دهندهي قدرت و باروري بوده است. در ميان وايكينگها، درخت بلوط درخت مورد علاقه ''تور'' (ربالنوع رعد و برق)بوده؛ از اينرو زير درخت بلوط مكان امني براي دوري از خشم رعد و برق بوده است. در زمان روميان قديم، درخت بلوط در نزد ژوپيتر- خداي خدايان روميان- عزيز و مقدس بوده است و هر كسي كه در جنگ شجاعتي از خود نشان ميداده و موجب نجات جان سربازي ميشده است، به اخذ تاجي از برگهاي بلوط كه بزرگترين نشان نظامي آن زمان بوده، مفتخر ميشد. در بريتانياي عصر سلتها، درخت بلوط پرستش ميشده است. بعدها كه مسيحيت مذهب رسمي شد، كشيشان در زير سايهي همين درخت به موعظهي مردم ميپرداختند. سلتها براي مرزبندي و تعيين حدود محلههاي مختلف از درخت بلوط استفاده ميكردند. هنوز هم يك محله در شمال لندن وجود دارد كه به نام محلهي بلوط انجيل معروف است .
بلوط درخت خدايان بوده و به طور طبيعي داراي خواص شفادهندگي بيشماري است. روزگاري از تمام قسمتهاي درخت، استفادههاي پزشكي به عمل ميآمده است. در افسانههاي عاميانه قرون وسطا آمده كه تماس يك ميخ با قسمت صدمه ديدهي بدن و سپس فرو كردن همان ميخ در درخت بلوط سبب ميشده است كه بيمار شفا يابد. زماني برگهاي بلوط را بر روي زخم و بريدگيهاي بدن ميگذاشتند تا زخم التيام پيدا كند، اما امروزه گياه پزشكان تنها از پوست درخت بلوط استفاده داروئي ميكنند. خاصيت قابضكنندگي پوست بلوط، عامل قطعي درمان اسهالهاي شديد ميباشد و خاصيت گندزدايي و ضد ميكروبي آن براي مداواي عفونتهاي گلو تجويز ميشود. چاي پوست بلوط يك تقويتكننده است و مخلوط پوست و ميوهي درخت بلوط يك پادزهر را بوجود ميآورد. ميوهي درخت بلوط معمولا برشته و آسياب ميشود و از آن قهوه تهيه مينمايند .
زيستگاه طبيعي :
درخت بلوط در خاك پر رس مرطوب رشد ميكند، ولي خاكهاي شني را نيز تحمل مينمايد. اين درخت در مناطق جنگلي و پست يافت ميشود. بلوط سفيد يك گياه بومي آمريكاي شمالي است كه از آن استفادههاي دارويي ميشود .
مشخصات ظاهري :
درخت بلوط، درختي آشنا و تنومند است كه برگهايش در زمستان ميريزد و طول آن تا چهل متر ميرسد و شاخ و برگهاي آن دورا دور تنهي درخت را كه پوستي صاف و خاكستري رنگ دارد و با گذشت ساليان شكافهايي بر ميدارد، ميپوشانند. برگهاي دوك مانند آن در هر طرف 3 تا 7 لوب دارند و گلهاي شاتوتي – ماند بلوط در كار آنها ظاهر ميشوند. در فصل پاييز گلهاي بارور درخت ماده، ميوههاي بلوط به رنگ قهوهاي مايل به سبز را توليد ميكنند .
Rosmarinus officinalis :..
نام علمي اكليل كوهي رزمارينوس به معني شبنم دريا ميباشد؛ چرا كه زيستگاه طبيعي گياه بيشتر در نواحي ساحلي است. در يونان باستان اعتقاد بر اين بوده ك اكليل كوهي (رزماري) ذهن و حافظه را تقويت ميكند و به همين دليل دانشجويان يوناني در وقت امتحان دادن، تاج گلهايي از اكليل كوهي به دور سر خود ميپيچيدهاند. بعدها از اكليل كوهي براي حفظ خاطره استفاده شد و در تشريفات تدفين، عزاداران شاخههايي از اكليل كوهي تازه را بر روي مقبره قرار ميدادند تا شخص متوفي فراموش نشود، در مراسم عروسي اين گياه به علامت وفاداري بوده و شاخههايي از آن در ميان دسته گل عروس قرار داده ميشده است .
ارتباط اكليل كوهي با سر از همان هنگامي معلوم شد كه گياه پزشكان براي درمان سردرد، استفاده از آن را آغاز كردند. روغن اكليل كوهي از قديم براي درمان نقرس و دردهاي عضلاني مورد استفاده قرارا ميگرفته و يكي از اجزاي اصلي داروي معروف «آب مجارستان» را تشكيل ميداده است. اين معجون، زندگي را به اليزابت ملكه مجارستان كه دچار رعشه و فلج دست و پا شده بود، بازگردانيد. در طول قرن پانزدهم، مردم شاخههايي از اكليل كوهي را در منازل خود ميسوزانيدند تا آنها را از مرگ سياه (طاعون) حفظ كند؛ همچنين در جنگ جهاني دوم، اكليل كوهي را به همراه سرو كوهي در بيمارستانهاي فرانسه ميسوزانيدند، تا از بروز عفونت جلوگيري به عمل بيايد .
در منزل اكليل كوهي از گياهاني است كه در طباخي مورد استفاده قرار ميگيرد. مزه تند آن گوشت گوسالهي سرخ شده را خوشمزه و غذاي تهيه شده از مرغ و ماهي را لذيذ مينمايد. اين گياه همراه ديگر سبزيها نيز پخته ميشود و به مصرف ميرسد. اكليل كوهي در تهيه لوازم آرايشي نيز به كار ميرود و روغن آن يكي از اجزاي مواد تقويت كننده و شامپوهاي مخصوص موي سر ميباشد .
زيستگاه طبيعي :
گياه بومي حوزه مديترانه است و به طور گسترده در آب و هواي معتدل پرورش داده ميشود. اكليل كوهي همچنين به طور خودرو بر روي صخرهها و تپههاي ساحلي مديترانه به عمل ميآيد .
مشخصات ظاهري :
اكليل كوهي گياهي بوتهاي و هميشه سبز و بسيار معطر ميباشد. طول آن به يک و نيم متر ميرسد و شاخههاي متعدد آن هنگامي كه جوان هستند، نرم و كركدار است. اما با گذشت زمان چوبي و سخت شده و پوست آن فلس مانند و قهوهاي مايل به خاكستري ميشود. برگهاي گياه بسيار باريك، شبيه چرم و حالت سنبله را دارند. سطوح رويي برگها سبز پررنگ و زير آنها نرم و خاكستري كمرنگ ميباشد. وقتي كه برگها به هم ماليده شوند، عطري بسيار قوي از آنها متصاعد ميشود كه بوي كافور و كمي هم بويي شبيه كاج ميدهد. از اوايل بهار تا اوايل تابستان گلهاي دو لپهاي آبي و كمرنگ به صورت خوشهاي از انتهاي ساقههاي اكليل كوهي ظاهر ميشوند .
بلوط
Quercus robur ..:
چوب بلوط فشره و محكم است و نماد قدرت و استقامت ميباشد و از گذشتهي خيلي دور يكي از مهمترين مصالح ساختماني در اروپاي شرقي بوده است. در گذشته علاوه بر مصرف انبود الوار بلوط در ساختمانسازي، از چوب بلوط براي ساختن كشتيهاي بازرگاني و جنگي استفاده گسترده ميشده است .
درخت بلوط در ميان مردم كشورهاي اسكانديناوي، يونان و روم و همچنين در اسطورهشناسي سلتها، محل سكونت الههي باروري و نشان دهندهي قدرت و باروري بوده است. در ميان وايكينگها، درخت بلوط درخت مورد علاقه ''تور'' (ربالنوع رعد و برق)بوده؛ از اينرو زير درخت بلوط مكان امني براي دوري از خشم رعد و برق بوده است. در زمان روميان قديم، درخت بلوط در نزد ژوپيتر- خداي خدايان روميان- عزيز و مقدس بوده است و هر كسي كه در جنگ شجاعتي از خود نشان ميداده و موجب نجات جان سربازي ميشده است، به اخذ تاجي از برگهاي بلوط كه بزرگترين نشان نظامي آن زمان بوده، مفتخر ميشد. در بريتانياي عصر سلتها، درخت بلوط پرستش ميشده است. بعدها كه مسيحيت مذهب رسمي شد، كشيشان در زير سايهي همين درخت به موعظهي مردم ميپرداختند. سلتها براي مرزبندي و تعيين حدود محلههاي مختلف از درخت بلوط استفاده ميكردند. هنوز هم يك محله در شمال لندن وجود دارد كه به نام محلهي بلوط انجيل معروف است .
بلوط درخت خدايان بوده و به طور طبيعي داراي خواص شفادهندگي بيشماري است. روزگاري از تمام قسمتهاي درخت، استفادههاي پزشكي به عمل ميآمده است. در افسانههاي عاميانه قرون وسطا آمده كه تماس يك ميخ با قسمت صدمه ديدهي بدن و سپس فرو كردن همان ميخ در درخت بلوط سبب ميشده است كه بيمار شفا يابد. زماني برگهاي بلوط را بر روي زخم و بريدگيهاي بدن ميگذاشتند تا زخم التيام پيدا كند، اما امروزه گياه پزشكان تنها از پوست درخت بلوط استفاده داروئي ميكنند. خاصيت قابضكنندگي پوست بلوط، عامل قطعي درمان اسهالهاي شديد ميباشد و خاصيت گندزدايي و ضد ميكروبي آن براي مداواي عفونتهاي گلو تجويز ميشود. چاي پوست بلوط يك تقويتكننده است و مخلوط پوست و ميوهي درخت بلوط يك پادزهر را بوجود ميآورد. ميوهي درخت بلوط معمولا برشته و آسياب ميشود و از آن قهوه تهيه مينمايند .
زيستگاه طبيعي :
درخت بلوط در خاك پر رس مرطوب رشد ميكند، ولي خاكهاي شني را نيز تحمل مينمايد. اين درخت در مناطق جنگلي و پست يافت ميشود. بلوط سفيد يك گياه بومي آمريكاي شمالي است كه از آن استفادههاي دارويي ميشود .
مشخصات ظاهري :
درخت بلوط، درختي آشنا و تنومند است كه برگهايش در زمستان ميريزد و طول آن تا چهل متر ميرسد و شاخ و برگهاي آن دورا دور تنهي درخت را كه پوستي صاف و خاكستري رنگ دارد و با گذشت ساليان شكافهايي بر ميدارد، ميپوشانند. برگهاي دوك مانند آن در هر طرف 3 تا 7 لوب دارند و گلهاي شاتوتي – ماند بلوط در كار آنها ظاهر ميشوند. در فصل پاييز گلهاي بارور درخت ماده، ميوههاي بلوط به رنگ قهوهاي مايل به سبز را توليد ميكنند .