sszz23
عضو جدید
سالها آرزو داشتم که برای خودم کسب و کاری داشته باشم که در نهایت موفق شدم.در حال حاضر مشکلترین کار من حفظ و نگهداری کارکنان شایسته است.من مدیر یک شرکت کوچک 33 نفره هستم.وقتی یکی از کارکنان،شرکت را ترک میکند، واقعا مشکلات فراوانی ایجاد میشود.در ماه گذشته دو نفر از بهترین کارکنان من شرکت را ترک کرده اند.گاهی اوقات احساس یک مدیر اجرایی را دارم و گاهی هم احساس پدر 33 نوجوان را که مدام او را به ترک خانه تهدید میکنند.این موضوع خواب و خوراک را از من گرفته و مرا خیلی بی قرار کرده است.چرا که منتظر هستم تا ببینم نفر بعدی که شرکت را ترک میکند چه کسی است.آیا هیچ راه حل فوری وجود دارد که به من پیشنهاد کنید؟
مدیر گرامی:
همانگونه که میدانید،مدیر خوب بیشتر به یک پدر خوب شبیه است.شما باید هم معلم،مربی،مشاور و هم مشوق باشید.پویایی اقتصاد جدید باعث شده که مدیران در تمامی شرکتها(از 500 شرکت برتر فورچون تا شرکتهای کوچک)همانند والدین درمانده رفتار کنند.
اینجا نکته مهمی وجود دارد که باید به خاطر سپرده شود. VG Gorindarajan استاد برجسته مدیریت استراتژیک در دارتموس و یکی از 10 استاد برتر مدارس بازرگانی Business Week درباره توسعه مدیران کالج اسمیت به مدیران خود چنین یادآور شده است:
زمانیکه کشتی در حال غرق شدن باشد،معمولا بهترین شناگران،اول از همه خود را به آب می اندازند.در شرایط سخت،اولین و مهمترین چالش شما این است که در کارکنان این باور را به وجود بیاورید که اگر همه آنها کار خودشان را انجام دهند اوضاع به زودی بهتر خواهد شد.پس بی خوابی های شب و بداخلاقی های صبح،بدترین کاریست که شما میتوانید انجام دهید.افراد خوب معمولا از روسای بداخلاق و تندمزاج فاصله میگیرند.از دست شما کاری برنم آید،پس بهتر است با پزشک یا مشاور خود برای زیر کنترل گرفتن اوضاع صحبت کنید.
استراتژی های تایید شده ای وجود دارند که مدیران خوب برای حفظ روحیه،افزایش بهره وری،وفاداری و در نهایت پیروزی در جنگ استعدادها از آنها استفاده میکنند.به عبارتهای زیر نگاه کنید و ببینید در حال حاضر به چه میزان و با چه اشتیاقی از آنها استفاده میکنید.از مقیاس زیر برای امتیازدهی به پرسشها استفاده کنید.
به هیچ وجه(1)
گاهی اوقات(2)
همیشه(3)
تا چه اندازه از مدیریت کارکنان به صورت استراتژیک استفاده میکنید؟
عبارتهای زیر چقدر در مورد شما مصداق دارد؟
1-من برای تمامی کارکنان،هدفهای عملکردی فردی تعیین شده ای دارم و به آنها در مورد دستیابی به هدفها آگاهی میدهم و زمانیکه به هدفها میرسند،از آنها قدردانی کرده،در غیر اینصورت به طور سازنده انتقاد میکنم.
2-به افراد اجازه میدهم که برای تمامی امور خود وقت کافی داشته باشند.پس انعطاف پذیری و ساعتهای کار مناسب بخشی از فرهنگ سازمان ماست.
3-حقوق کارکنان در سازمان من بیش از 75% سطح دستمزد صنعت یا منطقه جغرافیایی مربوطه است.
4-ما از راه جشن گرفتن رویدادهای مهم،به کارکنان اجازه میدهیم که اوقات خوب و خوشی را در محیط کار داشته باشند.
5-به کارکنان اجازه میدهم که کار را به مناسبترین روش در محدوده چارچوبها و نتایج توافق شده،انجام دهند.
6-پیوسته از کارکنان میخواهم که ایده های خود را در مورد چگونگی اداره چالشهای کسب و کار ارائه دهند.
7-افراد مرا با اسم کوچک صدا میزنند و من هم اسامی کوچکشان را میدانم و تا اندازه ای هم از زندگی شخصی آنها آگاهی دارم.آنچه برای ایشان اتفاق می افتد برایم اهمیت دارد.
8-برای من مهم است که کارکنان در شغل خود احساس چالش کرده،از توانایی های خود استفاده کنند.با آنها در مورد چگونگی رشد و توسعه کار جاری صحبت میکنم.
9-می دانم که هر کسی به برخی از جنبه های شغل خود علاقه داشته یا از آن بیزار است و کارکنان از صحبت با من در مورد افزایش آن بخش از شرح وظایف که از انجام آن لذت بیشتری می برند،احساس راحتی دارند.
10-اخبار کسب و کار را با کارکنان در میان میگذارم تا آنها بتوانند ارتباط بین کارهایی را که انجام میدهند و نتایجی که سازمان کسب میکند،ببینند.
نتیجه: شما از چند راه میتوانید به امتیازات کسب شده نگاه کنید.نگاه اول اینکه به جمع امتیازها نگاه کنید.اگر شما دست کم 30 امتیاز از 10 سوال کسب نکرده باشید، از کارکنان خود دعوت میکنید که به جایی بروند که با آنها با احترام بیشتری رفتار میشود.دومین نگاه اینکه درباره عبارتهایی که در آنها امتیاز 1 یا 2 را کسب نموده اید بیشتر تامل کنید.
این آزمون بیانیه ی رهبری بهره ور،احترام آمیز و با روحیه است که نشان دهنده مجموعه عناصری است که در ادبیات مدیریت تاثیرگذار،طی سالیان گذشته مطرح شده.
پیشنهاد من برای راه حل فوری این است که از عبارت شماره 10 استفاده کنید.
اگر این استراتژیها به طور مستمر و با درک درست از دلایل اهمیت آنها،در ارتباط با رشد و توسعه کارکنان به کار گرفته شوند،سازمان شما را از محلی که افراد در حال ترک آن هستند،به جایی که افراد منتظر استخدام شدن در آن هستند تبدیل خواهند کرد.
مدیر گرامی:
همانگونه که میدانید،مدیر خوب بیشتر به یک پدر خوب شبیه است.شما باید هم معلم،مربی،مشاور و هم مشوق باشید.پویایی اقتصاد جدید باعث شده که مدیران در تمامی شرکتها(از 500 شرکت برتر فورچون تا شرکتهای کوچک)همانند والدین درمانده رفتار کنند.
اینجا نکته مهمی وجود دارد که باید به خاطر سپرده شود. VG Gorindarajan استاد برجسته مدیریت استراتژیک در دارتموس و یکی از 10 استاد برتر مدارس بازرگانی Business Week درباره توسعه مدیران کالج اسمیت به مدیران خود چنین یادآور شده است:
زمانیکه کشتی در حال غرق شدن باشد،معمولا بهترین شناگران،اول از همه خود را به آب می اندازند.در شرایط سخت،اولین و مهمترین چالش شما این است که در کارکنان این باور را به وجود بیاورید که اگر همه آنها کار خودشان را انجام دهند اوضاع به زودی بهتر خواهد شد.پس بی خوابی های شب و بداخلاقی های صبح،بدترین کاریست که شما میتوانید انجام دهید.افراد خوب معمولا از روسای بداخلاق و تندمزاج فاصله میگیرند.از دست شما کاری برنم آید،پس بهتر است با پزشک یا مشاور خود برای زیر کنترل گرفتن اوضاع صحبت کنید.
استراتژی های تایید شده ای وجود دارند که مدیران خوب برای حفظ روحیه،افزایش بهره وری،وفاداری و در نهایت پیروزی در جنگ استعدادها از آنها استفاده میکنند.به عبارتهای زیر نگاه کنید و ببینید در حال حاضر به چه میزان و با چه اشتیاقی از آنها استفاده میکنید.از مقیاس زیر برای امتیازدهی به پرسشها استفاده کنید.
به هیچ وجه(1)
گاهی اوقات(2)
همیشه(3)
تا چه اندازه از مدیریت کارکنان به صورت استراتژیک استفاده میکنید؟
عبارتهای زیر چقدر در مورد شما مصداق دارد؟
1-من برای تمامی کارکنان،هدفهای عملکردی فردی تعیین شده ای دارم و به آنها در مورد دستیابی به هدفها آگاهی میدهم و زمانیکه به هدفها میرسند،از آنها قدردانی کرده،در غیر اینصورت به طور سازنده انتقاد میکنم.
2-به افراد اجازه میدهم که برای تمامی امور خود وقت کافی داشته باشند.پس انعطاف پذیری و ساعتهای کار مناسب بخشی از فرهنگ سازمان ماست.
3-حقوق کارکنان در سازمان من بیش از 75% سطح دستمزد صنعت یا منطقه جغرافیایی مربوطه است.
4-ما از راه جشن گرفتن رویدادهای مهم،به کارکنان اجازه میدهیم که اوقات خوب و خوشی را در محیط کار داشته باشند.
5-به کارکنان اجازه میدهم که کار را به مناسبترین روش در محدوده چارچوبها و نتایج توافق شده،انجام دهند.
6-پیوسته از کارکنان میخواهم که ایده های خود را در مورد چگونگی اداره چالشهای کسب و کار ارائه دهند.
7-افراد مرا با اسم کوچک صدا میزنند و من هم اسامی کوچکشان را میدانم و تا اندازه ای هم از زندگی شخصی آنها آگاهی دارم.آنچه برای ایشان اتفاق می افتد برایم اهمیت دارد.
8-برای من مهم است که کارکنان در شغل خود احساس چالش کرده،از توانایی های خود استفاده کنند.با آنها در مورد چگونگی رشد و توسعه کار جاری صحبت میکنم.
9-می دانم که هر کسی به برخی از جنبه های شغل خود علاقه داشته یا از آن بیزار است و کارکنان از صحبت با من در مورد افزایش آن بخش از شرح وظایف که از انجام آن لذت بیشتری می برند،احساس راحتی دارند.
10-اخبار کسب و کار را با کارکنان در میان میگذارم تا آنها بتوانند ارتباط بین کارهایی را که انجام میدهند و نتایجی که سازمان کسب میکند،ببینند.
نتیجه: شما از چند راه میتوانید به امتیازات کسب شده نگاه کنید.نگاه اول اینکه به جمع امتیازها نگاه کنید.اگر شما دست کم 30 امتیاز از 10 سوال کسب نکرده باشید، از کارکنان خود دعوت میکنید که به جایی بروند که با آنها با احترام بیشتری رفتار میشود.دومین نگاه اینکه درباره عبارتهایی که در آنها امتیاز 1 یا 2 را کسب نموده اید بیشتر تامل کنید.
این آزمون بیانیه ی رهبری بهره ور،احترام آمیز و با روحیه است که نشان دهنده مجموعه عناصری است که در ادبیات مدیریت تاثیرگذار،طی سالیان گذشته مطرح شده.
پیشنهاد من برای راه حل فوری این است که از عبارت شماره 10 استفاده کنید.
اگر این استراتژیها به طور مستمر و با درک درست از دلایل اهمیت آنها،در ارتباط با رشد و توسعه کارکنان به کار گرفته شوند،سازمان شما را از محلی که افراد در حال ترک آن هستند،به جایی که افراد منتظر استخدام شدن در آن هستند تبدیل خواهند کرد.